ابن بکر گوید از حصرت صادق ع
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود از ما نیست کسی که هر روز حساب خودرا نکند پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آنرا خواهد واگر گناه و کار بدی کرده در ان گناه از خدا آمرزش خواهد و بسوی او باز گشت کند و توبه نماید
حصرت صادق ع فرمود همانا شما در عمرهای گرفته شده وروز های شمرده شده هستید که ناگهان مرگ در رسد انکه خوبی گشت کند انجا عبطه و اروزی زیادتر داشتن را درو کند و هر که بدی میکارد پشیمانی بچیند برای هر شخص کشتکاری همانست که کشت کرده هر از شما که درتحصیل روزی کند است روزیش بر او پیشی نگیرد یعنی کندیش سبب از دست رفتن روزی اونشود و انکه حریص است هر قدر حرص زند بانچه مقدرش نشده دست نیابد اگر بکسی خیری رسد خداست که انرا باو داده و اگر از بدی نگهداشته شود خداست که اورااز ان نگهداشته است شرح مجلسی ره گویددر عمر های گرفته شده یعنی ان بان وساعت بساعت از ان میگیردو ان دایمان وپیوسته رو بنقص وزوال است یا از بس کم وزود گدراست گویا هیچ در کار نیست و گرفته شده ولی معنای اول اشکارتراست و روزهای شمرده شده یعنی شماره و اندازه دارد و زیاد و کم نشود
محمد بن مسلم گوید از امام باقر ع شنیدم که میفرمود چه بسیار خوب است حسنان کارهای نیک وشایسته بدنبال سییات کارهای بد وگناهان و چه بسیار بد است سییات در دنبال حسنات
مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شور همانا امامت قدرش والاتر و شانش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانی منیعتر و عمقش گودتر از آن است که مردم با عقل خود به آن رسند با باریشان دریابند و با انتخاب خود امامی منصوب کنند همانا امامت مقامی است که خدای عزوجل بعد از رتبه نبوت و خلوت در مرتبه سوم به ابراهیم خلیل ع اختصاص داده و به ان پذیرد مصرفش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده و فرموده ص124 بقره همانا من تو را امام مردم گردانیدن ابراهیم خلیل ع از نهایت شادیش به ان مقام عرض کرد از فرزندان من هم خدای تبارک و تعالی فرمود پیمان و فرمان من به ستمکاران نمی رسد پس این آیه امامت را برای ستمکاران تا روز قیامت باطل ساخت و درمیان برگزیدگان گذاشت سپس خدای تعالی ابراهیم را شرافت داد و امامت را در فرزندان برگزیده و پاکش قرار داده و فرمود 72 انبیا و اسحاق و یعقوب را اضافه به اون بخشیدیم و همه را شایسته نمودیم و ایشان را امام و پیشوا قرار دادیم تا به فرمان ما رهبری کنند و انجام کارهای نیک و گذاردن نماز و دادن زکات را به ایشان وح ی نمودیم آنها پرستندگان ما بودند پس امامت همیشه در فرزندان او بود و در دوران متوالی و یکدیگر اسم میبردند تا خدای تعالی به پیغمبر ما به ارث داد و خود او جل و تعالی فرمود آیه 68 سوره 3 همانا سزاوارترین مردم به ابراهیم پیروان او و این پیغمبر و اهل ای مانند خدا ولی مومنان است پس امامت مخصوص ان حضرت گشت و او به فرمان خدای تعالی و طبق آنکه خدا واجب ساخته بود و آن را به گردن علی نهاد و سپس در میان فرزندان برگزیده او که خدا به آنها علم و ایمان داده جاری گشت و خدا فرموده 56 سوره 30 آنها که علم و ایمان گرفتند بودند گویند کتاب خدا تا روز رستاخیز به سر برده ای پس امامت تنها در میان فرزندان علی است زیرا پس از محمد پیغمبری نیست این نار آنان از کجا و به چه دلیل برای خود امام انتخاب میکنند همانا امامت مقام پیغمبران و میراث اوصیا همانا امامت و مقام امیر المومنین و میراث حسن و حسین ع است
مادر حصرت رصادر مروبودیم در اعاز ورود روز جمعه در مسجدجامع انجمن کردیم حصار مسجد موصوع امامترابحث قرار داده واختلاف بسیار مردم رادر ان زمینه باز گو میکردند من خدمت اقایم رفتم وگفتگوی مردم را امامت بعرصش رسانیدم حصرت ع لبخندی زد و فرمود ای عبدالعزیز این مردم نفهمیدندو از ارای صحیح خود فریب خورده وعافل گشتند هماناخدای عزوجل پیعمبر ص خویش قبص روح نفرمود تادین را برایش کامل کردو قران رابر او نارل فرمودکه بیان هر چیز در اوست حلال وحرام وحدودواحکام وتمام احتیاجات مردم را در قران بیان کرده و فرمود 38 سوره6 و چیزی در این کتاب فرو گدار نکردیم ودر حجه الوداع که سال اخر عمر پیعمبر ص بوداین ایه نازل شد فرمود 3 سوره5 وامروز دین شما راکامل کردم ونعمتم رابر شماتمام نمودم ودین اسلام برای شما پسندیدم و موصوع از دین است تا پیعمبر ص جانشین حود را معرفی نکند تبلیعش راکامل نساخته است و پیعمبر ص از دنیا نرفت تا انکه نشنانه های دین رابرای امتش بیان کردوراه ایشانرا روشن ساختو انها رابر شاهراه حق واداشت و علی را بعنوان پیشوا وامام منصوب کردوهمه احتیاجات امت را بیان کرد پس هرک گمان کند خدای عزوجل دینش را کامل نکرده قرانرا رد کندبان کافر است
ابوخالد کابلی گوید از امام باقر ع پرسیدم تفسیر قول خدای عزوجل را 8 سوره64 بخداورسولش و نوری که فرستاده ایم ایمان اورید فرمود ای اباخالد بخدا سوگند که مقصود از نور ایمه از ال محمد ص باشند تاروز قیامت بخدا که ایشانند همان نور خدا که فروفروستاده بخدا که ایشانند نور خدا در اسمانها وزمین بخدا که بحدای ای ابا خالد نور امام در دل مومنین از نور خورشید تا بان در رور دوشن تر است بخدا ای که ایمه دلهای مومنین را منورسازند و خدا از هرکس خواهد نور ایشان پنهان دارد پس دل انها تاریک گردد بحدا ای اباخالد بنده ای مارادوست نداردو از ماپیروی نگند تا ابنکه خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاکیزه نکند تا اینکه با ما خالص شده باشد و اشتی کرده باشد یکرنگ شده باشد و سازگار چون باما سازش کرد خدااز خساب سخت نگاهش داردو از هراس بزرگ رور قیامت ایمنش سازد
سدیر گوید من و ابو بصیر و یحیای بزاز و داود بن کثیر در مجلس نشسته بودیم که امام صادق علیه السلام با حالت خشم وارد شد چون در مسند خویش قرار گرفت فرمود شگفتا از مردمیکه گمان میکنند ما غیب میدانیم کسی جز خدای غزو جل غیب نمیداند من میخواستم فلان کنیم را بزنم او از من گریختو من ندانستم که در کدام اطاق منزل پنهان شده است سدیر گوید چون حصرت از مجلس برخاست و بمنزلش رفت من و ابو بصیر و میسر خدمتش رفتیم و عرض کردیم قربانت گردیم آنچه در باره کنیزت فرمودی شنیدیم و ما میدانیم که شما علم زیادی دارید علم غیبرا بشما نسبت ندهیم فرمود ای سدیر مگر تو قران را نمیخوانی ع رصکردم چرا فرمود در انچه از کتاب خدای عزوجل خوانده ایی این ایه 40 سوره 27 را دیده ای مردیکه بکتاب دانشی داشت گفت من آنرا پیش از انکه چشم بهم نزد تو آورم عرض کردم قربانت گردم این ایه را خوانده ام فرمود ان مرد را شناختی و فهمیدی چه اندازه از علم کتاب نزد او بود عرض کردم شما بمن خبر دهید فرمود باندازه یک قطره اب سبت بدریای ا خصر بحر محیط غر کردم قربانت گردم چه کم فرمود ای سدیر چه بسیار است ان مقداریکه برای کسیکه خدای عزوجل اورا بعلمیکه اکنون بتو خبر میدهم نسبت ندادهاست