اصول کافی جلد 2 ص333 حدیث 18
درست بن ابی منصور از حضرت موسی بن جعفر ع پرسید که ایا ابو طالب بر پیغمبر ص حجت بود فرمود نه بلکه وصایای پیغمبراننزد او بامانت بود واو تحوبل پیغمبر داد راوی گویدمن گفتم وصایا را باو داد چونکه بر او حجت بود فرمود اگر بر او حججت میبود وصیت را تحویل او نمیداد عرضکردم پس حال ابو طالب از نظر عقیده چگونه بود فرمود او پیغمبرو انچه اودده بود اقرار کرد ووصایا را باو کحویل واد وهمان روز در گذ شت شرح علاه مجلسی ر ه پنج توجیه برای این روایت ذکر مبکند ولی انچه را خودش انتخاب میکند اینست که درست ن ابی منصور پرسید که ایا ابو طالب حجت و امام بر پیغمبر بود حضرت پاسخداد نه زیرا اگر اشتباه تو از این جهت که شنیدهی ابو طالب بپیغمبر وصیت کرد مقصود اینستکه وصایا و امانتهای پیغمبران سابق نزد او بود و او بپیغمبر تحویل داد و ابو طالب در اینجا یک امانت بیش نبود نه انکه خودش حجت وامامی باشد پیغمبر را وصیو جانشین خود کرده باشد سایل معنی سخن سخن امام را نفهمیدو دوباره پرسید مگر دادن وصایا پیغمبر ص معنیش این نیست که او حجت بر پیغمبر است حضرت جواب داد چنین نیست بلکه این عمل ابو طالب ا عقیده تو مخالف و منافات دارد و مقصود ار اقرار ابو طالب در روز مر ش اقرار ظاهری او بود که دیگران هماگاه باشند وگرنه او از اول بپیغمبر ص ایمان اورده بود نهایت اینکه بواسطه تقیه ودستور خود پیغمبر ص ایمانش اظهار واشکار نمیکرد