دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

در این ایات خدای تعالی نشانه های اهل ایمان را بیان می کند  رسول اکرم ع فرمودند قد افلحو بک انت والله امیرهم تمیرهم من علومک فیمتارون و انت و الله دلیلهم و بک یهتدون  مومنان به تو رستگار می شوند تو امیر انان هستی از علوم خود انان را تغذیه می کنی و انان توشه علمی خود را از تو دریافت می کنند و به خدا سوگند تو دلیل رستگاری هستی و انان به واسطه تو هدایت مبوشوند پیشینه لقب  امیرالمومنین ع رسول خدا فرمودند لو یعلم الناس متی علی امیرالمومنین  ما انکرو ا قضله سمی امیر المومنین و  ادم بین الروح و الجسد قال الله عزوجل و اذ اخذ ربک من بنی ادم من ظهورهم ذریتهمو اشهدهم علی انفسهم  الست بربکم قالت الملایکه بلی فقال  تعالی انا ربکم و محمد نبیءکم و علی امیرکم اگر مردم میدانستند علی چه زمانی به امیرالمومنین ملقب شد هر گز قضیلت اورا انکار نمی کردند علی هنگامی به این نام نامبده شد که ادم هنوز خلق نشده بود خداوند عز وجل فرمود و زمانی که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان ادم ذریه ان ها را بر گرفت و ان ها را گواه ر خویشتن ساخت و فرمود ابا من پروردگار شما گواه بر خویشتن ساخت و فرمود ایا من پروردگار شما نیستم گفتند اری گواهی می دهیم  پس خداوند فرمود من خدای شما هستم و محمد پیامبر شما وعلی امام وامیر شما می باشدپیامبر خدا ص فرمودند وقتی که در شب معراج به اسمان ها عروج کردم فاصله دو قوس کمان یا کمتر بود خداوند انچه را که باید به من وحی کند وحی فرمود بعد فرمود  ای محمد به علی بن ابیطالب  امیرالمومنین از جانب من سلام برسان و بدان که هیچ کس را قبل از او به این لقبکامبر المومنین ملفب  نکرده بودم وبعد از این هم ملقب  نخواهمککرد عبدالله بن عباس می گوید به خدا قسم ما علی را به امیرالمومنین نام نبردیم تااین که رسول خدا ص اورا بهکان نامگذاری کرد روزی با رسول خدا ص در یکی از کوچه های مدینه مر رفتیم کهکعلی بن ابی طالب از راه رسید و به رسول خدا این گونه سلام کرد السلام علیک یا رسو ل الله ورحمه الله وبرکاته پیامبر در پاسخ فرمود و علیک السلام یا امیرالمومنین  لقبی که رسول خدا به علی بن ابی طالب داد تعجب کردم به پیامبر گفتم ای رسول خدا انچه در باره پسر عمو یم علی گفتیکاز روی محبتو دوستی شخصی با او بود یا لقبی از ناحیه خداوند بود  رسول خدا ص فرمود نه به خدا سوگند انچه در باره علی گفتم با چشم خودم دیده ام پرسیدم ای رسول خدا چه دیدید پیامبر فرمود لیله اسری بی فی السماء ما مررت بباب من ابواب الجنه الا ورایت مکتوبا علیه علی بن ابیطالب امیرامومنین من قبل ان یخلق ادم بسبعین الف عام در شب معراج به هر دری از درهای بهشت نظر می کردم روی ان نوشته شده بود علی بن ابیطالب از هفتاد هزار سال پیش از خلقت  ادم امیرالمومنین بوده سلام با عنوان امیرالمومنین  در غدیر در روایات شیعه همچنین  امده است که در جریان واقعه غدیر نیز پیامبر اسلام علی ع را به عنوان جانشین خود ومولای همه مسلمانان معرفی کرد و از همگان  خواست تا به علی با لقب امیرالمومنین  سلام کنند بر این اساس مسلمانان با تبعیت از این خواسته  پیامبر  دسته دسته وارد خیمه علی ع شدند وبه همان نحوه که پیامبر امر کرده بود به او سلام کردند بر اساس روایات دیگری پیامبر همین نحوه سلام را هفت نفر که اوبکر  عمر طلحه وزبیر از جمله ان ها بودند درخواست پیا مبر را اجابت کردند مصادره  لقب امیرامو منین    اب خلدون مورخ اهل سنت در باره کاربرد لقب امیرالمومنین در باره عمر بن خطاب  گفته است صحابه ابو بکر را خلیفه رسول الله می تامیدند پس از او عمر بن خطاب را خلیفه خلیفه رسول الله نامیدند اما چون این کلمه سنگین بود واز قضا یکی از صحابه که به اختلاف نامش عبد الله بن جحش یا عمرو عاص یا مغیره بن شعبه و یا ابو موسی  اشعری  دانسته شده است عمر را امیرالنومنین خطاب کرد از این رو صحابه خوششان امد و تصویب کرده اند که اورا به این لقب بخوانند بر اساس برخی گزارش ها شخس خلیفه دوم در این  نامگذاری تقش داشته است در طول تاریخ حکومت های مسلمان پس از پیامبر اکرم ص لقب امیرالمومنین کاربرد سیاسی ودینی یافته  وبرای اشاره به کسانی که مدعی خلافت پس از پبامبر ص بودند به جز ابوبکر ونیز خلعای بنی امیه و بنی عباس هموارهبه کار می رفته - روز چهاردهم ذیحجه   اعطای فدک به فاطمه ،ع  علامه مجلسی به نقل از   شیخ طوسی روز چهاردهم ذیحجه را روز واگذاری فدک به حتصرت زهرا ع برشمرده است فدک دهکده ای اباد ونام منطقه ای حاصلخیز در 130 کیلو متری مدبنه در شرق خیبر است که درسال هفتم هجری بودن خون ریزی به دست پیامبر ص فتح شد بتا بر حکم صربح فران سرزمین هایی که بدون در گیری نظامی به فتح مسلمانان در ایند فییء و ملک شخصی پبامبر ص می شوند ومسلمانان دیگر حقی در ان ندارند وپیامبر ص مب تواند هرگونه مصلحت بداند در باره ان ها تصمیم بگیرد پس از نزول ایه وات ذاالقربی حقه پیامبر به فرمان خدا در زمان حیات خویش قدک را به فاطمه زهرا ع بخشید ودر همان مجلس سندی نیز تنظبم کرد که امیرالمومنین ع وام ایمن گواهان ان بودند حضرت زهرا ع نمابنده ای برای خود بر گزید تا امور فدک را از نزدبک اداره گند و کارمندانی نیز به فرمان او در اودد فدک در سه یال پیش از وفات پیامبر ص در دست فاطمه ع بود و بنی هاشم ازمحصول ان بهره می بردند غصب فدک   پس از ،شهادت پیامبر ص خلیعه اول نماینده حضرت زهرا ع را اخراج کرد و فدک را به بهانه حدیث ساختگی نحن معاشر الانبیالا نورث به تصرف خویش در اورد امیرالمومنان ع و حضرت زهرا ع از راه های گوناگون کوشیدند فدک را باز پس بگیرند و برای اثبات مالکیت حود استدلال و احتجاج کردند حضرت زهرا ع هم در خطبه معروف خویش از غصب ان انتقاد می نماید و با اسنتادبه ایات قران ادعای انان را در این که پیامبر ارث باقی نمی گذاردرد می کند علاوه بر این که فدک مدت ها در اختیار  حضرت فاطمه ع بود واز این رو نیازی نبود ان حضرت برای اثبات مالکیت خویش بینه اقامه کند اما ار او بینه و شاهد خواستند سر انجام با این که حضرت فاطمه ع بینه و شاهد اقامه کرد نپذیرفتند وفدک را باز نگرداند ند فاطمه ع از ابو بکر  غضبناک شد و دیگر هیچ گاه با او سخن نگفت اهداف غصب فدک  فدک بسیار بزرگ بود و نخل های ان به تعداد نخل های کوفه امروز و محصول خرمای ان بیشتر از خیبر بود ابو بکر وعمر هدفشان از جلو گیری فاطمه ع ازدر اختیار داشتن ان این بود که علی ع به کمک محصولات و غله ان در مخاصمه ای که در باره خلافت داشت قدرت نگیرد بنا براین غصب فدک جنبه سیاسی داشت و می خواستند  دست اهل بیت ع را از امور مالی کوتاه کرده وبه پشتوانه اقتصادی انان ضربه بزنند   فدک پیوسته در تاریخ به عنوان نشانه ای روشن از ظلم به اهل بیت مطرح بوده و ابعاد فراتر از تصرف یک مزرعه و باغ  یافته است کوته کردن دست  اهل بیت ع از ان نمادی از کنار گذاشتن سیاسی بوده و فدک مترادف با حکومت شده است گواه این مطلب سخن حضرت مو سی بن جعفر ع به هارون الرشید است که فدک را همه قلمرو و وسعت اسلام دانست که خاندان پیامبر ع بوده و دیگران غصب کرده اند فاطمه ع نیز با طرح مساله فدک به عنوان نشانه ای از غصب و زور غاصبان خلافت می کوشید تا حکومت انان را محکوم کند و پافشاری ان حضرت از این رو بود نه به خاطر ارزش اقتصادی ان   بنابر این فدک برای شیعیان تنها یاد اور یک نزاع مالی نیست بلکه نمادی از مظلومیت حضرت فاطمه ع و امیرالمومنین ع است که با نام انان گره خورده و لرزش اعتقادی یافته است فدک  در  گذر  تاریخ    بعداز امیرالمومنین ع معاویه فدک را به مروان بن حکم دو باره به تصرف او در امد و ان را به پسرش عبدالعزیز بخشید واو از او به پسرش عمربن عبدالعزیز رسید که با توجه به اوضاع سیاسی دوران خود فدک را به اولاد  فاطمه ع بر گرداند اما پس از وی پادشاهان اموی فدک را پس گرفتند  سفاح خلیفه عباسی فدک را به فرزندان  فاطمه ع داد اما منصور ان را پس گرفت در روزگار مامون گروهی از سادات به وی شکایت بردند که فدک را پیامبر ص به فاطمه ع بخشید مامون با توجه فقها فدک را به اولاد فاطمه ع داد اما حاکمان بعد از او فدک را به  تصرف خود در اوردند  فدک در حال حاضر به نام الحاظ در مرز شرقی خیبر قرار داردو شامل تعدادی روستا و دارای بیش از یازده هزار سکنه و سر زمیتی پوشیده از نخلستان و برحوردار از  امکانات کشاورزی است شق القمر  شب چهاردهم ذیحجه مشرکان مکه یا بتابه روایتی از امام صادق ع چهارده تن از اصحاب عقبه از ان حضرت در خواست معجزه کردند و گفتند هر پیامبری دارای معجزه است معجزه شما در این شب چه می تواند باشد  پیامبر ص فرمود شما از من چه معجزه ای می خواهید انان گفتند اگر خدا با تو توست وتو در نزد او  قدر و منزلتی داری از او بخواه که قرص قمر ماه را دو قطعه کند وان دو را ازهم جدا نماید پیامبر ص در باره پیشنهاد انان می اندیشید که جبریل امین بر او نازل شد و عرض کرد  ای محمد دای سبحان به تو سلام می رساند و مب فرماید هر چیزی در این عالم را به فرمان تو در اوردیم هرچه از من بخواهی اجابت کنم ان گاه ان حضرت سرش را به سوی اسمان بلند کرد وبه ماه دستور داد که به دو نیم شود در ه مان حال ماه به دو نیمه شد و معجزه الهی به وقوع پیوست پیامبر ص و پیروان اوکبه سجده  رفته وخدای قادر و سبحان  را شکر نمودند ان گاه به ان حضرت گفتند ایا انکان دارد که دونیمه ماه به همبپیونده و همانند سابق شود پبامبر ص اشاره به دوپاره ماه کرد و دستور داد که به هم بپیوندند مسرکان مکه و یا اصحاب عقبه بار دیگر از ان حضرت در خواست  کردند که وی معجزه کرده و بالای ماه را بشکافد ان حضرت برای اتمام حجت بر انان بار دیگر اشاره به ماه کرد و فرمان داد که در پالایش شکافی پدید اید در همان لحظه اشقاقی پدید امد و بالای ماه شکافته شد و معجزه شق اقمر به وقوع پیوست پیامبر ص و پیروانش سجده شکر کرده سبحان را که چنین معجزه ای  به پیامبرش عنایت کرد  سپاس گفتند ان گاه پیامبر  ص به ماه اشاره کردبه حال سابقش بر گردد مشرکان و کافران که با چشم خود شاهد این معجزه الهی بودند به عهدشان وفا نکرده و برایکایمان اوردن به پیامبر ص بهانه اوردند و گفتند ما منتظر باز ،گشت مسافرانمان ازشام و یمن می مانیم اگر انان انیز این معجزه را دیده باشند به تو ایمان می اوربم ود غیر این صورت معلوم می شود که بر ما سحر و جادو کردی و دشمنی ما نسبت به تو افزون می گردد به هر حال مشرکان با این بهانه از زیر بار عهد  و پیمانشان شانه خالی کرده و به ان حضرت ایمان نیاوردند وگفتند کار محمد ص سحر و جادو بود  اکثر قریب به اتفاق علما  مفسران و مورخان اسلامی معجزه شقالقمر را تایید کرده و شان نزول ایه 54 سوره  قمر را در همین رابطه  می دانند انجا که می فرماید اقتربت الساعه و انشق القمرو ان یرو ا ایه یعرضوا و یقولو ا سحر مستمر قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت و هر گاه نشانه و معجزه ای را ببینند روی گرداند ه می گویند این سحری مستمر است به طوری که در بعضی از روایات امده است معجزه شق القمر در اوایل شب چهاردهم ذیحجه سال  ششم بعثت یعنی پنج سال قبل از هجرت اتفاق افتاده است معجزه چبان که از لفظش پیداست  یعنی عاجز کننده و ان کار خارق العاده است که نوع بشر حتی نوابغ در تمام زمان ها از اوردن ان عاجز باشند و اساسا معجزه فراتر از  نیروی بشر است وپیامبران به اراده و مشیت خدا برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش انجام مبدهند ودعوت به مقابله نیز می نمایند چنانکه امام صادق ع در تعریف معجزه  می فرما ید والمعجزه علامه لله لا  یعطیها الا انبیاء ه و رسله و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب  معزه نشانه ای از خداونداست که ان را جز به پبامبران و فرستادگان و حجب های خود نمی دهد تا به وسیله ان راستگویی مدعیان ارتباط با خدا از دوروغگویی  مدعیان  دروغین سناخته شود بنابراین معجزه شق القمر همانند معجزات دیگر پیامبران مثل معجزه عصای حضرت موسی ع وزنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی ع که در قران به ان ها تصریح شده است  هرچند امری محال نیست ولی خارق عادت و فوق طاقت و توان بشر است و امری است الهی و در معادلات و محاسبات علمی ما نمی کنجد البته انسان ها ی معاند هر معجزه ای ببینند زیر بار نخواهند رفت و بر انکار خودشان پپا فشاری می کنند چنان که در معجزه شق القمر این  چنین بود ولی کسانی ه در  جست و جوی حقیقت هستند ان را با جان و دل می پذیرند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۰ ، ۱۰:۳۸
سید حسین صادق زاده

میان مورخان مشهور است که پیامبر پیش از هجرت به مدینه بین مسلمانان مکه بعدها مهاجران لقب گرفتند عقد اخوت بست تا در تحمل ازار و اذیت های مشرکان ونبز مشگلاتی که در اینده در راه هجرت برای انان پیش می امد یاور بکدیگر باشند انگونه که در منابع تاریخی امده است پیامبر اکرم ص میان ابو بکر و عمر حمزه بن عبدالمطلب وزیدبن حارثه عثمان و عبدالرحمان بن عوف زبیر و ابن مسعود بلال وعباده بن حارثه مصعب بن عمیر و سعدبن ابی وقاص وووو عقد اخوت بست  عقد اخوت در مدینه  پنچ ماه و به نقلی هشت ماه پس از هجرت مسلمانان به مدینه روزی پیامبر ص به اصحاب خود فرمود در راه  خدا دوتادوتابا یگدبگر برادرشویدبنا بر مشهور تعداد ان ها 90 نفر لوده است 45 نفر از مهاجران 45 نفر از انصار  اخوت عمومی در سال  نهم هجری  اخوتی که در سال نخست هجری بر فرار شد نقش مهمی در روابط میان مسلمانان داشت ولی انچه اهمیت بیشتری دارد برادی همه مسلمانان با یکدیگر است که در سال نهم هجری ا نزول ایه   انما المومنبن اخوه بر ان تاکید شد هنگامی که این ایه نازل شد پیامبر میان افرادیکه شبیه و نظیر یکدیگر بودند پیمان برادی بست از جمله میان ابوبکر و عمر ابوذر و ابن مسعود سلمان و حذیفه  و مقداد و عمار عایشه و حفظه ام سلمه و صفیه برادری پیامبر ص با علی ع پبوند برادری میان علی ع و پیامبر ص جزو متواترات تاریخی است به جز منابع شیعی بسیاری از منابع اهل سنت نیز واقعه را نقل کرده اند که علامه امینی در کتاب الغدیر به پنجاه مورد از ان ها اشاره کرد است پیامبر ص چندی پیش از مهاجرت به مدینه میان مهاجران عقد اخوت بست وخود نیز با امام علی ع عفد اخوت بست در منابع امده است وفتی پیامبر بین اصحاب خود عقد اخوت بست علی ع گریان نزد پیامبر ص امد وگفت میان اصحابت برادری بر قرار کردی ومرا باهیچ کس برادر نساختی پیامبر ص فرمود انت اخی فی الدنیا والاخره  تو برادرمن در دنیا و اخرت هستی در نقل دیگر امده است پیامبر ص فرموداما تر ضی ان تکون اخی  ایا خشنود نمی شوی که برادر باشی  خضرت علی ع گفت چرا پبامبر ص فرمودو انت اخی فی الدنیا  والا خره تو در دنیا و اخرت برادر من هیستی  پس از هجرت به مدینه نیر  پیامبر ص بین مهاجران و انصار پیوند اخوت بر قرار کرد ولی حضرت علی را با هبج یک از انصار برادر شناخت و خود با اوعقد  اخوت پست و فرمود  انت اخی فی الاخره تو برادر من در دنیاو اخرت هستی هدف از بر قرار ی عقد اخوت  ار مهم ترین دغدغدهای پیامبر ص چگونگی بر قراری عدالت اجتماعی در میان همه مردم بوده است ولازمه پدبدار گشتن چنین عدالتی از یک سو بر افتادن   تضار های طبقاتی واز دیگر سوءا ایجاد پبوندهای  قرابت میان احاد مردمان بوده است به همین سبب پیامبر ص پیوند برادری دینی  را به عنوان را هکاری عملی برای شکل گیری برادری و برابری میان همه انسان ها بر قزار ساخته است  از بین بردن کیته ها و دشمنی ها زدودن عربت و تنهاهی مهاجران  و جایگزین کردن پیوند ایمانی به جای پیوندهای قومی و نژادی نیز از جمله اهداف عقد  اخوت شمرده شده است تا پیش از نزول ایه دهم از سوره حجرات گمان می شد که ایجاد پیوند برادری مبان مسلمانان تنها کاری هوشمندانه و خردمندانه از سوی شخص پیامبر در مقام یک رهبر دینی و سیاسی با هدف بنیان نهادن جامعه اای اسلامی وفراهم اوردن پشتوانه معنوی  برای ان بوده است اما با نزول این ایه معلوم شد اوردن پشتوانه معنوی  برای ان بوده است اما با نزول ابن ایه معلوم شد که پیوند افزون بر یک شیوه سیاسی برای ایجاد وحدت و یکپارچگی بین امت اسلام بخشی از این اجتماعی اسلام است که  خداوند متعال نشریع  کرده است از بین بردن کینه ها و دشمنی ها زدودن غربت وتناهی مهاجران و جایگزین کردن پیوند ایمانی به جای پیوند های قومی و نژادی نیز از جمله اهداف عقد اخوت شمرده شده است تا پیش از نزول ایه دهم از سوره حجرات گمان می شد که ایجاد پیوند برادری میان مسلمانان تنها کاری هوشمندانه و خردمندانه از سوی شخص پیامبر ص در مقام یک رهبر دینی وسیاسی  با هدف بنیان  نهادن جامعه ای اسلامی و فراهم اوددن بر بک شیوه سیاسی برای ایجاد وحدت و یکپار چگی بین امت اسلام  بخشی از ایین اجتماعی اسلام است که  خداوند متعال تشربع کرده است  اعطای لقب   امیرالمومنین  برای علی ع                             در روز سیزدهم ذیحجه پس از پایان اعمال حج جبرییل امین نازل گردید و از سوی خداوند  متعال لقب امیرالمومنین رااورد ات را به خضرت علی بن ابیطالب ع اختصاص داد وخود نیز با همین لقب به ان حضرت علی بن ابیطالب و خود نیز با همین لقب به ان حضرت سلام نمود در کتاب امالی صدوق و بحار الانوار به این واقعه این چنین اشاره شده است جبرببل با لفظ امیرالمومنین به علیوع سلام داد وعلی ع عزض  کرد یا رسول الله اسمع الکلامو لا احس الرویه یا رسول الله کلامی می شنوم و کسی را نمی بینم یا علی  هذا حبرییل اتانی من فبل ربی بتصدیق ما وعدنی این جبریل است از حانب خدا برای تصدیق انچه خدا به من وعده داده امده است سپس رسول خدا ص دستور داد تا مردان یکی یکی با این با این لقب بر حضرت علی ع سلام کنند و بگویند السلام علیک یا امیرامومنین و بلال فزمودند اعلام  نمایدفردا کسی جز بیماران  باقی نماند وهمه به سمت غدیر خم حرکت کنندامام صادق ع در دعای بعدازنماز عید غدیر به بیان واقعه روز غدیر پرداحت ونیز به این لقب اشاره کرده و فرموده اند فنادی مبلغا و حیک و رسالاتک الا من کنت مولاه فعلی مولاه و من کنت ولیه فعلی  ولیه و من کنت نبیه فعلی امیره پس پیامبر خدا ص حالی که وحی و رسالت تو را تبلیغ می کرد ندا سر داد و فرمودهرکس من مولا اویم پس علی مولای اوست وهر کس من ولی و سرپرست او هستم علی ولی وسر پرست اوست وهرکس من پیامبر او هستم علی امیر اوست لقب اختصاثی درباره اختصاص داشتن لقب امیرالمومنین به حضرت علی بن ابی طالب ع به عنوان لقبی اختصاسی که از طرف خداوند به عنوان فضایل ایشان فرستاده شده است احادیثی از ایمه  هدی ع به ما رسیده است  از جمله شخصی از حضرت امام صادق ع پرسید ایا به امام قابم ع به عنوان امیرالمومنن سلام می کنند فرمودند خیر ان نام را خدا مخصوص امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع قرار داده است پیش از اوکسی را بدان نام نامیده نشده و بعد از او هم جز کافران نام را بر خود نبندد عرض کرد قربانت پس چگونه بر حضرت قایم سلام کنند فرمودند بقیت الله خیر لکم ن کنتم مومنین اگر مومن هستبد بقیه الله برای شما بهتر است  چنان که رسول خدا ص در خطبه ای که در غدیر خم ایراد کردند فرنودند  الاانه لا امیرالمومنین غیر اخی هذا الا لا تحل امره المومنین بعدی لاحد غیره هشدار که هرکز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمونین خوانده شود هشدار که پس از من امارات مومنان برای کسی جز او روا نباشد سر امد اهل ایمان لقب امیر المومنبن از مهمترین القاب علی ع است به همین دلیل رسول خدا ص به مردم امر کردندکه به ان حضرت سلام نموده و اورا بدین لقب نام برند وتحیت بگویند ابن لقب عنوان اعتباری نیست بلکه بیان حقیفت وکشف سری است که در ان حضرت موجود بوده است  امیرالمومنین یعنی شخصی که از نقطه نظر ایمان  ریبس و سپهسالار مومنین است از این رو رسول خداص فرمودند ما انزل الله ایه فیها یاایها الذین امنو الا و علی راسهاو امیر ها ایه ای در قران نازل نشده که در ان یاایهاالذین امنو باشد جز این که علی سر امد و امیر ان است پس از ان که علی ع در کعبه تولد یافت ابو طالب فرزند خود را در آغوش گرفت و می بوسید دیدند طفل سه روزه در حالی که متوجه باب السلام است مانند طفلی یک ساله اظهار وجود ی کند و می خندد نگاه کردند دیدند رسول اکرم ص از باب السلام وارد شده و به سوی انان می اید  حضرت رسول ص طفل را به اغوش گرفته و بوسیدند  همبن که چشم مولود ابوطالب به رسول اکرم ص افناد عرض کرد السلام علیک یا رسول الله و بلا فاصله شروع به خواندن ایات سوره مومنون کرد بسم الله الرمن الرحیم قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۰ ، ۱۶:۴۳
سید حسین صادق زاده

 درخواست مشاهده خدای تعالی        از سوی دیگر جمعی از بنی اسراییل با اصرار وتاکبد از حضرت موسی ع خواستند که خدو را مشاهده کنند و اگر اورا مشاهده نکنند هر گز ایمان نخواهند اورد موسی ع هرچه ان ها نصیحت کرد فایده نداشت سر انجام حضرت موسی ع از میان ان ها هفتاد نفر را بر گزید  همراه خود به میعاد پروردگار کوه طور برد موسی ع در کوه طور تقاضای بنی اسراییل را چنین عرضه داشت رب انظر ارنی انظر الیک پرودگارا خودت را بی ایشان نشان بده تا 3تو را ببینم خداوند متعال فرمود لن ترانی ولکن انظر الی الجبل فان استقر مکانه قسوف ترانی انظر الی الجبل فان استقر  مکانه فسوف ترابی هرگز مرا نخواهی دید ولی به بکوه بنگر اگر در جای خود ثابت ماند مرا حواهی دید ناگاه خداوند در کوه تجلی  کردکرد و نابود و همسان وحشت زده شد که مدهوش بر روی زمین افتاد واین هفتاد نفر هلاک شدند وقتی حضرت موسی ع به هوش امد عرض کرد  سبحانک تبت الیک و انا اول المومنین پروردگارا تو منزه هستی من این همان تجلی قدرت خدا بر کوه بود چرا که قوم حضرت موسی ع از موسی خواسته بودند که از خدا بخواهد خود نشان دهد با این که خداوند دیدنی نیست تجلی خدا بر کوه طور وهلاکت هفتاد نفراز قوم موسی ع و مدهوش شدن خود موسی ع هم مجازات ات ها بود که چنین تقاضایی کرده اند وهم نشان دادن قدرت الهی بود تا ان ها با دیدن جلوه های قدرت الهی با چشم باطن خدا را بنگرید موسی ع وقتی که به هوش امد وهلاکت نمابندگان بنی اسراییل را دید عرض کرد رب لو شءت اهلکهم من قبل و ایای اتهلکا بما فعل السفهاء منا پروردگارا اگر تو می حواستی می توانستی ان ها و مرا پیش از این هلاک کنی من چگونه پاسخ قوم را بگویم که بر نمایندگان ان ها  چنین گذشت ایا مارا به خاطر کار سفیهان از ما هلاک می کنی  سپس با تضرع وزاری گفت پروردگارم  می دانیم که این ازمایش تو بود که هر که را بخواهی و سزاوار بدانی با ان گمراه می کنی و هر کس را بخواهی و شایسته ببینی هدایت  مب نمایی بار الها تنها تو ولی و سرپرست ما هستی ماراببخش و مشمول رحمت خود قرار ده تو بهترین امرزندگان  هستی باز گشت به قوم   سر انجام هلاک شدگان زنده شدند و به همراه خضرت موسی ع به سوی بنی اسراییل باز گشتند و انچه را دیده بودند برای ان ها باز گو کردند حضرت موسی ع در همین سفر الواح تورات را از خداوند گرفت  و خداوند در کوه طور به حضرت موسی فرمود یا موسی انی اصطفیتک علی الناس برسالاتی و بکلامی فخذ ما انتیتک وکن من الشاکرین و کتبناله فی الالواح من کل شیء مو عظه و تفصیلا لکل شیء فخذ شیء فذ ها بقوه و امر قومک یاخذوا باحسنتها ساریکم دار الفاسقین ای موسی من تورا با رسالت های خویش و سخن گفتنم با تو ر مردم بر گزیدم پس انچه را به تو داده ام محکم بگیر واز شکر گزاران باش  وبرای مردم در الواح تورات از هر موضعی اندرزی نوشتیم واز واز هر چیز بیانی کردیم پس ان را با جدیت بگیر و قوم خود بگو به نیکوتریرن ان ها عمل کنند و ان ها که به مخالفت بر می خیزند کیفرشان دوزخ است وبه زودی خانه فاسقان را به شما نشان خواهیم داد به این ترتیب موسی ع در میعاد گاه طور شرایع و  قوانین ابین  خود را به صورت صفحه هایی از تورات از درگاه الهی گرفت وبه سوی قوم بازگشت تا ان ها را در پرتو این کتاب اسمانی و قانون اساسی هدایت کند و به سوی تکامل ،برساند اربعین موسوی  اربعین موسوی با اربعبن کلیمی در اصطلاح یه سی روز ماه ذیقعده به علاوه ده روز اول  ذیحجه گفته می شود که بر اساس روایات خداوند در این ایام حضرت موسی ع را به کوه طور فراخواند وسی روز تا پایان ماه ذیقعده با ان حضرت موسی ع را به کوه طور فرا خواند و سی روز تا پایان ماه ذیقعده با ان حضرت وعده نمود و سپس با افزون ده روز اول ذیحجه ان را تکمیل فرمود  چون این چهل روز در ایات قران وروایات دوره عبادت حضرت موسی کلیم الله در خلوت خود با خداوند بوده و پس از این چهل روز بود که خداوند تورات را بر ان حضترت نازل نمود این ایام را اربعین موسوی یا اربعین کلیمی می نامند حضرت موسای کلیم ع در یام حالاتی خاص داشت واز جذ باتالهی به شکلی مخصوص بهره مند بود در رویات امده  است  انه ما اکل وما شدب ولا نام ولا اشتهی شیءا من ذالک فی ذهابه و مجبتءه اربعین یوما شوقا الی ربه حضرت موسی ع چهل روز از شدت جذبات الهی و شوقی که داشت نه در رفتن  نه در امدت نه چبزی خورد و نه چیزی نوشید ونه خواببد ونه اشتهای چیزی داشت در دعا ها به حالان خاص ان حضرت در این ایام و تجلیات خاص خداوندبرای ان حضرت مکرر اشاره شده است عدد چهل و اربعین  گرفتن بر اساس روایات وتجربه اهل معنا اثری خاص بر وصول انسان به کمالات دارد از این رو در مبان اهل سلوک متداول است که بسیاری از عبادات را در دوره های چهل روز به جا می اوند   ماه ذیقعده نخستین ماه از سه ماه حرامی است که به هم پیوسته اند وذیقعده و ذیحجه و محرم و ماهای حرام دارای حرمتی خاص در عالم ملکوت ودر عالم ظاهر هستند اسباب استجابت دعا در ان ها فراهم است و بار گناه در ان ها سنگین تر از اوقات دیگر است بر این اساس همواره سالکین الی الله را به مراقبه بیشتر در این ماه ها دعوت می کنند  دهه روز اول ماه ذیحجه نیزاز شریف ترین اوفات سال است تا انجا که بر اساس روایت هیچ دهه ای در نزد خداوند از این ده روز محبوب بر  نیست پیامبر خدا ص فرمودند ما من ایام العمل الصالع فیها اءحب الی لله عزوجل من ایام العشریعنی عشر ذیحجه عمل خیر و عبادت درهیچ ایامی در نزد حق تعالی محبو تر از دهه اول ذیحجه نیست  از این رو دوره چهل روزه بسیار سزاوا ر توجه و عبادت و مراقبه خاص در این چهل روز اثار بسیار مهمی دارد و تاکید بسیار زیادی بر عبادت و مراقبه در اندارند  در دهه اول ماه ذیحجه که  اوج اربعین موسوی است هرشب دو رکعت نماز میان مغرب و عشا خوانده می شود ودر هر رکعت بعداز حمد یک بار سوره توحید و یک بار ایه شریفعه وواعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشرفتم میقات ربه ار بعین لیله و فال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح ولا تتبع سبیل المفسدین فزایت گردد که اگر چنین شود انسان با حجاج در ثواب حجشان شریک می گردد از این روایت واین دسنور به روشنی فهمیده می شود که این ایام که اتمام اربعین حضرت موسی علی نبینا و اله و علیه السلام است مخصوص به ان حضرت نبوده است بلکه ایامی است برای کسب فیض برای همه مومنین  و در عبادت در ان ایام برای کسب فیض از برای همه مومنین  در عبادت در ان ایام برای کسب فیض از رحمت الهی به ان ماجرا اشاره نموده و از خداوند تمنای برکت  می کنیم  حضرت موسی ع می خواست به چنین مقامی از شهود و معرفت برسد در حالی که رسیدن  به مقامی در دنبا  ممکن نیست اگر چه در اخرت که عالم شهود و عالم بروز است تامکان دارد از این رو خداوند در پاسخ حضرت موسی ع گفت چنین رویتی هر گز برای تو ممکن نیست وبرای اثبات مطلب جلوه ای بر کوه کرد و کوه ازهم متلاشی شد وبالا خره حضرت موسی ع از این در خواست توبه نمود روابتی از امیرالمومنین ع بر این مطلب نصریح دارد فرمودند فکانت مساله تلک امرا  عظیما و سال امدا  جسیما فعوقب  فقال الله تبارک و تعالی لن ترانی  فی الدنیا حتی تموت فترانب فی الخره  درخواست او امری بزرگ و عظیم بود از این رو مجازات شد و خداوند تبارک وتعالی فرمود مرا در دنیا نخواهی دید تا این که جان دهی و ان گاه مرا در اخرت میببنی جلوه یکی از شیعیان امیرالمومنین ع  در روایت امده است که جلوه  جلوه یکی از شیعیان امیرامومنین ع بوده است چنان که امام صادق ع می فرماید  ان الکروبین قوم من شیعتنا من الخلق الاول جعلهم الله خلف العرش لو    قسم نور واحد منهم علی اهل الارض لکفاهم  هماناکروبیان  قومی از شیعه ما و از خلق نخستین می باشد و خدا انان را در بهشت عرش قرارداده است و اگر یک نور از انان بر اهل زمین می تابد  برای اهل زمین کافی بود سپس فرمودند ان موسی ع لما ان ساءل ربه ما سال امر واحدا من الکروبین فتجلی للجبل فجعله دکا وقتی که موسی ع ان خواسته را از پروردگارش طلب کرد خدای تعالی به یکی از کروبیان فرمان داد واو بر کوه جلوه کرد و ان را همسان خاک قرار داد حضرت موسای کلیم ع می خواست خدای متعال را با عالی ترین مرتبه ایمان ببیند یعنی مب خواست حقیفت مقامات امیرالمو منین ع در این دنیا بر قلبش تجلی کند وبا کنه تورانیت امیرامومنین ع خدا را در این دنیا ببیند واین در ای دنیا ممکن نیست از این رو وفتی تجلی کرد کوه متلاشی شد و هفتاد نفر از بنی اسراییل از دنیا رفتند و خضرت موسی ع هم بیهوش بر زمین افتاد یعنی تاب تجلی نور یکی از شیعیان کامل اهل بیت ع را نداشتند تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل تجلی نور الهی بر کوه انانیت  در عبد قربان نور الهی بر کوه تجلی کرد و کوه متلاشی شد از این تجلی هفتاد نفر بنب اسراییل که همراه حضرت موسی ع بودند مردند خود حضرت موسی ع هم بیهوش شد اگر این نور بر کوه انانیت انسان هم تجلی کند ان را با خاک یکسان می  کند از ان پس ار جان و مال و ابرویش  د راه خدا می گذرد  اگر با خانمش با دوستش رفیقش ارباب رجوعش بکو مگو دارد گذشت می کند و کوتاه می ابد یک استاد اخلاق و عرفانی بود کهشاگرد های زیادی تربیت می کرد یکی اشاگردان دچار مشگلی شد و بیست سال به مسافرت رفت بعداز بیست سال بر گشت خیلی حسرت  می خورد که بیست سال نبودم ه استادش گفت من بیست سال سر درس شما نبودم می شود خلاصه و چکیده ان بیست سال را به من انتقال بدهید فرمود بله خلاصه همه درس ها اخلاق وعرفان در یک جمله بسیار کوتاهی است که روی ناخن هم می توانی بنویسی  وان این است ذبح نفسک و الا فلا نفست را قربانی کن نفست قربانی کن و گرنه هیچ فایده ای ندارد منرا زیر پا بگذار و پرچم و پرچم خدا را بلند کن نا خدا یک   قدم بیشتر نیست هر کس روی خودش پا گذاست رستگار شد خلاصه همه اخلاق و عرفان این است که خودت را قربانی کنی وگرنه اگر میلیون سال هم عبادت کنی دور خودت می چرخی تواضع حضرت عیسی     حضرت عیسی ع پیامبر بسیار بزرگی است الان بیشترین پیرو را در روی کره زمین دارد  هرچند بعداز امدن پیغمبر اسلام دین انبیای دیگر منسوخ است و باید اسلام را بپذیرند قران می گوید نصارای به ما نزدیک ترهستند ر زمان ظهور حضرت مهدی ع بیشتر از همه مسیحی ها به امام زمان ع گرایش پبدا می کنند چون حضرت عیسی ع ظاهر می شود و بام زمان بیعت می کند و جزءخدمتگزاران و سربازان امام زمان ع است مسیحی همه ایمان می اورند و زود تسلیم می شوند حضرت عیسی ع مسر نداشتند و ازدواج نکردند خانه و زندگی نداشتند بک سری حواریین اطراف ان حضرت جمع شدند ودر تبلیغ دین به ابشان کمک می کردند حضرت عیسی ع بااین ها بسیار یگانه بود یک روز حضرت عیسی ع به حواریین فود  من خواسنه ای از شما دارم حاجت مرا براورده کنید شاید ان ها اگر می دانستید  چه می خواهید بگوییدقبول  نمی کردند گفتند در خدمت هستم حضرت عیسی ع ظرف ابی اورد و فرمود می خواهم پای همه شما را بشوبم گفتند خجالت می کشم  عیسی روح الله و نماینده خداست و پای گردان خودرا می شوید عرض کردند ای روح خدا ما سزاوارتر به این کارهسنیم حضرت عیسی ع فرمود سزاوارترین انسان به تواضع و فروتنی  عالم است من این گونه به شما تواضع نمودم تا بعد از من شما نسبت به مردم این گونه تواضع کنید  ان گاه افزود بالتواضع تعمر الحکمه لا بالتکبر و کذالک فی السهل ینبت الزرع لا فی الجبل  بنای حکمت با تواضع ساخته می شود نه با تکبر و هم چنین  زراعت ر زمین نرم می روید نه در زمبن سخت  همان طور که در سنگ سفت گیاه نی روبد  قلب هایی هم که مغرور  و متکبر است درونش خیر و برکت علم و معارف الهی رویش ندارد قلبی که متواضع است حکمت و معارف وحقایق در ان رویش دارد ادم ها مغرور  ومتکبر به درد تازیانه جهنم  می خورند  شیطان چند  هزار سال عبادت کرد اما به هنکام امتحان وقتی  خدا به او  گفت به  بهتر از خودت سجده کن نکرد و خودش را زیر پا  نگذاشت مرحوم حاج اقای دولابی مب فرمودند  بعضی هفتاد سال است دور خود  می چرخند در کار  خودش است و نمی خواهد خدا را راضی کند  ومی خواهد خودش را راضی کند خدارا باش وخود ا نباش تمام غصه های ما و غ هایی این  که چرا حرف من نشده  وحرف خداشد با خدا قهر می گنیم  چون حرف ما پیاده نکرده  خدا به حضرت  ابراهیم   ع فرمود اسلم تسلیم شو گفت اسلمت لرب العالمین در پروردگار جهانیان تسلیم شدم حضرت امیر فرنودند من اسلام را طوری معنا کنم که هیچ کس معنا کنم که هیچ کس معنا نکرده باشد  بعد فرمودند ن الاسلام هو التسلیم  اسلام همان تسلیم  است اسلم  یعنی تسلیم  حدا شو  خودت را در اختیار خدا  قرار بده مثل کسی که  درجننگ دست بالا می کند  و می گوید  تسلیم هستم بعضی ما  هفتاد سال با خدا می جنگیم که چرا برای من نشد چرا خدا به من  پسر  نداد کم داد یا زیاد داد اخرهم  همان شود  که خدا می خواهد مرحوم حاج اقای دولابی می فرمود لات ها می گویند باید لنگ بیندازی یعنی تسلیم شوی ایشان می فرمود هرچه سرمایه داری هرچه عقل و فکر و تدبیر داری لنگ بخر وبرای خدا لنگ بینداز انی وجهت و جهی للذی فطر السماوات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین  من روی

 خود را به سوی کسی کردم که اسمانها و زمین را افریه من در  ایمان خود خالصم واز مشرکان نیستم قلبم  را به کسی می دهم که مرا خلق کرده است بزرگ ترین تعریفی که خدا از حضرت اراهیم می کند این است کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین   ابراهیم موحد  خالص و مسلمان بود و هر گز از مشرکان نبود  مشرک نبود خدا را در همه جا بر خودش و نفسش و دیگران مقدم  می کرد شرک واقعی این است که من را بر خدا مقدم کنم خدا می گوید این کاررا بکن می گویم نه اید غرور خودرا بشکنیم  روز دوازدهم ذیحجه  عقد اخوت ببن  پیامبر ص و علی ع   مرحوم علامه مجلسی دربحار الا نوار به نقل از شیخ طوس می گوید روز هجدهم روزی است که پبامبر ع باعلی ع عقد اخوت  بست الثاتی عشر من اخی رسول الله ص علیاه عقد اخوت پبوندی است که هر کدام از دوطرف عفد دبگری را در همه چبز  ترجیح دهد  مثلا اگر  فرد حاجتی دار کسی که با او عقد دیگری را در همه چیز دهد  مثلا اگر فرد حاجتی دارد کسی که بااو عقد بسته  اورا بر دبگری مقدم کند و در رفع حاجتش بکوشد بلکه در اعمال مستجبی اورا شریک کند در عبارت عربی صیقه این عفد امده است که دو برادر هر حفی را از همدیگر جز دبد و بازدبد  دعا کردن و شفاعت در اخرت ساقط ی کنن این عقد تعهداتی        همچون ارث بردن از یکدیگر و محرم شدن را ایجاد نمی کند لنابراین دو نفر که عقد اخرت بسته اند از هم ارث نمی بدرند  وهیچ محرمیت میان وابستگان انان ایجاد نمی شوداین عقد فقط میان دو مرد یا دو ز بسته می شودوهیچ  زن و مردی نمی توانند این عقد را بین خود جاری کنند خواهر  وبرادر شوند عقد اخوت در عید غدیر عقدی را بین خود بر قرار سازند که مفاد ان اخوت و همدلی در دنیاو دستگیری از همدیگر در اخرت است دو مرد یا دوزن دست راست خود را به  هم می دهند ویکی از ان دو نفر می گویند واخیتک فی الله  وصافیک  فی الله و صاقحتک فی الله و عاهد ت الله و ملایکته و کتبه ورسله و انبیاء ه و الایمه المعصومین علی انی ان کنت من اهل الجنه واشفاعه و اذن لی بان ادخل الجنه لاادخلها الا و انت معی  برای خدا با تو برادی و صفا یکرنگی می ورزیم و  برای خدا دستم را در دست قرار می دهم و در پیشگاه خدا و فرشتگان وکتاب ها فرستادگان او عهد می کنم که اگر از اهل بهیشت و شفاعت باشم احازه ورود در بهشت را یابم بدون تو وارد بهشت نشوم سپس طرف دیگر در جواب او می گوید  قبلت قبول کردم  باز نفر اول مبگوید اسقطت عنک جمیع حقوق لاخوه ما خلا الشفاعه و الدعاء و الزباره نمام حقوق برادری به جز حق شفاعت ودعا و دبدو بازدبدرا از تو سافط کردم و نفر دوم می گویدقبلت  قبول کردم لازم نیست عقد اخوت حتما به عربی خوانده شود بلکه اگر ان را به فارسی یا زبان دبکری هم حاری کنند  صحیح است واما باید الفاظی را به کار برند که معنای این عقد را برساند اگر دو خانم بخوانند باهم عقد خواهری بر قرارکنند در صورت حواندن عقد به عربی بابد ضمیر های مذکر را تبدیل به ضمیر های مونث کنند پیشنه اخوت  مفهوم برادری دینی در فرهنگ صدر اسلام و ترویج ان از سوی پیامبر اکرم ص در میان مهاجران و انصار پس از هجرت به مدینه از کهن ترین نمونه های کاربردتعبیر برداری میان مسلمانان و در شما ر اصلی ترین راهکارها ی پیامبر ص محسوب می شود

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۰:۳۷
سید حسین صادق زاده

ما من عمل افضل یوم النحر من دم مشفوک و مشی فی بر الو ادین  اوذی رحم قاطع یا خذ علیه بالفضل ویبدا بالسلام او رجل اطعم من صالح نسکه ثم دعا الی بقیتها جیرانه من الیتامی و اهل المسءکنه والمملوک و تعاهد الاسراء  در روز عید قربان چیزی با فضیلت تر از پنچ چیز یست قربانی کردن یارا ه رفتن در جهت نیکی به پدر و مادر یاخویشاوندی که قطع رحم کرده تا به او چیزی بخشد واغاز سلام کند یا مردی که از بهترین جای قربانی اش به دیگران اطعام کند و بقیه ان را به همسایگان از یتبمان و بیچارگان و بردگان بدهد واز اسیران دلجویی کند  درشب و روز عید قربان زیارت امام خسین ع مستحب است از دیگر اعمال مستحب روز عید قربان غسل نماز عید خواندن دعا ندبه قربانی کردت و تکبیرات مخصوص است که در مفاتیح الجنان امده است بر اساس منابع دینی روزه گرفتن در عید قربان مانند عبد فطر  حرام است یکی از اعمال این عید بزرگ فربانی کردن است قربانی به حاجیان احصاص ندارد بلکه قربانی در این روز برای حاجیان نیز سنت  موکد است هرکس بسته به استتاعت مالی خود در ابن روز قربانی می کند و از حضرت امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمود لو علم الناس ما فی الا  ضحیه لا ستدانو او ضحو ا اءنه یغفر لصاحب الا ضحیه عند اول فطره تقطر من دمها اگر مردمان بدانند که چه ثوابی در قربانی است هر اینه قرض می کنند به درستی که اولین قطره خون قربانی که قربانی که بر زمبن می ریزد همه گناهان صاحبش بخشوده  می شود هم چنین از حضرت امام موسی کاظم ع نقل شده است ام سلمه که بعد از حضرت خدیجه ع بهترین همسر حضرت سید المرسلین ص بود خدمت پیامبر گرامی ص امد و گفت یا رسول الله گاهی عید قربان فرا می رسد ومن بهای قربانی ندارم  ایا قرض کنم و قربانی کنم حضرت فر مودند  فاستقر ضی فانه دین مقضی قرطص کن که این قرض است که ادا  می شود تقسیم گوشت قرببانی در باره گوشت قربانی در احادیث امده است که امامان معصوم ع یک سوم قربانی را به همسایگان وبک سوم ان را به نباز مندانی که در خواست داشتند می دادند ویک سوم  باقی مانده را برای خانواده خود نگه می داشتند  نمادی از ایثار دراه محبوب   قربانی کردن گوسفند نماد این است که نفس و هوای و هوس خود را دراه خدا از بین ببری چرا عید قربان با نام حضرت اراهیم ع گره خورده است چون حضرت ابراهبم ع ایثار و فداکاری کرد مرحوم نراقی در کتاب معراج السعاده می نویسد خداوند تبارک و تعالی  مال بسیاری به ابراهیم خلیل ع  داده بود به طوری که 400 سگ گله نگهبان گوسفندانش بودند فرشتگان گفتند دوستی ابراهبم با خداوند به خاطر مال و نعمت های فراوانی است که خداوند به او عطا کرده است  خداوند تبارک و تعالی برای این که به ان ها نشان دهد که این چنبن نبست که گمان کرده اند به جبرییل فرمود برو در جایی که حضرت ابراهبم صدایت را بشنود و مرا یاد کن جبرییل امین بالای  تپه ای زفت وقتی که ابراهیم خلبل الله به نزد گوسفندانش بود با صدای دلنشین و نوای ملکوتی گفت سبوح  قدوس رب الملایکه و الروح  وقتی ابراهیم خلیل ع نام دوست خود و کلام حق را شنید به شوق وفریاد زد  این مطرب از کجاست که بر گفت نام دوست  تا جان وجامه بذل کنم بر پیام دوست   دل زنده می شود به امید وفای یار    جان رقص می کند به سماع کلام دوست  خلیل حق به اطرافش نگاه کردکتا گوینده را پیدا کند دیدند شخصی بالای تپه ابستاده است به نرد وی دوبد و گفت ای بنده خدا نام خدا نام ووست من ونام حق را یک بار دیگر بگو ثلث گوسفند انم از ان تو جبرییل امین با اوازی خوش باز نام خق را تکرار نمود  حضرت ابراهیم ع گفت یک بار دیگر بگو نصف گوسفندانم از ان تو باز جبرییل ذکر تفدیس و تنزیه را گفت خلیل حق در ان لحظه از کثرت ذوق  و شوق بی قرار شد و گفت همه گوسعندانم از ان تو یکبار دبگر نام دوست مرا  ببر حبریبل باز فرمود  سبوح قدوس رب الملایکه والروح  خلیل حق هر بار که این ذکررا می شنید بیشتر و اشتغالش افزون می گشت افزون  می گشت اخر دید دستش خالی است و سخت مشتاق استماع نام محبوب خویش است گفت دبگر چیزی ندارم به شما بدهم چوپان گوسعند انت می شوم بک بار دیگر نام دوست نرا ببرا جبرییل یک بار دیگر ذکر سبوح  قدوس رب الملایکه والروح ابراهیم خلیل ع فرمود مرا با گوسفندان خود ضبط کن جبرییل امین گفت ای خلیلحق مرا حاجت به گوسفندان تو نیستمن جبرییل امین هستم و حقا جای ان داری که خداوند متعال نو را دوست و خلیل خود گردانده که در وفاداری کاملی و در مرتبه دوستی صادق ودر شیوه طاعت مخلص وثابت قدم ما چقدر حاضر هستیم برای محبوبمان هزینه کنیم  چقدر حاضریم برای اهل بیتی که همه هستی خود را برای ما گذاشتند خرج کنیم  قربانی ابراهیم  امتحان دیگر ابراهیم ع در مورد فرزندش اسماعیل بود که خدا امر کرد عزبز دلبند خودت را هم در راه من قربانی کن خضرت  ابراهیم ع  به قصد فربانی امد ولی خداوند امر کرد که چاقو نبرد و گوسفندی از بهشت امد واین نمادی شد که از تعلقات خود بگذریم  و قربانی کنیم واز ان امتحان سر بلند بیرون بیاییم به ما  وقتی می گویند به ما وقتی می گویند یک پنجم از مازاد هزینه هرینه های خود را به  عنوان خمس بدهیددست و پای ما می ارزد حاضر نیستیم از پول  بگذریم ایا می توانیم فرزد مان را فدا کنیم امتحان دیگر ابراهیم ع این بود که یک تنه بت ها را شکست وحاضر شد با منجیق اورا درون اتش ببندازند اگر حضرت ابراهبم می دانست که  لحضاتی بعد خاکستر می شود ولی دست به چینین اقدام شجاعانه ای زد خیلی مهم است که در راه خدا از مال وجات و فرزند و ابرو بگذاریم از خود خواهی هاو نفسمان بگذاریم تجلی خدا در کوه طور حضرت موسی ع پس از رهانیدن بنی اسرایبلاز اسبداد فرعون مصر و تشکیل نظام توحیدی برای عبادت و دریافت کتاب مقدس تورات به کوه طور رفت حضرت موسی ع تا ان عصز پبرو ایین ابراهیم ع بود و همان را برای بنی اسراییل تبلیغ می کرد قوم حضرت موسی ع  در انتظار برنامه  های جدید و کتاب اسمانی جدید موسی ع بودند تا به ان عمل کنند خداوند سبحان به وی وعده داد که او به کوه طور رود و در انجا چهل روز اقامت گزیند وبه راز ونیاز با پروردگارش بپردازد ودر همان جا موفق به در یافت الواح اسمانی ویا کتاب مقدس تورات گردد  حضرت موسی ع شادمان شد وبرادرش هارون ع را جانشین خویش نمود و خود به سوی طور رهسپار شد واز اول  ذیقعده تادهم ذیحجه به مدت چهل شب و روز در انجا به عبادت پرداخت رفتن به کوه طور به برادرش هارون ع سفارش های لازم را نمود واورا به صلاح و سداد و اصلاح امت و مبارزه با فساد و فتنه فر خواند وبه ان ها فرمود برادرم هارون را در میان شما می گذارم و برای سی روز از میان شما غیبت می کنم و به کوه  طور می روم تا احکام شریعت و الواح تورات را برای شما بیاورم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۰ ، ۰۶:۵۰
سید حسین صادق زاده

  راوبان حدیث ثقلین  طی سیزده قرن  150 نفر از علمای اهل سنت این حدیث را در اثار خود بیان کرده اند چهل نفر از صحابه  صد نفر از تابعین وبسیاری از عالمان بزرگ در زمان های مختلف این حدیث را روایت کرده اند بسیاری ار محدثان و صاحب نظران در علم حدیث و علمای بزرگ اهل سنت این حدیث و صاحب نظران در علم حدیث و علمای بزرگ اهل سنت این حدیث را صحیح دانسته ودر کتب خود نقل کرده اند  ابلاغ ایات  برایت ا چنانکه پیش از این در مناسبت های روز اول ذیحجه گفتیم ایات برایت روز اول ذیحجه نازل شده ودر همان روز پبامبر ص ابو بکر را به همراه ایات به سوی مکه گسیل داشت تا ان ها را به اهالی مکه ابلاغ کند پس از ارسال ان به پیامبر  وحی نازل شد که ای ایات را یا خودت و یاکسی از خودت باید ابلاغ کند از این رو پبامبر ص علی ع را فرستاد تا ایات را از وی بگیرد و خود ان را ابلاغ ککند  روز دهم ذیحجه چنان که  فران به ان تصریح فرموده است یکی از روزهایی است که ایات برایت در ان ابلاغ  شد و اذان من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بریء من المشرکین و رسوله و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به عموم مردم در روز حج اکبر روز عید قربان که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند بنا بر این   این روز روز ابلاغ ایات برایت و خواندن ایات  اغازین سوره برایت توسط امیر المومنین علی ع در اجتماع مشرکان در مکه است این ایات در پایان سال نهم هجری نازل شد و پیامبر ع ماءمور شد درذیحجه همان سال به هنگام اجتماع مشرکان ای ایات را ابلاغ کند این واقعه به صورت متواتر ودر منابع بسیاری از شیعه و اهل سنت نقل واز فضاءیل علی ع شمرده سده است خود ان حضرت نیز برای اثبات برتری خویش بر دیگر صحابه و استحقاقش برای خلافت به این وافعه استدلال کرده است -شرح واقعه  با نزول  ایات برایت پیتمبر ص وظیفه یافت در نتیجه در باره چگونگی این ابلاغ در منابع تاریخی و حدیثی شیعه وسنی امده است چون ده ایه از سوره برایت بر پیامبر ص نازل شد پیامبر ص ابوبکر را فراخواند واورا فرستاد تا ایات را برای مردم مکه بخواند ابوبکر به طرف مکه حرکت کرد و مقداری هم راه پیمود ه بود که جبرییل  حضور حضرت رسول ص رسید و گفت انه لا یودی عنک الا انت او علی  مامور تبلیغ این ابات باید خودت ویا علی باشد در روایتی دیگر امده است لا یودی عنک الا انت او رجل منک این مهم را انجام نمی دهد مگر تو و یا مردی از تو از این رو امیرالمومنین ع را طلبید و اورا بر ناقه عصباء شتر مخصوص خود سوار کرد و فرمود هرچه زودتر خود را به ابو بکر برسان وایات را ازوی بگیر ودر موسم حج برای مردم قرایت کن علی ع خودرا به ابو بکر رساند وجریان را به او گعت وایات را از وی گرفت ابو بکر گفت ایادر باره من ایه ای نازل شده که مرا از این ماموریت باز داشته است امیرالمومنین ع فرمود د  باره شما ابه ای نازل نشده ولیکن ای ایات را جز پیغمبر ومن دیگری نباید تبلیغ کندعلی ع ایات از وی ،رفت وبه طرف نکه به راه خود ادامه داد و وارد شهر مکه شد وایات برایت را در روز عید و ایام تشریق که هنگام اجتماع مردم بود به انان ابلاغ کرد   فراوانی منابع  ای واقعه  را منابع حدیثی و تاریخی بسیاری هم شیعه وهم سنی نقل کرده اند علامه امینی نام هفتاد وسه منبع را که این واقعه را نقل کرده اند  می اوردو همچنین می نویسد این حدیث به صورت  متواتراز راوبان گوناگون نقل شده است فضای حاکم بر مکه    شهر مکه که بزرگترین پایگاه شرک در مقابل پیامبر ص بود در سال هشتم هجری در واقعه فتح مکه به  دست مسلمانان افتاد اما این به معنای پایان یافتن بت پرستی و اسلام اوردن همه ساکنان مکه ودیگر منا طق شبه جزیره نبود حتی برخی از قبایل در برابر اسلام مقاومت می کردند در نهابت در سال نهم هجری که مشهور به سنه الو فود  است قبایل بسیاری هیءت هایی را به سوی پبامبر ص فرستادند و اسلام اوردن خویش را اعلام کردند بنا بر این با تغییر معادله سیاسی به نفع اسلام ایات برایت نازل شد که وجود شرک را نپذیرفتنی و تحمل نا پذیر می خواند امیرالمومنین ع وقتی به مکه رفتند که مردم به خون ان حضرت تشنه بودند چون در جنگ هابزرگان ان ها را کشته بودند ولی با کمال صلابت و شجاعت از مشرکین و کفار اعلان برایت کردند  محتوای پیام    علی ع بعد از ظهر روز عید قربان به مکه رسید وخود را فرستاده پیامبرص معرفی کرد وایات اغازین سوره برایت سوره توبه را قرایت کرد وسپس فرمود از این پس کسی نباید عریان طواف کند وهیچ مشرکی حق ندارد سال اینده به زیارت بیاید و هر کس از مشرکان با رسول خدا پبمان بسته است اعتبارش چهار ماه است گفته شده است این برداشتن امان از مشرکان به دلیل عهد شکنی انان بود چرا که خداوند در ادامه ایات ابتدایی سوره برایت می فرماید با مشرکان که عهد شکنی نکرده اند عهد را تا پایان مدتش ادامه دهید راوی گفت هنگامی که علی بن ابیطالب ع وارد مکه شد شمشیر خودرا از غلاف بیرون کشید و فرمود به خداوند قسم هر کس امروز بخواهد برهنه طواف کند اورا باین شمشیر خواهم کشت مردم پس از این مجبور شدند لباس بپوشند و طواف کنند از فضایل علی ع واقعه ابلاغ ایات برایت در اثار شیعه و سنی جزو فضایل امیرالمومنین ع بیان شده است برخی از اهل سنت گفته اند عزل ابوبکر در این واقعه و اعزام علی ع دلیلی بر برتری علی ع نیست چرا که این اعزام به این سبب بود که لغو پیمان باید به دست کسی انجام می شد  که ان را منعقد کرده است یا یکی از خویشاوندان او یعنی خود پیامبر ص یا علی ع که خویشاوندان پیامبر است اماعلمای شیعه بر ان اند که ماموریت علی ع گواه بر مشترک بودن ر.سالت علی ع و پیامبر ص است زیرا این ماموریت فقط برایت جستن از مشرکان نبود که وظیفه و رسالت همه مومنان است بلکه افزون بر ان اعلام و ابلاغ احکام الهی جدید نیز بود  این پرسش نیز در اینجا مطرح است که کسی که صلاحیت ابلاغ پیام پیامبر ص را ندارند چگونه می تواند شایستگی برای خلافت رسول الله ص را داشته باشد عید قربان روز دهم ذیححجه عید قربان یکی از عید های بزرگ مسلمانان است در عید سعید قربان حاجیانی که به زیارت خانه خدا  خدا رفته اند به دستور خداوند و برای رضای او قربانی می کنند و خاطره پیامبر بزرگ الهی  حضرت ابراهیم ع را زنده و گرامی می دارند خداوند برای ازمودن ایمان و اخلاص به حضرت ابراهیم ع  ماموریت داد تا فرزندش حضرت اساعیل ع را در راه خدا قربانی کند حضرت ابراهیم ع با وجود دشواری این کاربه فرمان الهی کردن نهاد و برای ماموریت مهیاشد اما هرچه تلاش کرد کارد گلوی فرزندش حضرت اسماعیل ع را نبرید  داین حال له حضرت ابراهیم ع خطاب  شد از امتحان شد از امتحان الهی سر بلند بیرون امده و ان گاه گوسفندی فرستاده شد تا وی ان را به جای حضرت اسماعیل ع قربانی کند این ماجرا عبرت انگیز درس فداکاری از خود گذشتگی غلبه بر هوای نفس وتسلیم در برابر فرمان خداوند است به همین دلبل مسلمانان جهان نیز روز دهم ذیحجه را به عنوان یک عید بزرگ و باشکوه اسلامی  گرا می می دارند واز ان درس اخلاص و بندگی می اموزند  این ایثار و عشق ابراهیم ع به انجام فرمان ع به انجام فرمان خدا فرئضه ای برای حجاج می گردد تا در این روز قربانی کنند فران ماجرای موفقیت ابراهیم ع را این گونه گزارش می کنند فلمااسلماوتله للجبین  ان نادیناه  ان یا ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا انا کذا انا کذالک نچزی المحسنین ان هذا لهو البلا المبین و فدیناه بذبح  عظیم وترکنا علیه فی الاخرین هنگامی که هردو تسلیم شدند و ابراهیم جببن اورا بر خاک نهاد او را ندا دادیم که ای ابراهیم ان رویا راتحقق بخشیدی و به ماموریت خودعمل کردی ما این گونه نیکوکاران را جزا می دهیم این مسلما همان امتحان اشکار است ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم و نام نبک اورادر امت های بعد بافی نهادیم اعمال عید قربان عبادت در شب عید روز قربان به ویژه برای حاجیان بسیار سفارش شده واحیای شب عید قربان ودعا نماز ونیایش بسیار  فضیلت دارد امیرالمومنبن ع فرمودند شنیدم رسول خدا ص روز عید فربان برای مردم خطبه می خواند و می فرمو د هذا یوم الشج والعج فالثج ما تهر یقون فیه من الدماءفمن صدقت نبیته کان اول فطره له کفاره لکل ذنب و اعج الدعا ءفعجوا الی الله فو الذی نفس محمد بیده لا ینصرف من هذا المو ضع احد الا مغفور الهالا  صاحب ،کبیره  مصرعلیها لایحدث نفسه بالافلاع عنها امروز روز ج و عج است روز ثج است بدین خاطر  که خون قربانی ها را می بریزد هر کس  نیت .خالصانه و صادقانه داشته باشد اولین  قطره خونی که روی زمبن  عج است یعنی روز دعاست پس به  درگاه خدا ناله بزنبدو انابه داشته باشید زیرا به خدایی که جان محمد به دست اوست ار این  سرزمبن کسی محروم و تا امرزندهبر نمی گردد مگر این که مرتکب گناه کبیره ای شده باشد که بر ان اصرارو ابرام داشته و تصمیم نداشته باشد وجود خویش را از چنگال ان گناه ازاد کرداند از امام صادق  ع روایت  شده است که پدارانش چنیتن نقل فرمودند علی ع دوست  داشت چهار شب از سال خود را برای عبادت فارغ نماید شب اول رجب وشب نیمه شعبان شب عید فطروشب عید قربان به این صورت که دل او در باد خدا و بدنش مشغول فرمانبرداری و عبادت خدا بوده ودر طول شب هیچ چیزی حتی مناجات اورا داوند غافل ننماید مگر این که مشغول شدن به این شدن به این مناجات نیز برای خدا وبه خاطر او باشد که این  مطلب اولین درجه مراقبت می باشد از امام جواد ع نقل شده که فرمودند 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۰ ، ۰۸:۰۱
سید حسین صادق زاده

زمان ومکان صدور حدیث  پیامبر ص حدیث ثقلین را در موارد مختلف وبه مناسبت های گوناگون بیان نموده اند مواردی که این حدیث در کتب  اهل ست از پیامبر اکرم ص نقل شده  عبارت اند از 1 هنگام باز گشت از طایف بعد از فتح مکه پبامبر ص بر خاستند و خطبه ای خواندند واین حدیث را بیان فرمودند ونکات مهمی را یاد اور شدند 2 در جحفه که یکی از میقات های حج است و محلی است میان مکه و مدینه این حدیث را ایراد فرمودند  همان گونه که ابن اثیر در اسدالغابه در حالات عبدالله بن حنطب اورده است که می گوید خطبنا رسول الله ص فقال الست اولی بکم من انفسکم  قالو  بلی یارسول الله قال انی سایلکم عن اثنتین عن اثنتین عن القران  و عن عترتی  رسول خدا صدر سر زمین جحفه برای ما خطبه ای خواند و فرمود ایا من اولی به شما از خودتان نیستم عرض کردند اری ای رسول خدا فرمود من از شما در قیامت از دو چبز سوال خواهم کرد از قران و عترتم  3 در ابام حج روز عرفه هنگامی که پیامبر  ص بر شتر  خود سوار بودند   خطبه می خواندند این حدیث را ایراد فرنودند این همان چیزی است که ترمدی از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده و می گوید رسول خدا ص را هنگام حج روز عرفه دیدم که بر شتر مخصوص خود سوار بود وخطبه می خواند شنیدم که می فرمود یا ایهاالناس انی قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلو کتاب الله و عترتی اهل بیت  ای مردم من در میان شما دوچیز گذاردم که اگر ان ها بگیرید ودست به دامن انان زنید هر گز گمراه نخواهید شد کتاب خدا وعترتم اهل بیت 4 پیامبر ص در حجه الوداع در مسجد خیف فرمودند الا و انی سایلکم عن الثقلین قالو یا رسول الله وماالثقلین قال کتاب الله الثقل الاکبر طرق بید الله و طرف بایدیکم فتمسکوا به لن تضلو و لن تزلو ا وعترتی واهل بیتی فانه قد نبانی اللطیف الخبیر انهما لن یفترقا حتی بردا علی الحوض کاصبعی هاتین  اگاه باشید من از شما از ثقلین سوال می کنم عرض کردند ای رسول خدا ثقلین چیست فرمود ثقل اکبر قران مجید است که یک سوی ان در دست فدرت خدا و سوی دیگرش در دست شماست پس به ان تمسک جویید که هر گز گمراه نخواهید شد وهر گز لغزش نخواهید داشت  و ثقل دیگر عترتم ا اهلبیتم هستند زیرا خداوند خبیر به من خبر داده که ان دوهرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر نزد من ایند مانند این دو انگشت من که در کنار هم قرار دارند  5 در غدیر خم هنگامی که پیامبر ص از حجه الوداع بر می گشتند ضمن بیانات مفصل خود  حدیث ثقلین را بیان فرمودند این همان چیزی است که بیانات مفصل خود حدیث ثقلین را بیان فرمودند این همان چیزی است که هم در صحیح مسلم وهم درخصایءص نساءیی امده است در صحیح مسلم که از معروف ترین منابع دست اول اهل سنت می باشد از زیدبن ارقم نقل  می کند که گفت قام رسوالله ص یومافینا خطیبا بماء یدعی خما بین مکه والمدینه فحمد الله و اثنی علیه و وعظ و ذکر ثم قال اما بعد الا ایهاالناس فانما انا بشر یو شک ان یاتی رسول ربی فاجیب و انی تارک فیکم ثقلینواوءلهما کتاب الله فیه اهدی والنور فخذوا بکتاب الله و اشتمسکو به فحث علی کتاب الله ورغب فیه ثم قال واهل بیتی اذکرکم  الله فی اهلبتی اذکرکم فی اهلبیتی رسول خداص درمیان ما برخاست وخطبه خواند در مخلی که ابی بود که خم نامیده می شد غدیر  خم و در میان مکه و مدینه قرار داشت پس حمد خدا را به جا اورد وبر او ثنا گفت و موعظه کرد وپند و اندرز داد سپس فرمود اما بعد ای مردم من بشری هستم ونزدیک است فرستاده پوردگارم بیابد و دعوت اورا اجابت کنم ومن در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار می گذارم تخست کتاب خدا که در ان هدایت و نور است پپس کتاب خدا را بگیرید و به ان تمسک حویید سپس فرمود و اهل بیتم را به شما توصیه می کنم که خدا رادر باره  اهل بیتم فراموش نکنید به شما توصیه می کنم که خوا را در بارهکاهل بیتم فراموش نکنید 6 پبامبر خدا ص در بیماری وفات هنگامی که اخرین وصایای خود را بیان می فرمود توصیه به ثقلین کرده و فرنودند یا ایهاالناس  بوشک ان اقبض قبضا  سریعا فینطلق فی و قد قدمت الیکم القول معذره الیکم الا انی مخلف قیکم کتاب ربی عز وجل و عترتی اهل بیتی ثم اخذ بید علی ع فرفعها فقال هذا مع القران والفران مع علی لا یفترقا ن حتی برد ا علی الحوض   فاسءلو هما خلفت فیهما ای مردم من به زودی از مبان شما خواهم رفت ومن نسبت به همه شما اتمام حجت کردم اگاه  باشید من در میان شما کتاب پروردگارم بزرگم و عترتم اهل بیتم را به یادگار می گذارم  سپس دست علی ع را گرفت و بلند کرد و فرمود این علی  با قران است و قران با علی است  وهر گز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر نرد من ایند پس از ان دو سوال کنبد از انچه دران ها به یادگار گذاشتم این همه تکرار و تاکید در مقام های مختلف در مدینه در ایام حج در روز عرفه و مسجد خیف در ایام منی ودر وسط راه مکه و مدینه و در موارد دیگر دلیلی است روشن وبرهانی است قوی و گویا بر این که مساله تمسک به این دو وجود  گرانمایه مساله ای سر نوشت ساز و پر اهمیت بوده است که پبامبر ص خواسته اند مسلمانان رابه اهمیت ان دو اگاه سازند تا گمراه  نشوند و عجیب است اگر ما با این همه تکرار و تاکید دست از دامن ان ها برداریم و خود را به دست گمراهی بسپاریم ویا با توجیه های نادرست از اهمیت ان ها بکاهیم به راستب چگونه می توان به سادگی از کنارحدیثی گذاشت که مورد اتفاق همه مسلمانان است ودر منابع معروف و دست اول امده است و نه در سندش  شک و تردی است ونه در  دلالتش ابهامی  وجود دارد  کسی که پیامبر ص را به عنوان رسول خدا و خاتم پیامبران وامین وحی الهی ی شناسد وتاکبد اورا در تمسک به این دو چیز گرانمایه  اشکارا  می بیند وعدم گمراهی را در پیروی از ان دو می شمرد باید بداند که راز مهمی در این امز نهفته است و اصل مهمی از اصول اسلامی در ان جاب گرفته است

 پیام های حدیث ثقلین  ار این حدیث چند پیام مهم را می توان دریافت کرد که جزو باورهای شیفه هستند  1لزوم تبعیت از اهل بیت ع  در این روایت اهل بیت ع در کنار قران قرار داده شده اند و همان طور که بر مسلمانان که بر مسلمانان تبعیت از قران لازم است تبعیت از اهل بیت ع نیز لازم است  2 مرجعیت علمی اهل بیت ع  از انجا که قران منبع اصلی عقاید واحکام عملی همه مسلمانان است واین حدیث نیز اهل بیت  ع را همراه جدایی نا پذیر قران معرفی می کند به سادگی می توان نتیجه گرفت که اهل بیت ع نیز بک مرجع علمی خطانا پذیر در همه زمینه های علوم اسلامی اند 3 قران و اهل بیت ع  همیشه همراه یگدیگر و جدایی نا پذیر ند ان ها که طالب حقایق قران  هستند بایددست به دامن اهل بیت ع بزنند در برخی از روایات امده است که پیغمبر ص فرمودندانهما لن یتفترقا حتی برد ا علی الحوض کاصبعی هاتین و جمع بین سبابتیه  یعنی دو انگشت سبابه از هر دو دست را به هم چسباندند فران و اهل بیت ع  از هم حدا نمی شوندتا در قیامت در کنار حوض کو ثر برمن وارد شوند کسانی که می گویند حسبنا کتاب الله  قران برای ما کافی است سخنی می گویند که با قران سازگار نیست قران می گوبد  نماز را به پا دار اما کبفیتش چگونه است باید اهل بیت پیغمبر ص راهنمایی کنند امکان ندارد  ما منهای اهل بیت ع از قران اسنفاده کنیم 4 بر اساس این حدیث اهل بیت ع در کنار قران قرار می گیرند پس حکم ان ها حکم  قران است روشن است که مخالفت با قران ضلالت و گمراهی است در نتیجه مخالفت با اهل بیت ع نیز ضلالت و گمراهی خواهد بود بنا  بر این همان گونه که پیروی از قران بدون هیچ گونه  قید و شرط بر همه مسلمین واجب است پیروی از اهل بیت ع نیز بدون قید وشرط واجب است 5 اهل بیت ع معصوم اند زیرا جدایی نا پذیر بودن ان ها از قران از یک سو و لزوم پیروی بی قید وشرط از انان از سوی دیگر دلیل روشنی بر معصوم بودن ان ها از خطا و اشتباه و گناه است چرا که اگر ان هاگناه یا خطایی داشتند از قران جدا می شدند و پیرویاز انان مسلمانان را از ضلالت و گمراهی بیمه  نمی کرد این که می فرمایدبا پیروی از انان در برابر گمراهی ها مصونیت دارید دلیل روشنی بر عصمت ان هاست 6 از همه مهم تر این که پیامبرص این برنامه را برای تمام ادوار تاریخ مسلمین تا روز قیامت تنظیم کرده  می فرماید این دو همیشه تا در کنار حوض کوثر نزد  من ایند این به خوبی نشان می دهد که در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهل بیت ع به عنوان پیشوای معصوم وجود دارد وهمان گونه که قران همیشه چراغ هدایت است ان ها نیز همیشه چراغ هدایت اند پس باید کاوش کنیم و در هر عصرو زمان ان ها را پیدا کنیم واین خودیکی از ادله اثبات وجود امام زمان ع است جالب ،این که سمهودی شافعی از علمای معروف قرن نهم و دهم هجری صاحب کتاب وفاء الوفاء در یکی از نوشته های خود به نام جواهر العقدین  که درر باره حدیث ثقلین نگاشته است  می گوید ان ذالک یفهم وجود من یکون اهللا للتمسک به من اهل البیت والعتره الطاهره فی کل زمان وجدو ا فیه الی قیام الساعه حتی یتوجه الحث   الملکوز الی التمسک به کماان الکتاب  العزیز کذالک این دیث می فهماند که در هر زمانی تا روز قیامت در میان اهل بیت ع کسی وجود دارد که شابستگی تمسک  و پیروی دارد همان گونه که قران مجید نیز چنین است 7 از این خدیث شریف استفاده می شود که جداشدن یا پیشی گرفتن از اهل بیت ع مایه گمراهی است و هیچ انتخابی را نبایدبر انتخاب ان ها مقدم داشت

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۰ ، ۰۸:۲۸
سید حسین صادق زاده

اصل جریان معراج و صعود رسول خدا ص به اسمان ها برای مشاهده اثار  عظمت  خدا از مسلمات و ضروریات دین اسلام است و هیچ راهی برای انکار ان وجود ندادد زیرا قران کریم به صراحت از ان خبر دادهو روایات رسیده در باره ان نیز متواتر است اما این که این چند بار ودرچه سالی و در کدام ماه وچه شبی اتفاق افتاده مورد اختلاف است از ایات قران کریم استفاده می شود که این برنامه حد اقل دو بار اتفاق افتاده است در برخی از روایات شیعه بیش از این هاو تا صد و بیست بار نیز نقل شده است چنان که از امام صادق ع روایت شده است عرج بالنبی ص الی السماءمایه وعشرین مره ما من مره الا و قد اوصی الله النبی ص بولایه علی و الایمه من بعده اکثر مما اوصاه بالفرایض  پیامبر ص یکصدوبیست بار برای معراج به اسمان برده شد در هر بار خدای سبحان در باره ولایت علی ع وامامان بعد از او بیش از سایر واجبات توصیه و تاکید  نمود بنا بر این حدیث همه اقوال مربوط به زمان معراج صحیح خواهد بود زیرا هر یک از راویان زمان معراجی را نقل کرده که ازان اگاه شده است معراج جسمانی و روحانی مشهور میان علمای فریقین ان است که رسول خدا ص این سیر زمبنی و اسمانی را در حال بیداری و باهمین جسم و روح انجام داده اندو توجه ان به چیزی شببه یک خواب یا مکاشفه  روحی و یا جسمی مثالی و با ظاهر ایات و روایات مخالف است طبرسی می گوید نظر اکثر مفسران  قران و ظاهر مذهب  روایات شیعه این است که خدای تعالی پیامبر ص را با همین جسم سالم و زنده و بیدار. به اسمان برد تا این که حضرت ملکوت اسمان ها را با چشمش مشاهده کرد  ولادت حضرت عیسی ع بتا بر قرآن ولادت حضرت عیسی ع بنابر فرموده کفعمی در مصباح روز نهم ذیحجه  روز ولادت حضرت عیسی  ع است حضرت عیسی  بن مریم ع یکی از پیامبران ع اوالعزم است که هم تولد وهم زندگی وهم پایان کار او همراه با معجزه بوده است او با اراده خداوند بدون داشتن پدر از مادری پاکدامن و موحد به نام مریم به دنیا امد  حضرت مریم  ع دختر عمران از بانوان فرزانه و از شخصیت های بر جسته بنی اسراییل بود پدر مریم ع به نام عمران از نسل حضرت سلیمان  ع واز علمای بر جسته و پارسا و عابد بنی اسراییل به شمار می اید نام مریم ع34 بار در قران امده است ویک سوره قران هم به نام مریم  است که در بخشی از ان به ماجرای ولادت حضرت عیسی ع وسخن گفتن او در گهواره و بخشی از زندگی او و چگونگی دعوتش می پردازد مژده تولد حضرت عیسی ع متولد شود فرشتگان از جانب خدای تعالی  مریم ع را به تولد او مژده  دادند و شخصیت ان حضرت را معرفی کردند اذ قالت الملابکه یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی اادنیا والاخره و من المقرببین  به یاد اورید هنگمامی وجود با عظمتی  از طرف خودش مژده می دهد که نامش مسیح عیسی بن مریم است در حالی که در دوجهان انسان بر جسته و از مقربان درگاه خدا خواهد بود حضرت عیسی ع تحت عابدان و پاسایان و اندیشمندان راه یافت و با ان ها به مباحثه و مناظره پرداخت  اقار غظمت  و معرفت  فوقالعاده در همان نو جوانی در چهره اش می شد حضرت عیسی ع در سی سالگی مبعوث به رسالت شد هر چند بر اساس ایه 30 مریم و جعلنی نبیا هنگام کودکی در گهواره سخن گفت وخود را پیامبر خواند ولی رسمیت رسالتش از سی سالگی بود  او دارای معجزات فراوان از جمله درمان نمودن بیماری های لا علاج وزنده کردن مردگان بود  کتاب انجیل بر او نازل شد ودارای شریعت مستقل بود وبنی اسراییل را به سوی خدای یکتا و بی همتا دعوت می کرد وبر اثر  شرایط خاص زندگی واجبار به سفر های متعدد برای تیلیغ دین خدا ازدواج  نکرد ونا گذیر بود که به طور مجرد زندگی  کند عیسی ع سی سه سال عمر کرد یهودیان اورا دستگیر کردند تا بکشند خداوند اورا از دست ان ها نجات داد و به اسمان برد وی در روزهای اخر عمر شمعون را وصی و جانشین خود نمود ولادت حضرت عیسی وولادت امیر مومنان  نکته که حکایت از مقام  والای امیرالمومنین ع می کند این است که با این که حضرت مریم ع از هر نظر پاک بود و همواره در محراب عبادت به سر می برد  و خدمتگزار ظاهر و باطن بیت المقدس بود هنگام زایمان از جانب خداوند به او خطاب شد از مسجد بیرون برو وبه تعبیر قران به مکان دور دستی رفت فحملته فانتبذت به مکانا قصیا  پس مریم به عیسی ابستن شد وبا او به مکان دور افتاده ای پناه جست او به مکان دور افتاده ای پناه جست ولی در مورد ولادت حضرت امیر مومنان علی ع  هنگامی که مادرش فاطمه بنت اسد مشغول طواف کعبه بود ودرد زایمان اورا فرا گرفت دیوار کعبه شکافته شد و ندایی به اورسید که که وارد خانه کعبه شو فاطمه ع داخل خانه کعبه سد و ان دیوار ترمیم یافت و حضرت علی  ع در درون کعبه یعنی در مقدس ترین مکان متولد شد این وافعه بر اساس اخبار متواتری است که اهل سنت نیز بر تواتر ان اذعان دارند از جمله حاکم نیشابور در المستدرک می کوید و تواترت الاخبار ات فاطمه بنت اسد ولدت امیرالمومنین علی بن ابی طالب کرم الله وجهه فی جوف کعبه  اخبار متواتربر ان دلالت دارد که فاطمه بنت اسد امبرالمومنین ع را در درون کعبه به دنیا اورد و این یک افتخار بزرگی است که بیانگر عظمت حضرت علی ع در مقایسه با حضرت عیسی ع است با این  که قران حضرت عیسی ع را بسیار  می ستاید و می فرماید وجیهافی الدنیاو الاخره و من المقربین در دوجهان انسان بر جسته و از مقربان درگاه خداخواهد بود روز نهم ذیحجه روز شهادت  حضرت مسلم بن عقیل ع پسر عموی و از یاران پر افتخار امام حسین ع است که در پنجم شوال سال 60 هجری قمری برای سامان بخشیدن به قیام شیعیان کوفه بر ضد یزید بن معاوبه به عنوان نماینده ان حضرت وارد کوفه دستگیر ودر نهم ذیحجه همان سال به شهادت رسید بیان حدیث ثقلین     در دهم ذیحجه ثقلین در دهم ذیحجه  که عیدقربان است و همه اماده رفتن به منا و اعمال حج می شوند پیامبر عظیم الشان ،ص در رابطه با اهل بیت ع خطبه خواندید و بیاناتی فرمودند و حدیث ثقلین را بیان کردند حدیث ثقلین از احادیث بسیار مهمی است که اهل سنت و شیعه هر دو با سندهای متعدد از رسول خدا ص روایت کرده اند پیغمبر اکرم ص بارها در طول زندگانی خویش به ویژه در روزهای پایانی عمر خود مسلمانان را به دو چیز قران  اهل بیت عترت خود سعارش کردند وراه سعادت امت اسلامی را در پیروی از این دو باهم دانستند متن حدیث  این حدیث در نقل های  مختلف  با عبارت های گوناگون امده است اما محتوای همه ان ها یکی است مرحوم طبر سی در کتاب احتجاج از امیرالمومنین ع نقل می کند که فرمودند امابلغلکم ما قال فیکم نبیکم حیث یقول فی حجه الوداع الی تبارک فیکم الثقلین ما ان تمسسکتم بهما لن تصلو کتاب الله و عترتی و اهل بیتی و انهما یفترقاحتی یردا علی الحوض فانظرو کیف تخلفونی فیهما ایا این حدیث پبغمبرتان در حج وداع به شما نرسیده که فرمودند من در میان شما دوچیز گران سنگ می گذاریم اگر تمسک جوییدهر گز پس از من گمراه نشوید قران و عترت من اهل بیتم و این دواز هم جدا نشوید تا در کنار حوض بر من در ایند پس بنگرید چگونه در باره ان دو رفتار می کنبد اهمیت حدیث ثقلین   خدیث ثقلین در موضوع ولایت و امامت بی نظیر نباشد بسیار کم نظیر است این خدیث از جهات مختلفی دارای اهمیت است 1 از نظر دلالت بسیار قوی و روشن و از نظر سند روایت متواتریاست که در منابع شیعه وسنی به صورت گسترده مطرح شده است از  مجموع مصادر و منابع این روایت استفاده  می شود که پبامبر اسلام  ص نه یک بار بلکه بارها این حدیث را بیان فرمودند 2 به وسیله حدیث ثفلین      ثابت می شود که اولوالامر در قران کریم ایءمه اطهار ع هستند که بر مردم واجب است که از انها اطاعت و پیروی کنند و اطاعت از ان هاسعادت دنیا واخرت را به دنبال دارد 3 پیامبر اکرم  عامل رستگاری و سعادت امت اسلامی دا در این حدیث شریف اطاعت و تمسک به قران کریم و اهل  بیت عصمت و طهارت ع معرفی نموده اند حدیث ثقلین در واقع منشور رستگاری امت اسلامی است  که بدون شک چنین رستگاری و  سعادتی در گرو  عمل به دستورات ان ها و پیروی از ان دو امانت گرانسنگ می باشد  اما متاسفانه گروهی پس ا پیامبر اسلام ع بین ان دو امانت بزرگ  جدایی انداختند به طوری که عده ای از انان گفتند  حسبنا کتاب الله کتاب خدا ما را بس است در حالی که این کلامشان هم دوروغی بیش نیست  به کتاب خدا هم ایمان نداشتند که اگر ایمان داشتند به ان عمل می کردند مگر نه این است که قران امر به اطاعت از اولی الامر و دعوت به اهل بیت ع می کند  4 با توجه به محتوای حدیث شریف ثقلین نتیجه می گیریم که قران کریم واهل بیت ع هیچ گونه  اختلاف و تعارضی وجود ندارد چون از نطر عقل و منطق معرفی دو چیز  متعارض با یکدیگر در کنار هم  قابل قبول نبوده و کار شایسته ای نیست اگر احیانا بین قران کریم و سخنان اهل بیت ع تعارضی مشاهده شود این تعارض یا از ان راویان حدیث است و یا ما قادر به درک معنای حقیقی ان ها نیستیم اهل بیت ع به طور کلی هیچ گاه بر خلاف فران کریم سخنی نمی گویند بلکه ان ها مفسران حفیفی قران کریم هستند و اصولا خود ان ها دستور داده اند که هر چیز  سخن  عمل و تقریر مخالف با قران کریم را کنار بگذاریم و به چنین  مطالبی اعتنا نکنیم منابع وسند حدیث     این حدیث از روایاتی است که مورد قبول علمای شیعه واهل سنت ودر منابع هردو گروه امده است  بنا بر گعته کتاب  حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت نوشته احمد ماحوزی از علمای اهل سنت این حدیث را بیش از 25 نفر از صحابه نفل کرده اند  بحرانی صاحب کتاب غایه المرام و حجهالخصام این حدیث را به 39 طریق از کتاب های اهل سنت نقل کرده است بنابر این نقل کتاب یاد شده این خدیث  در کتاب های  مسند احمد  صحیح مسلم و مناقب ابن المغازلی سنن ترمدی العمده  ثعلبی مسند ابی یعلی المعجم الاوسط  طبرانی  العمده ابن البطریق  ینابیع الموده قندوزی اططرایف ابن المغازی  فراند السمطین و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید امده است 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۰ ، ۰۸:۱۴
سید حسین صادق زاده

اما پس از مدتی پیامبر ص ع انان را از خوابیدن و بیتوته کردن در مسجد و خاطر حفظ و بیتونه کردن در مسجد به خاطر حفظ شءنات اسلامی و احترام به اماکن بازداشت و دستور داد تا برای خویش خانه هایی بسازندو از مسجد بیرون روند مهاجران خانه هایی ودر اطراف مسجد ساختند ولی هر کدام از انان دری به مسجد گشودند تا ضمن براز علاقه مندی به مسجد رفت و امد انان به مسجد اسان شود و برای درک نماز جماعت توفیق بیشتری داشته باشند از این بود تا این که جبرییل امین بر رسول خدا ص فرود فرود امد و به ان حضرت وحی کرد که خداوند شبحان می خواهد مسجد پاک و نظیف بماند و رفت وامد مسلمانان در ان در حال پاکی  و طهارت باشد بدین جهت تمام درهایی که به گشوده شده است باید بسته شوند جز در خانه علی ع که از این امر استثناست پیامبر اکرم ص معاذ بن جبل را ماموریت که این خبر را به مسلمانان برساند و بگوید درهای خود را به سوی مسجد النبی ببندند معاذ بن جبل پیام رسول خدا ص را به صحابه ان حضرت ابلاغ کرد و همگی اطاعت کردند و درهای خود را بستند برخی از انان در صدد چانه زنی بر امده وبرای خود امتیاز اندکی طلب می کردند  روایت شده است که عمر بن خطاب پس از دریافت پیام رسول خدا ص نزد ان حضرت فت وبه وی عرض کرد یا رسول الله دع لی بقدر ما انظرو الیک بعینی ای رسول خدا از تو خواهش دارم که به اندازه دیدن چشم مرا معاف داری تا من از ان سوراخ تو را و داخل مسجد را بنگرم پیامبر ص از پذیرش در خواست عمر بن خطاب امتناع نمود و فرمان داد کاملا بابد بسته شود بر اساس این روایت پیامبر اکرم ص اجازه ندادند حتی رورنه ای از خانه عمر به مسجد باز باشد در برخی از روایات اهل سنت امده است که این در خواست از سوی ابوبکر بوده است و پیامبر ص به او اجازه داده اند که روزنه ای به مسجد به مسجد داشته باشد و این را از قضایل ابو بکر بر شمرده اند در ای زمان هم نشانه ای به این عنوان در مسحدالنبی جای گذاری کرده اند  وان را خوخه ابو بکر نامیده اند این امر بر برخی از صحابه وربش سفیدان همراه پبامبر ص رسید  گران امد و پشت سر ان حضرت گلایه و شکوه نمودند این خبر به پیامبر اسلام ص رسید پیامبر ص روزی در مسجدمدینه  برای انان خطبه خواندند ودر ضمن ان فرمودند     قد بلغنی ما قلتم فی سدالابواب والله ما انا فعلت ذالک و لکن  الله فعله و ات الله اوحی الی موسی ان یتخذ بیتا طهرا لا یجنب فیه الا هو و هارون  وابناه یعنی لا یحامع فیه غیرهم و ان الله اوحی الی ان اتتخذ هذا البیت طهرا لا ینکح فیه الا اناو علی والحسن والحسین والله ما ان امرت بسد ابوابکم ولا فتحت باب علی  بل الله امرنی به  انچه در باره بسته شدن درها گفتید خبرش به من رسید به خدا سوگند من از پیش خود ان را انجام ندادم بلکه این فرمان  الهی بود که از طریق من به شما  ابلا غ گردید خداوند متعال به حضرت موسی  وحی  فرستادکه خانه پاکی را برای عبادت و پرستش بر گزیند وکسی دران به جنابت نرسد مگر خود موسی ع و برادرش هارون و فرزندان هارون یعنی غیر از انان کسی در ان امیزش  انجام ندهد خدای سبحان به من نیز وحی  فرستاد که این خانه مسجدالنبی را پاگیزه نگه دارم و کسی در ان نکاح انجام ندهد و به حالت جنابت وارد نشود جز من علی حسن وحسین که ازاین فرمان مستثنا شدبم  به خدا سوگند من بسته شدن درهای شما را وباز بودن در خانه علی را فرمان ندادم بلکه این خدای بزرگ بود به من چنین فرمانی داد به هر روی خداوند سبحان بار دیگر فضیلت و بر تری علی ع را پس از پیامبر ص بر تمامی خلایق از از جمله بر همه اصحاب و باران رسول خدا ص اثبات .و اشکار نمود حدیث سد ابواب فضلیتی انحصاری برای حضرت علی ع است حاکم نیشابوری پس از نقل حدیث سد ابواب و بیان این نکته که که این حدیث صحیح الاسناد است می نویسد از عمر بن خطاب نقل شده است که گفت به علی سه خلصلت عطا شد که دوست داشتم یکی از ان ها برای من بود به او گفتند این سه خصلت چیست گفت پیامبر فاطمه را به ازدواج او در  اورد اورادر مسجد سکونت داد وحلال کرد برای او انچه ب رای خودش  حلال بود و پرچم را در روز خیبر به دست او داد تاریخ دقیق واقعه سدالابواب در منابع حدیثی و تاریخی نیامده است  علامه مجلسی بدون مشخص کردن سال وقوع روز عرفه را برای ان ذکر کرده است مرحوم مجلسی در بحار الانواره نقل کرده است که معراج پیامبر  خدا ص در روز نهم ذیحجه  بوده است معراج ماجرای  عروج پیامبر ص از مسجد الاقضی به اسمان گزارش منابع اسلامی پیامبر ص در شبی از مکه به مسجدالاقصی انتقال یافت واز انجابه اسمان عروج کرد ان حضرت در شب معراج با برخی از ملایکه دیدار وگفت و گو  گرد و اهل بهشت و اهل جهنم را مشاهده نمود بر اساس احادیث پیامبر در شب معراج با بر خی از پیامبران نیز دیدار کرد وگفت و گویی هم میان ان حضرت و خدا وند انجام  گرفت که به حدیث معراج شهرت یافته است داستان معراج در احادیث شیعهو اهل سنت به صورت متواتره امده است البته درباره جزییات ان مانند مکان تعداد چگونگی و جسمانی با روحانی بودن ان اختلاف نظر وجود دارد قران نیز در دوسوره اسرا و نجم به داستان معراج پرداخته است به هر حال معراج پیامبر اسلام ص از مشهور ترین معجزات حضرت است امام صادق ع فرمودند ان رسول الله ص قال لما اسری فی السمافصرت فی السماء     ارابعه جمع الله الی  النبین و الصدیین والملابکه فاذن جبریبل   و اقام الصلاه  ثم قدم رسول الله ص فصلی بهم قلما انصرف قال بم تشهدون قالو نشهد ان لااله الله و انک رسول الله وان علیا ومیرامومنین  رسول خدا ص فرمود زمانی که مرا به اسمان بردند در اسمان چهارم بودم که خداوند تمام پیامبران صدیقان و فرشتگان را جمع نموده امام ع ادامه دادند که جبرییل اذان و اقامه نماز گفت و رسول خدا ص جلو رفته و با ان ها نماز گزارد بعد از نماز پیامبر ص به ان ها فرمود به چه چیزی گواهی می دهید گفتند گواهی می دهیم خدایی جز خدای یکتا نیست و تو رسول خدایی وعلی امیر مومنان است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۰ ، ۰۹:۱۴
سید حسین صادق زاده

پیامبر  در عرفات بر اساس برخی از روایات پیامبر اکرم   ص در حجه الوداع روز عرفه ودر سر زمین عرفات خطبه برای اهل عرفات حطبه بسیار مهمی خواندند وبرای انان بسیار دعا کردندوجود مبارک پیغمبر اکرم ص در شامگاه عرفه هنگامی که حاجیان کم کم مب خواهند از عرفات به طرف مشعر برونددر حضور همه قیام کردند و به مقامو منزلت امیرالمومنین ع ومحبت ان حضرت اشاره کرده و فرمودتد  انا لله قد باهی بکم الملایکه عامه و غفر لکم عامه وباهی بعلی خاصه و غفر له خاصه خداوند به وسیله شما به ملایکه افتخار و مباهات می کندو همه شما را می بخشد ود رباره علی یک مباهات ویژه ای است وبک مغرفت وئژه بعد فرمودند انی قایل لکم قولا غیر محاب فیه لقرابی ان السعید کل السعید حق السعید  من احب علیا فی حیاته وبعد مماته  این شخن نه ار روی دوستی و خویشی است که سعادتمند تنهاکسی است که علی را در حیاتش و در مماتش دوست داشته باشدروز عرفه نیز از روزهایی است که ایات برایت توسط امیرالمومنین ع برای اهالی  مکه قرایت شد پذیرش توبه  حضرت ادم ع ادم وهوا روز اول ذیقعده از بهشت بیرون رانده شدند وقتی که از بهشت دنیا حارج شدند در سر زمین مکه فرود امدند  حضرت ادم بر کوه صفا در کنارکعبه هبوط کرد ودر انجا سکونت گزید وازاین رو ان کوه را صفا گویند که ادم صفی الله بر گزید خدا در انجا واردشد  حضرت حوا بر روی کوه مروه که  نزدیک کو صفا فرود امد  ودر انجا سکونت گزید  ان کوه را از این رو مروه گویند که مرثه  یعنی زن که منظور حوا باشد در ان سکونت نمود بر اساس روایت امام صادق ع ادم علی نبینا واله و علیه السلام پس از خروج از بهشت و فرود به دنیا چهل روز هر روز هر بامداد بر قراز کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود  جبرییل بر ادم فرود امد و پرسید ای ادم چرا گریه می کنی  گفت چگونه می توانم گریه نکنم در حالی که خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود اورده است گفت ای ادم به درگاه خدا تو به کن وبه سوی او باز گرد گفت چگونه توبه کنم جبرییل در روز هشتم ذیحجه  یوم التروبه ادم را به سرزمین منی برد تا شب را انجا بماند و صبح روز بعد روز عرفه به صحرای روز بعد روز عرفه به صحرای عرفات رفت  تعلیم جبرییل عصر عرفه غسل کرد و پس از نماز عصر در عرفات وقوف کرد وبه تعبیر فران کریم کلماتی را از پروردگار در یافت کرد از ابن عباس روایت شده که گفت از رسول خدا ص در باره کلماتی که ادم از پروردگارش دریافت ،نمود و خداوند توبه آورا پذیرفت پرسیدم فرمود ساله بحق محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین الا تبت علی فتاب علبه از خداوند به حق محمد وعلی و فاطمه و حسن و حسین  در خواست کرد که توبه اورا بپذیرد خداوند هم پذیرفت  مرحوم مجلسی در بحارالانوار ه و کفعمی در مصباح نفل کرده اند که  پذریرش توبه حضرت ادم ع در روز بیست و یکم ذیحجه اتفاق افتاد یکی از مناسبت های نهم ذیججه فرمان تسلیم میراث انبیابه امبرالمومنین است فرمان سپردن میراث انبیا به علی    بنابر انچه در متون روایتی امده است تمام اثار نبوت که به گونه ای نشانه پیامبری انبیای پیشین بوده ،است  مانند تابوت الواح و عصای موسی ع صحف ابراهیم ع انگشتری  سلیمان ع پیراهن یوسف ع واز همه مهم تر دانش پیامبر ان ع در نزد پیامر اکرم ص بوده وپساز ایشان یکی ،پس ،از دیگری به امامان ع به ارث می رسد امام صادق ع فرمودندکل نبی ورث علما اون غیره فقد انتهی الی ال محمد  هر پامبری انچه از دانش و غیر دانش به ارث برده است سر انجام همه ان ها به ال محمد ع  می رسد بنا برروایت امام باقر ع در حجه الوداع چون رسول خداص در عرفات  وقوف فرمود جبرییل به حضورش رسید و گفت ای محمد خدای عزوجل سلامت می رساند و می فرماید همانا مرگ تو نزدیگ و مدت عمرت سبری شده است ومن تو را به چیزی که از ان چاره و گریزی نیست  پیش می برم بعد فرمود فاعهدک و تقدم و صیتک و اعمد الی ما عندک من العلم و میراث علوم الانبیا من قبلک والسلاح و التابوت و جمیع  ما عندک من ابات الانبیا فسلمها الی وصیک و خلیفتک من بعد حجتی البا لغه علی خلق  علی بن ابی طالب اکنون وصیت خویش را فراهم ساز و انچه از  علوم و میراث علوم پیامبران پیش از تو و سلاح و تابوت سکینه نزد تو هست و همه ابات پیامبران پیشین را به وصی ،و خلیفه بعد از خودت تسلیم کن که تو حجت بالغله من بر مردم است واو علی بن ابی طالب ع است پیام اکرم ص پس از هجرت به مدینه منوره و تشکیل نظام اسلامی در اغازین روزهای حضورش در این شهر اقدام به ساختن مسجدنمودتا پایگاه و محل گردهمایی و عبادت مسلمانان باشد مهاجرانی که از مکه معظمه به مدینه منوره هجرت کرده  و فاقد خانه و مسکن بودند همین مسجد را خوابگاه خویش قرار دادند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۰ ، ۰۸:۱۹
سید حسین صادق زاده

عرفه و عرفات   اما چرا روز را عرفه وان سر زمین عرفات نهادند تعبیرهای زیادی هست یکی از ان ها این است جبرییل در انجا به ابراهیم ع گفت  هذه عرفات فاعرف بها مناسکک و اعترف بذنبک فسمی عرفات این عرفات است مناسک خود را در اینجا بشناس و به گناه خود اعتراف کن از این روان مکان عرفات نامیده شده  است عرفات هم سر زمین دعا و معرفت است و هم اعتراف به گناه و در خواست از خدای تعالی امام صادق ع می فرماید سمی المعرف لان ادم اعترف فیه بذنبه  این روز عرفه نامیده شد زیرا ادم در ان به گناه خود اعتراف کرد خداوند عصر روز عرفه را برای وقوف و دعا ودرخواست  اختصاص داه است چون عصیان ادم در ان زمان بود و در همان زمان توبه او پذیرفته شد پیامبر گرامی اسلام ص فرمودند  ان العصر من الساعه التی عصی فیهاادم ربه و فرض الله عزوجل علی امتی الوقوف و التضرع والدعا فی احب المواضع الیه و تکفل لهم بالجنه والساعه  التی ینصرف فیها  الناس هی آلساعه التی تلقی فیها ادم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم  عصر همان ساعتی است که ادم از خدا نافرمانی کرد وخدا عزوجل بر امتم وقوف وزاری و در خواست در بهترین جاه ها را واجب نمودوبرای  ان ها بهشت را ضمانت کرد و ساعتی که مردم از عرفات کوچ می کنند همان ساعت  است که خد ا کلمات به ادم تلقین کرد و توبه اورا پذیرفت و اوست که بسیار توبه  می پذیرد و مهربان است بنا بر این انسان های گنهکار هم بایددر این زمان ودر بهترین مکان های روی زمین از خدا تعالی طلب غفران و بخشش کنند حضرت ادم ع در این روز به خطایش اعتراف و به خاطر این اعتراف خدا اورا انتخاب کرد و عنوان  خلیفه خودش بر گزید انسان همیشه در برابر خدای تعالی باید انگشت اتهام را به طرف خودش بگیرد بخشش گناهان  خدا در سور ه فجر به دهه اول  ذیحجه قسم خورده است واوج این ایام شب وروز عزفه است برای انس و ارتباط با خدای و توبه در روزها  روزی مثل روز عرفه نداریم امام صادق ع فرمودند من لم یغفر له شهر رمضان لم یغفر له الی قابل الا ان یشهد عرفه  اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد  غفرانی برای او نیست مگر ان که عرفه را درک کند در روز روزه گرفتن مسحب است ولی اگر روزه گرفتن مانع انجام دعا می شود روزه را نگیرد زیرا دعا مهم تراست عنایات خداوند به زایران امام حسین ع در روز عرفه خدا رحمتش را سرازیرمی کند  واول به زوار قبر امام حسین ع نظر می کند وبعد به حجاج وکسانی که در سرزمین عرفات هستند  امام صادق ع فرمودند من فاتته عرفه بعرفات فادرکها بقبرالحسین ع لم یفته و ان لله  تبارک و تعالی لیبدا باهل قبر الحسین ع قبل اهل عرفات ثم قال یخالطهم بنفسه  کسی که روز عرفه را در عرفات درک نکند ولی ان را کنار قبر مطهر حضرت امام حسین ع درک نماید عرفه از او فوت نشده است و حداوند متعال ابتدا  کسانی را که در کنار قبر ان حضرت هستند مورد نظر والتفات قرار دارد بعد به اهل عرفات نظر نموده و با ایشان انس می گیرد باید در این روز ارتباط قلبی با خدا ایجاد کنیم همه دنبال ارامش اند بیشتر مردم فکر می کنند ارامش در پول و مقام و مدرک است ولی این طور نیست روز  عرفه روز پیدا کردن گمشده ماست و گمشده ما خداست اگر به خدا برسیم تمام مشکلات حل می شود  شناخت خدا   روز عرفه یاد اور  دعا و مناجات امام حسین ع با خدای تخالی در عرفات است دعایی که دارای مضامین بلند و همه درس توحید و خدا شناسی است سعی کنید دعای عرفه را با دقت و توجه بخوانید امام حسین ع در بخشی از این دعا به خدای تعالی عرضه می دارند ماذا وجد من فقدک و ما الذی فقد من وجدک  ان که تورا از دست داد چه یافت و ان که تورا یافت چه از دست داد  در این روز با بندگی کردن و توجه به خدای مهربان خدا را بشناسیم  که کمترین درجه شناخت و معرفت خدا انسان را از دغد دغدهای دنیا راحت می کند نباید نسبت به دنیا حریص ووابسته باشیم اگر وابسته نباشیم اسیر دنیا نمی شویم وانفاق می کنیم  مرحوم ایت الله بها الدینی  می فرمود  اگر کسی با دستگاه  خدا اشناشود همه چیز دنیا برایش بی ارزش می شود امام سجاد ع در مناجات  محبین عرضه می دارد  الهی من الذی ذاق حلاوه محبیک فرام  منک فرام منک بدلا ومن ذالذی انس بقربک فابتقی عنک حولا  بارالها  چه کسی شیرینی  محبت  تو را چشید  و پس از ان  در پی جایگزینی برایت بر امد چه کسی به نزدیگی با تو انس گرفت و پس از ان خواستار جا به جایی از کنارت شد باید برای معرفت خدا تلاش کنیم  تا خداوند خودش را به ما نشان بدهد کسی که به خدا اعتماد کند خدا دلش را مسروز می کند ودورنش ارام می  شود کسی که به خدا توکل کند خدا همه امور اورا کفایت  میکند  مرحوم ایت الله بهاء الدینی می فرمود مرحوم شیخ عبد الکریم حاییری یزدی و موسس حوزه علمیه  قم پانزده سال عهده دار اداره حوزه بود مرحوم ایت الله حجت هم در ان زمان از بزرگان حوزه بود و باطن افراد را می دید ایت الله حایری نماینده ای به منزل ایت الله حجت می فرستد و ،می فرماید در خلوت به ایشان   بگویید که اگر کاری داشتید  عبدالکریم در خدمت ایشان است ان نماینده پیام ایت الله حایری را به ایت الله حجت می رساند ایت الله حجت در پاسخ می گوید سلام مرا به اقا برسان و بگو ما به کریم خدا خیلی احتیاج داریم ولی به عبدالکریم احتیاجی نداریم باید بت ها را بشکنیم و معرفت پیدا کنیم اکر انسان محتاج به انسان محتاج تکیه کند بی عقلی است  کسی که به خدا معرفت پیدا کند از چیزی وحشت نمی کند از غریب احساس تنهایی نمی کند تمام تاریکی ها برای او روشن می شود  وضعف ها را جبران مب کند و شفای تمام دردهای است 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۰ ، ۱۶:۴۴
سید حسین صادق زاده