دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

سند حدیث  حدیث بساط از احادیث معتبری است که علمای فراوانی در کتب خود ان را از طرق مختلف نقل فرموده اند روایت انس بن مالک در زمان رسول خدا ص و با عنوان بساط فرش و روایت سلمان فارسی در زمان امیرالمومنین ع  با عنوان غمام ابر نقل شده است با توجه به اختلاف متن ممکن است این حکایت دو مرتبه و دردو زمان جداگانه و با دو کیفیت اتفاق باشد در کتب مربوط به فضایل و منافب امیرالمومنین ع روز واقعه این ماجرا بیس و پنجم  ذبحجه را یوم البساط نامیده اند عصمت اولی الامر از تظر مفسران شیعه ایه اولی الامر بر دو تکته  مبتنی است 1 خداوند در این ایه به اطاعت مطلق از اولامر دستور داده است هرگاه خداوند به اطاعت بی قید وشرط از کسی فرمان دهد ان فرد معصوم خواهد بود چون اگر معصوم نباشد ودستور به انجام دادن گناه بدهد اجتماع نقیقیضین لازم است می اید یعنی هم باید از او اطاعت کرد بنا بر فرمانی که خداوند داده است و هم اطاعت نکرد بنا بر این که انسان نباید گناه کند  2 اطاعت از اولی الامر در ایه بدون تکرار فعل اطیعو به نبال اطاعت از الرسول امده است و از انجا که اطاعت از رسول به دلیل معصوم بودنش به طور مطلق واجب است اطاعت از اولی الامر نیز همانند ان بدون قید و شرط خواهد بود و این نشان از معصوم بودن اولی الامر است در میان مفسران اهل سنت نیز کسانی چون فخر رازی با اسدلالی مشابه استدلال بالا دلالت این بر عصمت اولی الامر را پذیرفته اند مصداق اولامر  روایات متعددی شیعه واهل سنت وجود دارد که مراد از اولی الامر را ایمه معصومین ع معرفی می کنند از جمله جابربن یزید جعفی می گوید از حابر بن عبدالله انصاری  شنیدم  که می گفت ووقتی خدای تعالی بر پیامبرش این ایه فرو فرستاد که  یاایهالذین امنو اطیعو الله واطیعو الرسول واولامر منکم  گفتم یا رسول االه خدا ورسولش را شناختم ایم اولامری که خدواندطاعت ان ها را مقرون به طاعت خود کرده چه کسانی هستند فرمود ای جابر انها جانشینان من و ایمه مسلمین پس از من هستند اول ایشان علی بن الحسین و محمد بن علی که که در تورات به باقر معروف است و تو ای جابر اورا مبی بینی و ان گاه که اورا دیدار کردی سلام مرا به او برسان  و پس از ا و جعفر بن محمد صادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و پس از او همنام و هم کنیه من ححجت  الله در زمینی و بقیه الله در بین عبادش فرزندحسن بن علی  ایمه مسلمین خواهند بود او کسی است که خدای تعالی مشرق و مغرب زمبن را به دست او بگشابد او کسی است که از شیعیان و اولیاءیش غایب شود غیبتی که بر عقیده به امامت او باقی نماند مگر کسیکه خداوند قلبش راکبه ایمان امتحان کرده است  بر اساس همین ابه است که در دعای فرج از محمد ال محمد ع به عنوان اولی الامر یاد می کنبم و اطاعت انان را بر خود واجب می شماریم اللهم صل علی محمد وال محمد اولی الامر الذین فرضت علینا طاعتهم عرفتنا بذالک منزلتهم  خداوند ا بر محمد و ال محمد درود فرست صاحبان امر  انانا که اطاعتشان را بر ما واجب کرده واین گونه مقام و منزلتشان را به ما شناسندی  روز بیست دوم ذیحجه  شهادت میثم تمار میثم تمار یکی خواص اصحاب باران سر علی ع و شیفگان ولایت ان حضرت است از جمله مسایلی که در مورد او شهرت دارد پیشگویی هاو وقایعی است که بعد تحقق یافت بنا بر نقل شیح مفید در ارشاد در ماه وقایعی است که بعدا تحقق یافت بنا بر نقل شیخ مفبد در ارشاد در ماه ذیحجه سال 60 هجری ده روز پیش از ورود امام حسبن ع به کربلا به دلیل وفاداری به ان حضرت به دست ابن زیاد والی یزید در کوفه به دار اویخته شد و به شهادت رسید پیشینه  میثم    میثم فزرند یحیی از سر زمین نهروان منطقه ای میان عراق وایران است میثم اوایل هجرت در نهروان متولد شد و پساز رسیدن به سن رشد به کارهای عادی با شغل خرما فروشی که شغل یدرش نیز بود  مشغول شد تا این که در سال 16 هجری در فتح مداین به دست لشگربان اسلام اییر گشت و به خدمت و بندگی مسلمانان گمارده شد ایام  بردگی ممیثم تا سال 37 هجری  طول کشید در ابن مدت احتمالادر کوفه به سر برده و به دین اسلام مشرف شده است بعضی اورا ایرانی واز مردمان فارس  دانسته اند اورا ابو سالم هم میخواندند وی ابتدا غلام   زنی از طایفه بنی اسد بود امیرالمومنین ع اورا از ان زن خرید و ازادش کرد ان حضرت پیش تر سر گذشت و سر نوشت میثم تمار را از زبان رسول خدا ص شنیده بودند میثم هم از پیش شیفته اهل بیت ع و علاقه مند به ان عترت پاک بود اما اولین بر خورد حضوری و دیدار میثم با ان حضرت در دوران خلافت امام انجام گرقت به دنبال همین بر خورد و ملاقات بود که حضرت تصمیم گرفت میثم را از صاحبش بخرد وسپس ازاد کند در اولین ملاقات علی ع با میثم  حضرت پرسیدند نامت چیست گفت سالم امام فرمود از رسول خدا ص شنبدم که پدرت نام تو را مبثم گذاشته است به همان نام بر گرد و کنیه ات را ابو سالم قرار بده گفت خدا و رسول و امیرمومنان راست گفتند  در مکتب امیرالمومنین ع اشنایی میثم با مولایش علی ع برای گردن نهاد ودریچه قلبش را به روی معارف علوی گشود وجان تشنه اش را از چشمه زللال علوم ان حضرت سیراب کرد ان حضرت هم با مشاهده استعداد روحی و زمینه مناسب وی، دانش و اگاهی های بسیاری را علومی بهره مند و بر خوردار بود که فرشتگان مقرب و رسولان الهی از ان اگاه بودند میثم علم تفسیر قران را نزد حضرت علی ع فراگرفت وارز معارفی که از ان حضرت اموخته بود کتابی تدوین کرد که کتابش را پسرش از او روایت کرد به همین جهت میثم یکی از مو لفان شیعه به حساب می اید او صاحب سر  امیرالمومنین ع بود و ان حضرت وی را به طریق فهمیدن حوادثی که در اینده اتفاق خواهد افتاد اشنا کرده بود میثم گاهی برخی از ان ها را برای مردم باز گو می کرد و مایه اعجاب دیگران می شد این دانش و اگاهی از عاقبت افراد و پیشگویی ها در اصطلاح به علم منایا وبلایا معروف است که امامان معصوم ع به کسانی که امادگی واستعداد این مکتب بود هر چند که اشخاص فرو مایه و مغرض یا جاهل و نادان اورا به  دوروغگویی متهم می کردند میثم برای گذران زندگی در بازار کوفه ،خرمافروشی می کرد از این رو به اولقب تمار داده اند   صمیمیت و  یگاتگی     صفا و صمیمی که میان علی ع و میثم بود و میزان رابطه مودت امیزشان را از انس والفت این دو نسبت به هم می توان شناخت جضرت حتی به مغازه خرما فروشی میثم می رفت و در انجا با او صحبت می کرد و قران و معارف دین را به او می اموخت  یک بار امیر المومنین ع میثم را به دنبال کاری فرستاد و تا بازگشت او خود در مغازه میثم ماند یک مشتری برای خریدن خرما مراجعه کرد حضرت فرمود پول را گذار و خرما را بردار وقتی میثم بر گشت واز این معامله با خبر شد دید پول های ان شخص تقلبی است  قضیه را به حضرت گفت علی ع فرمود انان هم خرما را تلخ خواهند یافت در همین گفت گو بودند که ان مشتری خرما ها را باز اورد و گفت این خرما تلخ است  این نهایت خلوص بین ان دو و مو قعیت میثم را نزد امام ع می رساند که ان حضرت در حالی که امیر مومنان ورهبر امت و عهده دار حکومت اسلامی است در دکان میثم خرما فروشی هم می کند شبی با نولا علاوه بر این نزدیکی  معنوی مبثم با امیر مومنان ع  را در لحضه ها و مو قعیت های هم می توان دید از جمله این که میثم پا به پای افراد زبده ای چون کمیل در مواقف نیایش و عبادت مولا حضور می یافت وانیسکشب های عرفانی ان حضرت وراز ونیازهای امام با پروردگار بود  میثم نقل می کند شبی  از شب ها مولایم امیر مومنان ع من را با خود به صحرای بیرون کوفه برد تا ابن که به مسجد جعفی رسید رو بقبله کرد و چهار رکعت نماز خواند وپس از سلام نماز و تسبیح دست هایش را به دعا باز کرد  وگفت  الهی کیف ادعوک و قد عصییتک وکیف لا ادعوکو قد عرفتک و حبک فی قلبی مکین مددت الیک یدا بالذنوب مملوه و عینا بالرجا ممدوده   خدابا چگونه بخوانمت در حالی که نافرمانی کرده ام  و چکونه بخوانمت در حالی که نا فرمانی کرده ام و چگونه نخوانمت که تورا شناخته ام ودلم خانه محبت توست دستی پر گناه و چشمی پر امید به سوبت اورده ام و سپس به سجده رفت و صورت بر خاک نهاده وصد بار گفت العفو العفو  سپس برخاست و از ان مسجد بیرون رفت من نیز در پی ان حضرت بودم تا به صحرا رسیدیم ان گاه پیش پای من خطی کشید و فرمود مبادا که از این خط بگذری او من را همانجا گذاشت وخود رفت شبی  تاریک بود پیش خود گفتم مولایم راچرا تنها گذاشتم او دشمنان بسیاری دارد اگر مساله ای پیش اید پیش  خدا و پامبر چه عذری خواهم رفت هر چند که بر خلاف دستور اوست ولی در پی او واهم  رفت تا ببینم چه می شود رفتم ورفتم تا اورا بر سر چاهی یافتمکه سر در داخل چاه کرده و باچاه سخن می گوید جضور مرا حس کرد  پرسید کیستی گفتم میثم فرمود مگر به تو دستور ندادم که از ان خط فراتر نیایی گفتم چرا مولای من لیکن از دشمنان نسبت به جانت ترسیدم ودلم طاقت نیاورد پرسید از انچه گفتم چیزی هم شنیدی گفتم نه ای مولای من ان گاه این اشعار را خطاب به  من خواند  و فی الصدر لبانات            اذا ضاق لهاصدری      نکت الارض با     لکف    وابدیت لها سری                            فمهما تنبت الارض                فذالک النبت من بدری             در سینه ام اسراری است که هر گام  فراخ نای سینه ام احساس تنگی  می کند  زمین را بادست کنده و راز خویش را با زمین در میان می گذارم  وقتی زمین می روید ان گیاه از بذر و دانه است که من کاشته ام میثم تمار نیز یکی از شاگردان والا  مقام در مکتب تفسری علی ع بود میثم علم تاویل معانی قران ا از ان حضرت فرا گرفت ودر قران شناسی دانا و بصیر گردید پیشگو یی های میثم روزی میثم -با ابن عباس مفسرقران و شاگرد امیرامومنین ع در مدینه دیدار  کرد و بهکاو گفت انچه از تفسیر قران می خواهی بپرس من تمام قران را نزد علی ع فرا گرفتم وان و ان حضرت تاویل قران را به من تعلیم فرمود ابن عباس که مراتب فضل و علم و تقوای میثم را می دانست کاغذ و دواتی طلبید تا سخنان میثم را در باره تفسیر قران بنویسد میثم  پیش از بیان تفسیر گفت ای ابن عباس چگونه خواهی بود وقتی که مرا مصلوب و به دار اویخته  ببینی نهمین نفری که چوبه دارش هم  کوتاه از دیگران  است ابن عباس گفت کاهن هم که هستی  و خواست که کاغذ را پاره کند ابن عباس از علم به اینده بی بهره بود و چون چنین خبر و پشگویی را از میثم  شنید که از جزییات شهادتش خبر می دهد برایش غیر قابل  هضم بود از این جهت این گونه بر خورد کرد اما میثم گفت ارام ترا انچه را از من می شنوی بنویس و نگهدار اگر انچه می گویم راست بود نگاهش دار و اگر باطل بود ان گاه پاره اش کن    و ابن عباس پذیرفت که  چنان کند میثم از بسیاری حوادث اینده اگاهی داشت و کاهی ان ها را پیشگویی می کرد این را نیز از مولایش امیرالمومنین ع فرا گرفته بود  از سر نوشت خود و افراد دیگر و این و از وقایعی که بعدا به ووع خواهد پیوست اگاه بود از این رو اورا از اصحاب سر حضرت  امیر ع می دانستند  نمونه هایی از علم غیب میثم واطلاع او از خوادث  ایتده عبارت بود از پیشگویی مرگ معاویه خبر شهادت امام حسین ع برای زنی  مکی به نام جبله دستگیری خویش توسط سر کرده طایفه خود و شهادتش به دستور ابن زیاد و ازادی مختار بن ابی عبیده ثقفی از زندان پس از شهادت  امیر مو مومنان  ع   میثم پس از شهادت  حضرت علی ع در خدمت امام حسن مجتبی ع بود ولی ملازمت او با امام حسن ع محدود به مدت زمانی بود که امام ع در کوفه حضور داشتند و چون زندگی او در کوفه بود نتوانست  با امام به مدینه مشرف شود  ولی در زمان امام  حسین ع گاهی به مکه و مدینه مشرف و به خدمت ان حضرت می رسید و حتی  در اخرین سفری که به مدینه داشت  امام را در مدینه نیافت و بدون این که امام را زیارت  کند به کوفه مراجعت  نمود وی بعد از مراجعت به فرمان ابن زیا د دستگیر و زندانی شد او به معرفی امیرالمومنین  ع بسیار مشتاق بود و افکار عامه مردم را متوجه حقانیت امام   و  عظمت  امام می نمود و حقی مدتی که از چنگال  ابن زیاد فراری بود در هر فرصت مناسب مناقب و فضایل علی ع را بیان می کرد میثم در سال 60 هجری  پس از ان  که به مدینه رفت و با رسول خد ا ص وداع نمو د پس از باز گشت به کوفه به دستور ابن زیاد  دستگیر و زندانی شد اورا بر همان درحتی دار زدند که حضرت ع خبرش را به او داده بود و نحوه شهادتش  را گفته بود  میثم همراه نه نفر  دیگر در یک روز به دار کشیده شد ولی محل دارهای انان متفاوت بود و چنانکه علی ع به او فرموده بود چوبه دار میثم  از دیگران کوتاه تر و نزدیک منزلش بود   پس از شهادت میثم  ابن زیاد از دفن او جلو گیری کرد تا ان که سه روز س از شهادتش چند تن از خرما فروشان کوفه شبانه جسد وی را ز چوبه دار ربودند و در قبری میان گودال اب در سر زمین قبیله مراد به خاک سپردند  از وقایع مهنی که در شب بیست و دوم  ذیحجه رخ داد و تو طیه دشمنان رسول خدا ص و امر ولایت   امیرالمومنین ع را اشکار کرد توطیءه هر شی  است که در فصل پس از غدیر به ان می پردازیم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۰ ، ۲۲:۲۳
سید حسین صادق زاده

ان  حضرت بنا بر قول صحیح تر در سال 128 قمری در دهکده ای به نام ابواء بین مکه و مدینه با دنیا امد ابواءمنزلی است بین مکه و مدینه و از دهات اطراف مدینه است که حضرت امنه ع مادر گرامی پیغمبر اسلام ص در انجا دفن شده است  ابو بصیر می گوید سالی که  موسی بن جعفر ع متولد شد من در خدمت حضرت صادق   بودم وارد ابواء  که شدم امام برای ما و اصحاب سفره ای مرتب و عالی ترتیب داد مشغول غذا خوردن بودیم که حمیده پیغامداد حالت زایمان به من دست داده است طبق دستور شما که فرموده بودی در هنگام تولد این فرزند شما را مطلع کنم  اینک اطلاع دادم-حضرت صادق ع با شادی و خوشحالی از جای حرکت کرد حمیده چه شد  فرمود و قد وهب لی غلاما و هو خیر من براء الله فی خلقه  خدا به من پسری عنایت فرمود که بهترین موجود روی زمین است جریانی را حمیده برایم نقل کرد که من خود از او بهتر می دا نستم عرض کردم اقا حمیده چه گفت فرنود حمیده می گفت هنگا،م تولد با دودست روی زمین امد وس  به سوی اسمان بلند نمود به او گفتم این نشانه پیامبر و جانشینان بیعد از اوست شاید این روایت تاییدی باشد بر این که ولادت حضرت در ماه ذیحجه رخ داده است چون معنولا ایمه ع پس از انجام اعمال حج توقف چتدانی در مکه نداشته جمیده ماد  امام کاظم ع دختر صاعد بربری بود که امام شادق ع از او به پاکی و پاکدامنی وبزرگی یاد می کرد دوران امامت ع در بیست سالگی به امامت رسید ودر طول امامت سی و پنج سااه خود رله پدر را پی گرفت وبه اقضای شرایط زمانی بهترین راه را گسترش علوم و معارف دینی و تربیت شاگردان و فر هیختگان و در نتیجه تحکیم مبانی دینی و پایه های اعتقادی مردم  می دانست  در این راستا با ارتباطاتی که با ووستان و پیروانش در شهر ها داشت احادیث فراوانی در مو ضو عات گوناگون فکری و عملی به یادگار گذاشت که عمدتا در جوامع روانی ما به ثبت رسیده است ان امام همام بدین روش  توانست صراط مستقیم رسالت نبوی و تشیع امامی را در شرایط فکری و اجتماعی پر التهاب دوران خود حفاظت و رهبری کند  حاکمان عباسی بهکویژه  هارون الرشید این همه کار فرهنگی را بر نتابیدند وبه حبس و ازار ان امام عزیز پر داختند و سر انجام ان حضرت را در سال 183 قمری در سن 55 سالگی در زندان به شهادت رساندند  بکی از وفایعی که در این روز رز سر زمبن غدیر رخ داد و حقاتیت غدیر وولایت امبرالمو منین ع را تایید و تصدیق کرد عذابی  اسمانی بود که خداوند ان بر شخصی به نامکحارث فهری که منکر ولایت امیرالمومنین ع بود و یارای دیدن ان را نداشت فرو فرستاد  ذکر این واقعه به تفصیل در فصل پس از غدیر با عنوان معجزه  غدیر  خواهد امد روز بیست و یکم ذیحجه   حدیث بساط و ایه اولی الامر سیر هوایی ه غار اصحاب کهف    حدیث بساط جریان شگفت انگیز سیر قضایی امیرالمومنین ع با فرش پرنده است که به همراه جمعی از اصحاب پیامبر ص از جمله ابوبکر و عمر انجام گرفته است ای ن سفر برای اثبات برتریو ولایت علی ع بر دیگران در زمان پیامبر ص از مدینه تا غار اصحاب کهف انجام شده است در همه روایات به جز روابت ثعلبی اصحاب کهف فقط به سلام حضرت علی ع پاسخ می گویند و از پاسخ گویی به دیگران سرباز می زنند بنا بر انچه علامه مجلسی نقل نموده است حدیث بساط سفر امبرالمومنین  ع با قالیچه پرنده به غار اصحاب کهف در روز بیست ویکم ویا بیست و هعتم ماه ذیحجه اتفاق افتاده است حکایت ان بنا بر نقل انس بن مالک خدمت کار پیامبر گرامی اسلام ص چنین است روزی قالیچه ای برای رسول خداص هدیه اوردند پیامبر اکرم ص مرا خواسته وفرمود ند ان ده نفر ابوبکر عمر طلحه زبیر عبدالرحمن بن عوف و وووو را حاضر کن وقتی انان امدند رسول خدا ص به امیرالمومنین ع فرمودند این ده نفر را بر این فرش سوار کن و انان را به زیارت اصحاب کهف برده و باز گردید ان گاه به من فرمودند ای انس تو نیز با انان برو و هرچه می ببنی پس از بازگشت برای من نقل کن هنگامی که همگی بر ان فرش سوار شدند انیرالمومنین ع خطاب به باد فرمودند یا ریح احملینا ای باد مارا حرکت ده ناکاه ما در هوا بودیم ان گاه فرمود سیرو اعلی برکته الله به برکت خدا سیر کنید پس  انچه خدا می خواست سیر کردیم تان که به فرمان امیرالمومنین ع بر زمبن نشست امیرالنومنین ع فرمودند ایا می دنید این چه سر زمینی است گفتیم خدا و رسول ووصی  او بهتر می دانند حضرت فرمودند این سر زمین اصحاب کهف است بر خیزید تا نزد انان رفته و بر انان سلام کنیم  وقتی به غار اصحاب کهف وارد شدیم اتدا ابو بکر سپس عنر و پس ازان مابقی صحابی ومن به اصحاب کهف سلام کردیم اما هیچ یک از ما جوابی نشنیدیم پس امیراالمومنین ع بر خاست و فرمود ند االسلام علیکم یا  اصحاب الکهف والرقیم کانو من ایات الله  عجبا نا گهان همه اصحاب کهف با هم گفتند علیک السلام یا وصی رسول الله ورحمه الله و برکاته  امیرامومنین ع فرمودند ای اصحاب کهف  چرا جواب سلام دیگران ندادید انان گفتند ای خلیفه رسول خدا ما گروهی هستیم که به خدا ایمان اورده و خداوند نیز هدایت خود را بر ما افزوده است وما اجازه نداریم که جواب سلام کسی را بدهیم مگر ان شخص پبامبر یا وصی پیامبر  باشد وجواب سلام تو را دادیم چرا کهکتو وصی و جانشین رسول خدا ص خاتم  انبیا وسید الوصین هستی امیرالمومنین ع به ما فرمودند ایا شنیدید ای اصحاب رسول خدا همه گفتند اری یا امیرلمومنین  سپس فرمودند  همگی بر قالیچه سوار شوید تا باز گردیم  صبح به مدینه رسیدیم و نماز را پشت سر رسول خدا ص  خواندیم وبه تعقیبات مشغول شدیم در این هنگام رسول خدا ص به من رو کرده فرپودند ای انس ایا تو خود مب گویی یا من بگویمانچه دیدی و شنیدی گفتم ای رسول خدا سخن شما شیرین تر است  ان گاه رسول خدا ص تمام انچه را که اتفاق افتاده بود از ابتدا تا انتها بیان نموده و فرمودند ای انس هرگاه پسر عمویم علی از تو گواهی طلبید بر انچه اتفاق افتاده است گواهی خواهی داد گفتم اری ای پیامبر خدا این معجزه رسول خدا ص همانند معجزه حضرت سلیمان ع است که قران به ان تصریح کرده و فرموده است و لسلیمان  الریح  غدوها شهر  و رواحها شهر و برای سلیمان باد را مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می پیمود و عصرگاهان مسیر یگ  ماه را بیعت بر اطاعت امیر مومنان ع  در روایت جابر عبدالله انصاری و سلمان فارسی امده است که رسول خدا ص پس از ان که از تمام مسافران قالیچه براین معجزه اقرارو اعتراف گرفتند فرمودند من ماموریت دارم که از شما بیعت بگیرم که با علی بن ابیطالب ع بیعت نموده و از او اطاعت کنید ان گاه این را تلاوت فرمودند یا ایهاالذین امنو اطیعو االله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم  ای کسانی که ایمان اورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا واولوالامر اوصیای پیامبر راانس می گوید پس از ارتحال رسول خدا ص و غصب خلافت روزی  امیرالمومنین ع در جمع بسیاری به من فرمود ای انس  حکایت روز بساط را نقل کن من گفتم یاعلی من پیر شده ام و همه چیز را فراموش  کرده ام امیرالمومنبن ع فرمودند اگر بعد از سفارش رسول خدا ص در بیان حدیث بساط کوتاهی کنی ق تعالی یک سفیدی از برص را بر چهره تو ویک اتش در درون تو و یک کوری را در چشم تو می افکند که نمی توانی ن را پنهان کنی ومن از ان مجلس بر نخواستم مگر ان که به ان سه مرض گرفتار شدم و انس به همان حال بود تا از دنیا رفت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۰ ، ۰۶:۱۳
سید حسین صادق زاده

ان حضرت بنا بر قول صحیح تر در سال 128 قمری در دهکده ای به نام ابواء بین مکه و مدینه به دنیا امد ابواء منزلی است بین مکه و مدینه و از دهات اطراف مدینه است که حضرت امنهع مادر گرامی پیغمبر اسلام در انجا دفن شده است ابو بصیر می گوید سالی که موسی بن جعفر ع متولد شد من در خدمت حضرت صادق ع بودم وارد ابواء که شدیم امام برای ما و اصحاب سفره ای مرتب و عالی ترتیب داد مشغول غذا خوردن بودیم که حمیده پیغام داد حالت زایمان به من دست داده است طبق دستور شما که فرمودید ه بودی در هنگام تولد این فرزند شما را مطلع کنم اینک اطلاع دادم حضرت صادق ع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۰ ، ۰۵:۵۶
سید حسین صادق زاده

روز نوزدهم  اقدام مردم برای با حضرت علی ع پس از ان که عثمان بن عفان سومین خلیفه به دست مسلمانان معترض و انقلابیون مهاجر مصری در خانه اش کشته شد و مخالفان خلیفه به پیروزی رسیدند همگی در مسحد النبی ص گردهم هم  امده و درباره انتخاب خلیفه ای دیگر به گفت وگوی پرداختند ار میان اعضای شورای شش نفره ای که عمر بن خطاب دومین خلیفه برای انتخاب خلیفه پس از خود تعیین کرده بود دو نفر یعنی عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان پس از دنیا رفته و چهارنفر دیگر یعنی حضرت علی بن ابی طالب ع سعد بن ابی وقاص  زبیر بن عوام و طلحه بن عبد الله در فید حیات بودندواکثر قریب به  اتفاق مردم خواهان ان بودند که بکی از انان مقام خلافت را بر عهده گیرد ولی مظلومیت امیر مو منان ع پس از شهادت پیامبر اکرم ص و غضب خلافت از وی از بک سو وحق گرایی و عدالت خواهی ان حضرت از سوی دیگر مردم انقلابی ومسلمانان واقعی و دلسوزرا واداشت که بیش از همه تمایل به انتخاب ان حضرت داشته باشد بدین جهت چندین تن از صحابه رسول خدا ص و مسلمانان  مبارز سر زسته های مخالفان  عثمان مانند عمار یاسر ابو ایوب انصاری ابو هیشم بن تیهان رفاعه بن رافع مالک اشتر نخعی خزیمه بن ثابت و مالک بن عجلان د  میان مردم از شایستگی ها و فضایل امیر مومنان علی بت ابیطالب  ع داد سخن داده ومردم را یکپارچه به سوی خانه حضرت علی ع به را انداختند و از ان حضرت مصرانه در خواست پذیرش خلافت اسلامی را نمودند حضرت علی ع به مدت بیست وپنج سال از حق  طبیعی والهی خویش محروم ماند ه بود وهم اینک زمانی مردم به وی روی اوردند که فتنه واشوب سراسر عالم را فرا گر فته بود ان حضرت اینده خلافت را چندان روشن نمی دید و بدین لحاظ از پذیرفتن ان امتناع نمود وفرمود اگر من وزیر شما باشم بهتر است از این که ایر شما قرار گیرم و هرکس را شما بر گزینید من نیز به ان راضی  خواهم بود ولی مردم فریاد می زدند که ما جز تو کسی را شایسته این مقام نمی بینیم و می خواهیم بار دیگر سنت رسول خدا ص در میان مسلمانان  زنده گردد  امام علی بن ابی طالب ع که با اصرار مهاجر و انصار مدینه ومسلمانان انقلابی شهرهای مختلف  مانند کوفه بصره مصر و یمن رو به رو بود چاره ای جز پذیرش در خواست انان نداشت ولی از باب این که رای دادن مردم و بیعت انان با حضرت تنها حالت احساسی و عاطفی نداشته و همراه باکاندیشه و تدبر باشد انان را به روز دیگر وعد داد که اگر ثابت قدم بوده و دروخواسته خود اصرار داشته باشند باحضور صحابه کبار و بزرگان مهاجر و انصار در مسجد النی ص گرد هم امده و باوی بیعت نمایند  مردم برای روز بعدبه انتظار نشسته و برای بیعت با امیر مومنان ع لحظه  شماری می کردند تا این که خورشید فروزان روز نوزدهم ذیحجه مدینه منوره را تابناک  وروشن کرد و مردم دوستدار ولایت  ومنتظران طلوع حقیقت را به مسدالنبی  ص کشانید در این هنگام مولای متقیان حضرت علی ع به همراه یاران و صحابه کبار وارد مسجد پیامبر ص شد وبا حضور خود جمعیت انبوه را و جد و شادمانی اورد و با صلوات و سلام انان بر فراز منبر رسول خدا ص قرا ر گرفت و با حواندن خطبه ای بار دیگر از انان در خواست نمود که از وی صرف نظر کرده و شخص دیگری را به این مقام شایسته نمی دانیم و بر خاستند و صف ایستاده منتظر  بیعت با ان حضرت شدند نخستین کسی که پیش دستی کرد ودر صف مقدم با ان حضرت بیعت کرد  طله بن عبیدالله بود می گویند دست وی و یا یکی از انگشتانش در یکی از جنگ ها مصدوم شده وشل بود و چون با ان دست بیعت کرد یکی از حاضران در مجلس به نام قبیصه بن جابر اسدی گفت انا لله و انا الیه راجعون  و عجب حالتی اول دستی که بر دست امیر مومنان ع به بیعت داده شد دست شل است به خدا سوگنند که بیعت طلحه پایدار نماند و ناقص گردد به هر روی تمامی مهاجران و انصار مدینه و انقلابیون و مهاجران شهرهای مختلف در ان روز با ان حضرت بیعت کرده و به شادمانی پرداختند تنها  عده ای اندک از مهاجران و انصار مدینه با ان حضرت بیعت نکرده و خودرا با این رفتار شان منزوی ورسوا نمودند تعداد انان در حدود انان درده نفر  بود   سر انجام حضرت علی ع که جانشین منصوب و منصوص رسول خدا ص بود پس از بیست و پنج سال محرومیت از حق خویش به یاری خدای بزرگ و همت مسلمنان حقیقت گرا  در نوزدهم ذیحجه سال 35 قمری به خلافت اسلامی نایل امد و زمام امور مسلمانان را به دست با کعایت خویش گرفت کفعمی می گوید ولیله تسع عشره منه دخل علی علی ازهراء و کانت لیله جمعه شب نوزدهم  ذیحجه شب عروسی حضرت علی ع و حضرت زهرا ع است وان شب شب چمعه بود حضرت علی ع نحستین امام شیعیان و جانشین منصوب پیامبر خدا  پس از هجرت به مدینه منوره با حضرت فاطمه زهرا ع دختر رسول گرامی اسلام ص ازدواج کرد  وخانواده پاک و پاکیزه ای را در جهان هستی پایه گذاری نمود  این ازدواج از مهم ترین اتفاقات تاریخ شیعه است زیرا سلسله امامان شیعه ثمره این ازدواج هستند بر اساس احادیث پیامبر اکرم ص به وحی الهی حضرت فاطمه ع را ازدواج حضرت علی ع در اورد پیامبر خدا ص برای شب عروسی  فاطمه ع پیراهنی اماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که اصلاح شده بود شب عروسی او بود که بی نوایی در خانه پبامبر ص امد و از ایشان لباس طلبید حضرت فاطمه ع بر خاست و نخست پیراهن اصلاح شده خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خوا به او انفاق کند اما ناگهان این ایه  شریفه قران را به خاطر اورد لن تنالو البر حتی تنفقو مما تحبون شما به اوج نیکی و نیکو کاری نخواهد رسید مگر ان که از انچه دوست  می دارید در راه خدا انعاق نمایید از این رو فاطمه ع باز گشت وپیراهن عروسی حویش رااز تن در اورد وبه ان زن بینوا انفاق کرد وهمان جامه عادی خویش را پوشید هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه امیر مومنان ع ببرند فرشته وحی فرود امدو پس از سلام بر پیامبر ص گفت ای پیامبر خدا پروردگارت درود نتارت می کند و به من دستور داده است که سلام و دورود گرم نثار فاطمه نمایم وبهمراه من ارمغانی از لباس های بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاد ه است -کاروان عروسی  پیغمبر اعظم اسلام ص دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصاررا  دستور داد تا با حضرت فاطمه حرکت نمایند اظهار فرح  وخوشحالی کنند رجز بخوانند تکبیر بگویند حمد خدای را به جای اورند ولی سخنی نگویند که خدا تا راضی  باشد جابر می گوید پیامبر خدا فاطمه زهرا ع را برنامه شخصی و روایتی بر است  شخصی خود سوار کرد وسلمان مهار ان را گرفت  توصیه های رسول خدا ص  هنگامی که کاروان عروس  به خانه رسید پیامبر امیر مومنان ع را فراحواند و پس از امدن او دختر سر فرازش را خواست وودستش را گرفت ودر وست علی ع نهاد وفرمود بارک الله لک فی بنه رسول الله یاعلی نعم الزوج فاطمه ویافاطمه نعم البعل علی  علی جان خداوند همسری دختر پیامبر خدا را به تو مبارک سازد یا علی فاطمه خوب همسری است ای فاطمه علی خوب شوهری است یکی از سفارش هایی که پیامبر عظیم الشان ص در شب عروسی به مولا امیرالمومنین ع فرمودتد وبرای همه ما سر مشق زندگی است  این که فرمودند ادخل بیتک و الطف زوجتک و ارفق بها داخل بیت خویشتن شو و در امیرامومنین ع فرمود فوالله ما اغصبتها ولا اکرهتها علی امر حتی قببضها الله الیه ولا اغضبتی ولا عصت لی امراولقد کنت انظر الیه فتنکشف عنی المحموم والاخزان به خدا سوگند کهکهرگز بر او  غضب نکردم واو را بر امری اکراه ننمودم تا به حوار رحمت حق پیوست واو نیز هر گز مرا نرنجانید و نافرمانی نکرد وهر گاه که به او نگاه مب کردم غم و اندوهم را بر طرف می نمود ان شاء الله زندگی ماهم زهراگونه وعلی گونه باشد وباهم یگانه باشیم وبا محبت زندگی کنیم  روز بیسنم ذیحجه  ولادت امام کاظم ع مرحوم طبری دردلایل الامامه ماه ذیحجه ماه ولادت با سعادت موسی بن جعفر ع گزارش کرده است برخی نیزان را در هفتم صفر می دانند اماچون روز هفتم صفر با شهادت امام مجتبی ع مصادف است روز بیستم ذیحجه را در تقویم به عنوان روز ولادت امام کاظم ع ثبت کرده اند تا فرصتی برای شادمانی ولادت ان حضرت مهیا باشد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۰:۵۹
سید حسین صادق زاده

امام لقب امبیرالمومنین رادر این زیارت ده بار به کار برده اند که پنج بار ان دا همراه با سلام  سه بار برای شهادت اشهد   و دوبار برای لعن دشمنان حضرت استفاده کرده اند سیزده بار از لفظ اشهد ستفاده کرده اندکه با هر شهادتی چندین فضیلت از فضایل امبرالمومنین ع بیان می شود هفت با  لفظ مولای و مولی المومنین برای امیرالنومنبن ع به کار دفته است در طول زیارت مجموعه ای از صفات امیرامومنین ع بیان می شود که نشانگر بندگی محض ایشان از اوامر الهی واطاعت از رسول ص واحادیث از رسول الله ص است و قران واجادیث و تاریخ نیز روسنگران است  در این زیارتنامه در راستای هدف اثبات فضابل حضرت امیر ع به جنگ هایی که حضرت در زمان رسول الله ص در ان شرکت کردند از جمله جنگ بدر احزاب احد حنین و خیبر و چنگ های زمان جکومت  حضرتش که ناکثین مارقین و قاسطین به ایشان نحمل کردند نیز اشاره شده است در بخش اخر به پاداشتن حقیقت و عدالت از طرف حضرت علی ع مطرح می شود در اخر زیارت امام ع چند گروه را که درحق انبیاء و اوصیای انبیا ظلم کردند لعن می کنند واز خداوندمی خواهندایشان را در زمره کسانی که به واسطه ولایت و محبت محمد وال محمد ص به فوز و سعادت رسیده وایمناز عذاب گردیدندقرار دهد  روز هجدهم ذیحجه عید غدیر روز هیجدهم از ایام الله واز عید های بزرگ اسلام وجهان تشیع است در میان همه روزه روزی به بزرگی و شرافت ان وجود ندارد مفضل بن عمر می گوید از امام صادق ع پرسیدم برای مسلمانان چند عید است امام صادق ع قرمودتد چهار عید گفتم عید فطر وعید قربان وجمعه را که از عید های بزرگ مسلمانان است می شناسم ولی عید چهارم کدام است  امام صادق ع فرمودند   اعظمها و اشرفها یوم الناس عشر من ذیحجه وهو الیوم الذی اقام فیه رسول الله ص  امیرالمومنین ع و نصبه للناس علما عظیم ترین وشریفترین عید ها روز فیجدهم ذیحجه است و ان روزی است که پبامبر خدا ص علی ع را بر پا داشت واورا رهبر و راهنمای برای مردم قرار داد این روز به خاطر رویداد مهم و سر نوشت ساز تعیین حانشین از سوی خداوند متعال برای پیامبر اکرم ص عظیم ترین وشریف ترین روز سال محسوب می گردد و دوستداران اهل بیت ع و مسلمانان حقیقت گزار غرق در شادی شادمانی می کند پبامبر ان الهی روز بعثت وبر انگیخته شدنشان برای هدایت جامعه را همچون روز غدیر گرامی می داشتند وکبا تعیین جانشین در روز غدیر ان را ارج می نهادتد از امام رضا ع روایت شده است و ما بعث الله نبیا  الا و کان یوم بعثه مقل یوم الغدیر عنده و عرف حرمته اذ نصب لامته وصیا و خلیفه من بعده فی ذالکالیوم تمام پیامبرانی که خداوند فرستاده است روز بعثت خودرابه اندازه روز غدیر ارج می نهادند و در این روز با تعیین جانشین و خلیفه ای برای امت بعد از خود حرمت این روز را گرامی می داشتند شیخ مفید در مسارالشیعه  می نویسد در این روز مبارک رویدادهای بزرگی برای برخی از پبامبران الهی ع به وقوع پیوست 1 چنان که امام رضا ع  فرمودند  هو الیوم الذی نجا فیه ابراهیم  الخلیل من النار فصامه شکر الله  روز غدیر روزی است که حضرت ابراهیم ع از اتش نمرودیان رهایی یافت و به شکرانه ان انروز را روزه گرفت قران کریم به واقعه نجات یافتن حضرت ابراهیم ع از اتش  اشاره کرده و فرموده است قالو حرقوه و انصرو ا الهتکم ان کنتم فاعلین قلنا با نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم گفتند اورا بسوزاند و خدایان خودرایاری کنید اگر کاری از شما ساخته است  سر انجام اورا به اتش افکندند  ولی ما گعتبم ای اتش بر ابراهیم سرد و سالم باش   2 در این روز حضرت موسی ع بر ساحران فرعون پیروز شد و سحر های ساحران فرعونی را از بین برد فران کریم در این باره فرمود ه است  فالقی موسی عضاه فاذاهی تلف ما یافکون فالقی السحره ساجدین قالو امنا برب العلمبن رب موسی و هارون  سپس موسی عصایش را افکند نا،گهان تمام وسایل دوروغبن انه ها را بلعید فورا همه ساحران به سجده افتادند گعتند ما به پروردگار عالمیان ایمان اوردیم پروردگار موسی وهارون 3 در این روز حضرت موسی ع یوشع بن نون را به جانشینی خوبش بر گزید و در مبان قوم بنی اسراییل در باره  فضایل و شایستگی هایش به سحنرانی پرداخت واین قوم را بر تصمیم خویش شاهد گرفت 4 در این روز حضرت عیسی ب مریم ع جانشینی شعون صفا را در نزد پیروانش اشکار کرد وی را رسما وصی خود گردانید 5 در این روز حضرت سلیمان بت داود ع اصف بن بر خیا را جانشین خویش کرد و مردم را بر این تصمیم خویش شاهد گرفت و با دلایل و بینات روشن شایسنگی های وی را به اثبات رساند واین روزی است که برکات ان بسیار عظیم است  بنا بر حدیثی از میثم تمار که از خواص اصحاب امیرامومنین ع از حواریان وصاحبان سر ان حضرت است در این روز کشتی حضرت نوح ع پس از فروکش کردن طوفان  بر کوه جودی استقرار یافت بیان حدیث منزلت  از امام باقر ع روایت شده است هنگامی که رسول خدا ص از حجه الوداع باز می گشت در مسیر بازگشت به غدیر خم که سه میل قبل از جحفه است رسید جبرییل نزد او امد و فرمان داد انان را که جلو رفته بودند به این مکان بر گردانند و کسانی راهم که از دنبال می رسیدند همه را انجا نگه داشتند تا پبامبر ص علی را به امامت منصوب فرماید و انچه را که خداوند در باره علی نازل فرموده است به انان ابلاغ کند  انجا چند درخت بود پیامبر ص فرمان داد زیرا ان درخت ها باسنگ چیزی شبیه منبر بسازید که بر مردم مشرف باشد مردم باز گشتند وعقب تر مانده ها در مکان اجنماع توقف کردند ورسول خدا ص بر فراز ان سنگ ها رفت و حمد وثنای خدا را به جا اورد سپس فرمود بدانید که جبرییل سه بار به حضو ر من امد واز سوی پروردگار من که اصل و مایه سلام است به من امر کرد که در چنین اجتماعی به پا خیزم و همه افراد سیاه وسپید اعلام کنم ان علی بن ابی طالب ع اخی ووصی وخلیفتی والامام من بعدی  الذی محله منی محل هارون من موسی ع الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد وهو ولیکم بعد الله ورسوله رسوله  علی بن ابی طالب ع برادر و جانشین ووصی و امام بعد از من است منزلت و محل او نسبت به من منزلت ومحل هارون نسبت به موسی است جز این که پس از من پیامبری نیست وهمانا پس از خدا ورسول خدا علی ولی شماست حدیث منزلت از احادیث مشهور نبوی ومورد قبول عالمان  شیعه و سنی می باشد این حدیث به معرفی جایگاه و منزلت امیرالمومننین ع و نسبت وی با نبی مکرم اسلام ص وبرتری موفقیت ان حضرت بر دیگر صحابه پرداخته و از نظر عالمان شیعی از احادیث از احادیث متواتر و از جمله دلایل شایستگی علی ع برای جانشینی پیامبر ص به شمار امده است نقل های حدیث منزلت   از مشهورترین نقل های این حدیث ان است که پیامبر اکرم ص خطاب به حضرت علی ع فرمودند انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی مقام تو نسبت به من همانند مقام هارون است نسبت به موسی جز ان که پیامبری پس از من نیست این حدیث با تعابیری والفاظ مختلف ودر زمان ها و مکان ها گوناگون از پیامبر اکرم ص نقل شده است از جمله روز پیمان اول برادری قبل از هجرت به مدینه روز پیمان اول برادری پنج ماه بعداز هجرت به مدینه در منزل ام سلمه در روز غدیر و از همه مشهورتر غزوه تبوک محدثین  اهل سنت از جمله بخاری و مسلم نیز از نقل این حدیث شریف در کتب روایی خود غافل نبوده حاکم نیشابوری این حدیث را صحیح الاسناد دانسته واز ابن عباس نقل کرده که پیامبر اکرم ص در غزوه تبوک این حدیث را بیان فرموده است  تقل های مختلف حدیث منزلت همه  این مشترک دارند که جایگاه و منزلت علی ع نسبت به پیامبر به پیامبر ص همانند جایگاه هارون نسبت به حضرت موسی ع است اختلافات اندکی هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد از تکراران در مناسبت های مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث نشات گرفته است مرحوم میر خامد حسین همه اسامی رجال و صور و الفاظ حدیث منزلت واسنا د صحت ان را در مجلد دوم از منهج دوم عبقات الانوا ر جمع اورده است و این مجلدرا به حدیث منزلت اختصاص داده است دلالت حدیث منزلت این حدیث علاوه بر فضیلت امیرالمومنین ع بر خلاف و عصمت ایشان نیز دالالت دارد زیرا پیامب  ص به جز نبوت همه فضایل وویژگی ها ومناصب هارونرا برای ان حضرت ثابت کرده است  بنا برایات   قران حضرت موسی ع از خدا خواست تا برادرش هارون را وزی او سازد و در امر رسالت شریکش گرداند تا یاری اش دهد خداوند هم با در خواست او موافقت کرد و هارون در غباب موسی جانشین او شد بنابراین تمام مناصب حضرت موسی ع برای برادرش نیز بوده است اگر او بعد از موسی ع زنده می ماند جانشین وی  می شد  جایگاه علی ع بر اساس حدیث منزلت  هارون نزد موسی دارای مقام ها و جایگاه های فراوانی بوده است واز اینجا می نوان به عظمت مقام علی ع و سزاواری او بر خلافت بعد از رسول اکرم ص پی برد با تکیه بر ماجرای  هارون و موسی در قان کریم می توان نتیه گرفت 1 هارون وزیر و شریک موسی ع در کارش بود پس علی ع نیز در امر خلافت وولایت حز نبوت شریک پیامبر ص بود 2 هادون دومین شخصیت بعد از موسی ع در میان بنی اسراییل بود علی ع هم در میان امت  پیامبر ص چنین  بود 3هارون برادر موسی ع بود وعلی ع هم به دلیل حدیث متواتر موءاخات وعقد اخوت بین پیامبر ص و امیرالمومنین  ع که در کتب شیعه وسنی نقل شدهکاست برادر رسول خدا ص بود 4 هارون برترین فرد قوم موسی ع نزد خدا و پیامبرش بود علی ع نیز چنین بود 5 هارون به مطلق خلیفه موسی ع در غیبتش بود علی ع نیز چنین بود به ویژه با تصزیح پیامبر در جریان تبوک که فرمودند لا ننبقی ان اذهب الا و انت خلیفتی  سزاوار نیست من از مدینه خارج شوم مگر وقتی که تو جانشین من باشی 6 هارون عالم ترین فرد قوم موسی ع بود علی ع هم به تصریح پیامبر ص عالم تربن فرد  بعد از پیامبر بود  7 هارون محبوب ترین فرد نزد خدا و موسی ع بود علی ع نیز این گونه بود 8 خدا پشت موسی ع را با برادرش هارون نیرومند و محکم ساخت پشت پیامبر اکرم ص راهم با علی ع 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۰ ، ۲۰:۵۴
سید حسین صادق زاده

ولادت امام هادی          بنا بر نظریه مشهور ،حضرت علی بن محمد الهادی ع امام دهم شیعیان در روز پانزدهم ذیحجه سال 212 هجری در قریه صریا که حوالی مدینه طیبه است دیده به جهان گشود کنیه امام هادی ابوالحسن است علاوه بر ان حضرت سه تن از امامان معصوم دیگر یعنی امام علی بن ابی طالب ع امام موسی بن جعفمر ع و امام رضا ع  ابوالحسن ثانی وامام هادی ثالث ونیز ابوالحسن الماضی گفته می شود مادر امام هادی بانویی شریف ونجیب به نام شمانه مغربیه استگان حضرت فرمودند می عارفه بحقی وهی ن اهل الجنه لا یقربها شیطان ماردولا ینالها کید جبار عنید وهی مکلوءه بعین الله التی لا تنام ولا تتخلف عن امهات  الصدیقین موالتصالحین مادرم به حق من عارف و از بهشیان است وشیطان سرکش ب او نزدیک نمی شود  ومگر جباران به وی نمی رسد او در پناه حدایی است که نمی خوابد و مادر صدیقان و صالحان را به خود وانمی گذارد دوران امامت  امام هادی ع در دوران حیات خود که در حدود چهل دو سال به طول انجامید سی و چهار سال  مسءولیت امامت را بر عهده داشتند ان حضرت در هشت سالگی به امامت رسیدند وچون پدر بزرگوارشان حضرت جواد ع در حدود هفت سالگی این مسءولیت را عهدار شده بودند مساله کم سن وسال بودن ایشان رای پذیرش امامت موجب شگفتی و تردید نشد از ابن رو پیروانامام جواد ع پس از شهادت ان حضرت در امامت امام هادی ع تردیدی نکردند چز اندکی از انان که مدتی به برادر ایشان موسی مبر قع روی اوردند وپس از چندی به امام هادی ع باز گشتند ان حضرت در بخش نخست امامتش در مدینه می زیست و ضمن پاسخگویی به پرسش های شیعبان به تقویت نهاد وکالت پرداخت و بدین طریق به ساماندهی امور مالی ووجوهات و پاسخگویی به پیشرفت هایی نیز دست یافت متوکل عباسی که این وضعیت احساس خطر می کرد با بهانه جویی های مخلف امام را به سامرا فراخوند و تحت نظر گرفت از اینجا بود که بخش دوم امامت ان حضرت اغاز شد در این بخش به کونه ای دیگر به انحام وظیفه پرداخت که برخی از ان ها مبارزه فرهنگی با انحرافاتی از قبیل فتنه خلق قران که موجب تفرقه انگیزی میان گروها شده غلو وغالیان فساد اخلاقی حاکمان وووو  است امام ع با شیوه هایی مانند گفتمان علمی مکاتبه گسترش معارف ناب در قالب زیارت ها ترغیب به دعا روایت ها تربیت شاگردانی برای پاسخکویی به مبارزه با این اسیب ها بر امد هر چند عباسیان این فعالیت های امام ع را بر نمی تابیدند و با دستگیری شکنجه و قتل وکیلان امام ع به  مقابله با ان حضرت پرداختند لیکن به مقصودشان دست نیافتند وسر انجام به مسموم کردن و شهادت رسانیدن ان حضرت روی اوردند ولی این پایان کار نبود و فعلیت های نهادینه  شده امام هادی ع به دست فرزندانشان امام عسگری ع استمرار یافت  دو یادگار امام هادی ع از امام هادی ع دو یادگار بسیار زیبا ومهم به جای مانده است زیارت چامعه کبیره  کا بک دوره امام شناسی است و زیارت غدیریه که یک دوره امیرامومنین  شناسی زیارت جامعه دارای مضامین بسیار عالی است و از زبان امام هادی ع ودر پاسخ به خواسته یکی از ارادتمندان اهل بیت صادر شده وبیانگر مقام والای امامت است زیارت جامعه علامه مجلسی در بارهزیارت جامعه کبیره نوشته است این زیارت کامل ترین زیارت هاست که از دور با نزدیک خوانده می شود مجلسی اول نیز در شرح من لا یحضره الفقیه می گید این زیارت  بهترین زیارت و کامل ترین ان هاست و مرحوم ایت الله بهجت هر روز این زیارت را میخواندند حضرت امام خمینی رمتالله چهارده سالی که نجف بودند هر روز زیارت جامعه را می خواندند بر زبارت جامعه کبیره امام هادی ع که منشور امامت وولایت است شرح های زیادی نوشته شده است این زیارت عارفانه که انشاء و گفتار امام هادی ع سبت به سایر امامان ع است از زیبایی های خاصی بر خوردار است در این زیارت که ان را به حق می توان یک دوره امام شناسی نامید حضرت به بیش از دویست فضیلت و منقبت از اهل بیت ع اشاره می کند که با در نظر گرفتن این  فضیلت ها در کنار سایر معارف اهمیت این عرفان نامه بر همگان اشکار می گردد هر جمله از این زیارت  توصیف بعدی از ابعاد والا و بلند امامت است ویژگی های زیارت جامعه   در این زیارت امام ع به رابطه امامان ع با خداوندو جایگاه انان در نضام خلقت ووظیفه و رسالت ما در برابر ان بزرگواران پرداخته است  باید اذعان کرد که مقام رفیع امام را کسی جز امام معصوم نمی تواند نبیین کند امام هادی ع در این زیارت نامه امامان هدایت چراغ های تاریکی ها نشانه های خدا بر اهل دنبا و اخرت معرفی کرده است هم چنین ان ها را جایگاه های شنایایی خدا و مسکن های برکت خدا و معدن های حکمت خداو نگهبان سر پروردگار و حاملان کتاب خدا و اوصیای پیامبر خداص دانسته است انان دعوت کنندگان به  سوی خدا و راهنمایان به راهای خوشنودی خدا و اسقرار یافتگان در فرمان پروردگارو کاملان در محبت خداو مخلصان در توحید واشکار کنندگان امر ونهی خدا و بندگان گرامی او هستند که هر گز بر خداوند در گفتار پیشی نگیرند در این زیارتگرانسنگ امامان ع به عنوان نمایندگان خدا و بر گزیدگان خدا و  و گنجینه دانش پروردگا ر و راه نور و برهان روشن او پیشوایان راهبر و راه یافته و معصوم و گرامی و مقرب  و پرهیز کار و راستگو و زبده ای معرفی شده اند که فرمانبرداران خدا و قیام کنندگان به فرمان او و انجام دهندگان خواسته اش می باشد خداوند امامان را پسندید تا جانشینانش در زمین وحجت های او بر بندگانش ویاورانی برای دینش ونگهبانان برای رازش وگنجینه داران برای دانشش و مفسران وحی اش و پایه های تو حیدش و گواهان بر خلقش و نشانه هایی برای بندگانش  باشند در این زیارت می خوانیم که خداوند امامان را به صورت نورهایی افرید و گرداگرد عرش قرارداد وبا اورد نشان در این جهان بر ما منت نهاد ودر خانه هایی قرار شان داد که نام و یاد او در ان ها برده شودامامان وجود های گرانبها یی هستند که فرمانبرداری از انان فرمانبرداری عالم  می باشد  انچه را که خداوند به امامان داده به هیچ یک از جهانیان نداده است هر شخص شریفی در برابر مقام رفیعشان سر به زیر اورده و هر متکبری به فرمانبرداری انان گردن نهاده و و هر گردنکشی فروتن گسته است وزمین به نور وجودشان روشن شده است در زیارت جامعه از امامان ع به عنوان کسانی یاد شده که خداوند عالم وجود را به برکت شان اغاز کردوبه انان نیز به پایان خواهد رساند به خاطر وجود مقدس امامان ع است که باران می بارد و به یمن وجود و برکتشان خداوند اسمان را نگه می دارد وبه وسیله انان غم واندوه زدوده ده و هر سختی و ناگواری بر طرف می شود  این انام است که خداوندگبه وسیله  او مرا از ذلت و بد بختی بیرون اورده واز سختی ها و گرفتاری ها نجات داده و گشایی حاصل می کند خداوند متعال به وسیله امام معصوم مارااز پرتگاه هلاکت و نابودی واز اتش جهنم نجات می دهد وبه وسبله دوستی و پیروی از انان دستورات دینمان را تعلیم می دهد وظیفه ما در برابر امام ع با توجه به دور نمای  مختصری که از شخصیت امام معصوم با استفاده از زیارت جامعه به دست امد باید پرسید وظیفه ما در برابر این وجودهای مقدس چیست امامانی که به فرموده امام هادی  ع نامشان ژیبا وشیرین است و جانشینان بزرگوار است و مقام شان بزرگ است و شان و منزلت شان بر جسته است و رستگاری است و سفارششان به پرهیز کاری است وعادت وروش ان ها احسان ونیکی است و شیوه شان بزرگواری است و رفتارشان حق وراستی است ایا نباید در شناخت این بزرگواران کوشش بیشتری کرد ایا سزاوار است که باوجود این همه اوصاف زیبا و منقبت های بی شمار از این وجود های مفدس غافل باشیم و حقشان را ان طور که باید نشناسیم چه زیبا امام هادی ع بیان می کند واز ما نیز می خواهد که چنین بگوبیم  وبر همین عقیده باشیم خدارا و همچنین مارا گواه می گیرم که من به شماو به انچه شما به ان ایمان دارید ایمان دارم و نسبت به دشمن شما کافرم وبه مقام شما بینایم و دوست دار شما و دست دار  دوستان شما هستم بغض دشمنانتان را در دل دارم و دشمن ان هایم با هرکه باشما در صلح است در صلح هستم وبا هرکس که باشمادر چنگ است در جنگ هستم در این زبارت بیشتر از هر چیز به معرفی صفات عالی معصوم ع ومفام قرب ان ها واین که شیعه چه سناختی و چه رفتاری در قبال ان ها باید داشته باشد پرداخته شدهاست ودرس امام شاسی ووظیفه شناسی مردم در برابر امام است  زیارت غدیریه  زیارت غدیریه امیرالمومنین ع در روز غدیر یکی دیگر از شاهکار ها ی امام هادی ع است همان طور که  زیارت غدیریه را هم در طول سال ر روز از دور ونزدیک می توان خواند  محور این زیارت تولی و تبری و محتوای ان بیان فضایل امام علی ع است در حقیقت یک دوره امبرالمومنین شناسی است هر چند زبارت غدیریه را در هر موقع از سال از نزدیک ودور مب توان خواند ولی سفارش شده به ویژه در روز غدیر خوانده شود - زمانی که متوکل خلیفه عباسی امام هادی ع دا از مدینه به سامرا فراخواند  دروز غدیر امام ع به نجف رسید وامیرالمومنین ع را زیارت کرد که  متن ان زیارت غدیریه مشهور است این زیارت نامه را ابن مشهدی  از شاذان بن جبرییل قمی از محمد  بن علی طبری  از ابو علی طوسی از پدرش شیخ طوسی از شیح مفید از ابن قولویه از کلینی از علی بن ابراهیم قمی از پدرش از جسین بن روح نو بختی و عقمان بن سعید عمری از امام حسن عسگری ع از امام هادی ع روایت کرده اند گفته شده است دروثاقت هیچ یک از روایان این زیارتنامه تردبد نشده است همچنین محدث قمی نوشته است کمتر حدیثی به قوت سند این زیارتنامه می رسد متن زیارت این زیارت مشتمل بر استدلال هایی از قران وروایات پیامبر اکرم ص و مسلمات تاریخی است که بیانگر مرتبت و منزلت امیرالمومنین ع است در این زیارت بیش از هفتاد ایه قران به صورت کامل یا بخشی از ان به گونه صریح یا غیر مستقیم امده است  همچنین احادیثی از پیامبر اکرم ص درباره منزلت بی مانند علی بن ابی طالب ع ووصایت و خلافت بلا فصل ان حضرت امده است در این زیارت نیز به بخش هایی از تاریخ که شیعه و سنی ان را قبول دارند اشاره  شده و به غصب خلافت وستم هایی که به ایشان رواداشته شده پرداخته شده است زبارت با سلام بر رسولخدا اغاز  شده و لاسلام بر انبیای الهی و فرشتگان مقرب وعباد صالح خداوند اوامه می یابد در این زیارت امام هادی ع شش سلام به امبرالمومنینع دارند که در پی هر سلام اوصاف ومناقب علی ع امده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۰ ، ۰۵:۴۷
سید حسین صادق زاده

در این ایات خدای تعالی نشانه های اهل ایمان را بیان می کند  رسول اکرم ع فرمودند قد افلحو بک انت والله امیرهم تمیرهم من علومک فیمتارون و انت و الله دلیلهم و بک یهتدون  مومنان به تو رستگار می شوند تو امیر انان هستی از علوم خود انان را تغذیه می کنی و انان توشه علمی خود را از تو دریافت می کنند و به خدا سوگند تو دلیل رستگاری هستی و انان به واسطه تو هدایت مبوشوند پیشینه لقب  امیرالمومنین ع رسول خدا فرمودند لو یعلم الناس متی علی امیرالمومنین  ما انکرو ا قضله سمی امیر المومنین و  ادم بین الروح و الجسد قال الله عزوجل و اذ اخذ ربک من بنی ادم من ظهورهم ذریتهمو اشهدهم علی انفسهم  الست بربکم قالت الملایکه بلی فقال  تعالی انا ربکم و محمد نبیءکم و علی امیرکم اگر مردم میدانستند علی چه زمانی به امیرالمومنین ملقب شد هر گز قضیلت اورا انکار نمی کردند علی هنگامی به این نام نامبده شد که ادم هنوز خلق نشده بود خداوند عز وجل فرمود و زمانی که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان ادم ذریه ان ها را بر گرفت و ان ها را گواه ر خویشتن ساخت و فرمود ابا من پروردگار شما گواه بر خویشتن ساخت و فرمود ایا من پروردگار شما نیستم گفتند اری گواهی می دهیم  پس خداوند فرمود من خدای شما هستم و محمد پیامبر شما وعلی امام وامیر شما می باشدپیامبر خدا ص فرمودند وقتی که در شب معراج به اسمان ها عروج کردم فاصله دو قوس کمان یا کمتر بود خداوند انچه را که باید به من وحی کند وحی فرمود بعد فرمود  ای محمد به علی بن ابیطالب  امیرالمومنین از جانب من سلام برسان و بدان که هیچ کس را قبل از او به این لقبکامبر المومنین ملفب  نکرده بودم وبعد از این هم ملقب  نخواهمککرد عبدالله بن عباس می گوید به خدا قسم ما علی را به امیرالمومنین نام نبردیم تااین که رسول خدا ص اورا بهکان نامگذاری کرد روزی با رسول خدا ص در یکی از کوچه های مدینه مر رفتیم کهکعلی بن ابی طالب از راه رسید و به رسول خدا این گونه سلام کرد السلام علیک یا رسو ل الله ورحمه الله وبرکاته پیامبر در پاسخ فرمود و علیک السلام یا امیرالمومنین  لقبی که رسول خدا به علی بن ابی طالب داد تعجب کردم به پیامبر گفتم ای رسول خدا انچه در باره پسر عمو یم علی گفتیکاز روی محبتو دوستی شخصی با او بود یا لقبی از ناحیه خداوند بود  رسول خدا ص فرمود نه به خدا سوگند انچه در باره علی گفتم با چشم خودم دیده ام پرسیدم ای رسول خدا چه دیدید پیامبر فرمود لیله اسری بی فی السماء ما مررت بباب من ابواب الجنه الا ورایت مکتوبا علیه علی بن ابیطالب امیرامومنین من قبل ان یخلق ادم بسبعین الف عام در شب معراج به هر دری از درهای بهشت نظر می کردم روی ان نوشته شده بود علی بن ابیطالب از هفتاد هزار سال پیش از خلقت  ادم امیرالمومنین بوده سلام با عنوان امیرالمومنین  در غدیر در روایات شیعه همچنین  امده است که در جریان واقعه غدیر نیز پیامبر اسلام علی ع را به عنوان جانشین خود ومولای همه مسلمانان معرفی کرد و از همگان  خواست تا به علی با لقب امیرالمومنین  سلام کنند بر این اساس مسلمانان با تبعیت از این خواسته  پیامبر  دسته دسته وارد خیمه علی ع شدند وبه همان نحوه که پیامبر امر کرده بود به او سلام کردند بر اساس روایات دیگری پیامبر همین نحوه سلام را هفت نفر که اوبکر  عمر طلحه وزبیر از جمله ان ها بودند درخواست پیا مبر را اجابت کردند مصادره  لقب امیرامو منین    اب خلدون مورخ اهل سنت در باره کاربرد لقب امیرالمومنین در باره عمر بن خطاب  گفته است صحابه ابو بکر را خلیفه رسول الله می تامیدند پس از او عمر بن خطاب را خلیفه خلیفه رسول الله نامیدند اما چون این کلمه سنگین بود واز قضا یکی از صحابه که به اختلاف نامش عبد الله بن جحش یا عمرو عاص یا مغیره بن شعبه و یا ابو موسی  اشعری  دانسته شده است عمر را امیرالنومنین خطاب کرد از این رو صحابه خوششان امد و تصویب کرده اند که اورا به این لقب بخوانند بر اساس برخی گزارش ها شخس خلیفه دوم در این  نامگذاری تقش داشته است در طول تاریخ حکومت های مسلمان پس از پیامبر اکرم ص لقب امیرالمومنین کاربرد سیاسی ودینی یافته  وبرای اشاره به کسانی که مدعی خلافت پس از پبامبر ص بودند به جز ابوبکر ونیز خلعای بنی امیه و بنی عباس هموارهبه کار می رفته - روز چهاردهم ذیحجه   اعطای فدک به فاطمه ،ع  علامه مجلسی به نقل از   شیخ طوسی روز چهاردهم ذیحجه را روز واگذاری فدک به حتصرت زهرا ع برشمرده است فدک دهکده ای اباد ونام منطقه ای حاصلخیز در 130 کیلو متری مدبنه در شرق خیبر است که درسال هفتم هجری بودن خون ریزی به دست پیامبر ص فتح شد بتا بر حکم صربح فران سرزمین هایی که بدون در گیری نظامی به فتح مسلمانان در ایند فییء و ملک شخصی پبامبر ص می شوند ومسلمانان دیگر حقی در ان ندارند وپیامبر ص مب تواند هرگونه مصلحت بداند در باره ان ها تصمیم بگیرد پس از نزول ایه وات ذاالقربی حقه پیامبر به فرمان خدا در زمان حیات خویش قدک را به فاطمه زهرا ع بخشید ودر همان مجلس سندی نیز تنظبم کرد که امیرالمومنین ع وام ایمن گواهان ان بودند حضرت زهرا ع نمابنده ای برای خود بر گزید تا امور فدک را از نزدبک اداره گند و کارمندانی نیز به فرمان او در اودد فدک در سه یال پیش از وفات پیامبر ص در دست فاطمه ع بود و بنی هاشم ازمحصول ان بهره می بردند غصب فدک   پس از ،شهادت پیامبر ص خلیعه اول نماینده حضرت زهرا ع را اخراج کرد و فدک را به بهانه حدیث ساختگی نحن معاشر الانبیالا نورث به تصرف خویش در اورد امیرالمومنان ع و حضرت زهرا ع از راه های گوناگون کوشیدند فدک را باز پس بگیرند و برای اثبات مالکیت حود استدلال و احتجاج کردند حضرت زهرا ع هم در خطبه معروف خویش از غصب ان انتقاد می نماید و با اسنتادبه ایات قران ادعای انان را در این که پیامبر ارث باقی نمی گذاردرد می کند علاوه بر این که فدک مدت ها در اختیار  حضرت فاطمه ع بود واز این رو نیازی نبود ان حضرت برای اثبات مالکیت خویش بینه اقامه کند اما ار او بینه و شاهد خواستند سر انجام با این که حضرت فاطمه ع بینه و شاهد اقامه کرد نپذیرفتند وفدک را باز نگرداند ند فاطمه ع از ابو بکر  غضبناک شد و دیگر هیچ گاه با او سخن نگفت اهداف غصب فدک  فدک بسیار بزرگ بود و نخل های ان به تعداد نخل های کوفه امروز و محصول خرمای ان بیشتر از خیبر بود ابو بکر وعمر هدفشان از جلو گیری فاطمه ع ازدر اختیار داشتن ان این بود که علی ع به کمک محصولات و غله ان در مخاصمه ای که در باره خلافت داشت قدرت نگیرد بنا براین غصب فدک جنبه سیاسی داشت و می خواستند  دست اهل بیت ع را از امور مالی کوتاه کرده وبه پشتوانه اقتصادی انان ضربه بزنند   فدک پیوسته در تاریخ به عنوان نشانه ای روشن از ظلم به اهل بیت مطرح بوده و ابعاد فراتر از تصرف یک مزرعه و باغ  یافته است کوته کردن دست  اهل بیت ع از ان نمادی از کنار گذاشتن سیاسی بوده و فدک مترادف با حکومت شده است گواه این مطلب سخن حضرت مو سی بن جعفر ع به هارون الرشید است که فدک را همه قلمرو و وسعت اسلام دانست که خاندان پیامبر ع بوده و دیگران غصب کرده اند فاطمه ع نیز با طرح مساله فدک به عنوان نشانه ای از غصب و زور غاصبان خلافت می کوشید تا حکومت انان را محکوم کند و پافشاری ان حضرت از این رو بود نه به خاطر ارزش اقتصادی ان   بنابر این فدک برای شیعیان تنها یاد اور یک نزاع مالی نیست بلکه نمادی از مظلومیت حضرت فاطمه ع و امیرالمومنین ع است که با نام انان گره خورده و لرزش اعتقادی یافته است فدک  در  گذر  تاریخ    بعداز امیرالمومنین ع معاویه فدک را به مروان بن حکم دو باره به تصرف او در امد و ان را به پسرش عبدالعزیز بخشید واو از او به پسرش عمربن عبدالعزیز رسید که با توجه به اوضاع سیاسی دوران خود فدک را به اولاد  فاطمه ع بر گرداند اما پس از وی پادشاهان اموی فدک را پس گرفتند  سفاح خلیفه عباسی فدک را به فرزندان  فاطمه ع داد اما منصور ان را پس گرفت در روزگار مامون گروهی از سادات به وی شکایت بردند که فدک را پیامبر ص به فاطمه ع بخشید مامون با توجه فقها فدک را به اولاد فاطمه ع داد اما حاکمان بعد از او فدک را به  تصرف خود در اوردند  فدک در حال حاضر به نام الحاظ در مرز شرقی خیبر قرار داردو شامل تعدادی روستا و دارای بیش از یازده هزار سکنه و سر زمیتی پوشیده از نخلستان و برحوردار از  امکانات کشاورزی است شق القمر  شب چهاردهم ذیحجه مشرکان مکه یا بتابه روایتی از امام صادق ع چهارده تن از اصحاب عقبه از ان حضرت در خواست معجزه کردند و گفتند هر پیامبری دارای معجزه است معجزه شما در این شب چه می تواند باشد  پیامبر ص فرمود شما از من چه معجزه ای می خواهید انان گفتند اگر خدا با تو توست وتو در نزد او  قدر و منزلتی داری از او بخواه که قرص قمر ماه را دو قطعه کند وان دو را ازهم جدا نماید پیامبر ص در باره پیشنهاد انان می اندیشید که جبریل امین بر او نازل شد و عرض کرد  ای محمد دای سبحان به تو سلام می رساند و مب فرماید هر چیزی در این عالم را به فرمان تو در اوردیم هرچه از من بخواهی اجابت کنم ان گاه ان حضرت سرش را به سوی اسمان بلند کرد وبه ماه دستور داد که به دو نیم شود در ه مان حال ماه به دو نیمه شد و معجزه الهی به وقوع پیوست پیامبر ص و پیروان اوکبه سجده  رفته وخدای قادر و سبحان  را شکر نمودند ان گاه به ان حضرت گفتند ایا انکان دارد که دونیمه ماه به همبپیونده و همانند سابق شود پبامبر ص اشاره به دوپاره ماه کرد و دستور داد که به هم بپیوندند مسرکان مکه و یا اصحاب عقبه بار دیگر از ان حضرت در خواست  کردند که وی معجزه کرده و بالای ماه را بشکافد ان حضرت برای اتمام حجت بر انان بار دیگر اشاره به ماه کرد و فرمان داد که در پالایش شکافی پدید اید در همان لحظه اشقاقی پدید امد و بالای ماه شکافته شد و معجزه شق اقمر به وقوع پیوست پیامبر ص و پیروانش سجده شکر کرده سبحان را که چنین معجزه ای  به پیامبرش عنایت کرد  سپاس گفتند ان گاه پیامبر  ص به ماه اشاره کردبه حال سابقش بر گردد مشرکان و کافران که با چشم خود شاهد این معجزه الهی بودند به عهدشان وفا نکرده و برایکایمان اوردن به پیامبر ص بهانه اوردند و گفتند ما منتظر باز ،گشت مسافرانمان ازشام و یمن می مانیم اگر انان انیز این معجزه را دیده باشند به تو ایمان می اوربم ود غیر این صورت معلوم می شود که بر ما سحر و جادو کردی و دشمنی ما نسبت به تو افزون می گردد به هر حال مشرکان با این بهانه از زیر بار عهد  و پیمانشان شانه خالی کرده و به ان حضرت ایمان نیاوردند وگفتند کار محمد ص سحر و جادو بود  اکثر قریب به اتفاق علما  مفسران و مورخان اسلامی معجزه شقالقمر را تایید کرده و شان نزول ایه 54 سوره  قمر را در همین رابطه  می دانند انجا که می فرماید اقتربت الساعه و انشق القمرو ان یرو ا ایه یعرضوا و یقولو ا سحر مستمر قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت و هر گاه نشانه و معجزه ای را ببینند روی گرداند ه می گویند این سحری مستمر است به طوری که در بعضی از روایات امده است معجزه شق القمر در اوایل شب چهاردهم ذیحجه سال  ششم بعثت یعنی پنج سال قبل از هجرت اتفاق افتاده است معجزه چبان که از لفظش پیداست  یعنی عاجز کننده و ان کار خارق العاده است که نوع بشر حتی نوابغ در تمام زمان ها از اوردن ان عاجز باشند و اساسا معجزه فراتر از  نیروی بشر است وپیامبران به اراده و مشیت خدا برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش انجام مبدهند ودعوت به مقابله نیز می نمایند چنانکه امام صادق ع در تعریف معجزه  می فرما ید والمعجزه علامه لله لا  یعطیها الا انبیاء ه و رسله و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب  معزه نشانه ای از خداونداست که ان را جز به پبامبران و فرستادگان و حجب های خود نمی دهد تا به وسیله ان راستگویی مدعیان ارتباط با خدا از دوروغگویی  مدعیان  دروغین سناخته شود بنابراین معجزه شق القمر همانند معجزات دیگر پیامبران مثل معجزه عصای حضرت موسی ع وزنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی ع که در قران به ان ها تصریح شده است  هرچند امری محال نیست ولی خارق عادت و فوق طاقت و توان بشر است و امری است الهی و در معادلات و محاسبات علمی ما نمی کنجد البته انسان ها ی معاند هر معجزه ای ببینند زیر بار نخواهند رفت و بر انکار خودشان پپا فشاری می کنند چنان که در معجزه شق القمر این  چنین بود ولی کسانی ه در  جست و جوی حقیقت هستند ان را با جان و دل می پذیرند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۰ ، ۱۰:۳۸
سید حسین صادق زاده

میان مورخان مشهور است که پیامبر پیش از هجرت به مدینه بین مسلمانان مکه بعدها مهاجران لقب گرفتند عقد اخوت بست تا در تحمل ازار و اذیت های مشرکان ونبز مشگلاتی که در اینده در راه هجرت برای انان پیش می امد یاور بکدیگر باشند انگونه که در منابع تاریخی امده است پیامبر اکرم ص میان ابو بکر و عمر حمزه بن عبدالمطلب وزیدبن حارثه عثمان و عبدالرحمان بن عوف زبیر و ابن مسعود بلال وعباده بن حارثه مصعب بن عمیر و سعدبن ابی وقاص وووو عقد اخوت بست  عقد اخوت در مدینه  پنچ ماه و به نقلی هشت ماه پس از هجرت مسلمانان به مدینه روزی پیامبر ص به اصحاب خود فرمود در راه  خدا دوتادوتابا یگدبگر برادرشویدبنا بر مشهور تعداد ان ها 90 نفر لوده است 45 نفر از مهاجران 45 نفر از انصار  اخوت عمومی در سال  نهم هجری  اخوتی که در سال نخست هجری بر فرار شد نقش مهمی در روابط میان مسلمانان داشت ولی انچه اهمیت بیشتری دارد برادی همه مسلمانان با یکدیگر است که در سال نهم هجری ا نزول ایه   انما المومنبن اخوه بر ان تاکید شد هنگامی که این ایه نازل شد پیامبر میان افرادیکه شبیه و نظیر یکدیگر بودند پیمان برادی بست از جمله میان ابوبکر و عمر ابوذر و ابن مسعود سلمان و حذیفه  و مقداد و عمار عایشه و حفظه ام سلمه و صفیه برادری پیامبر ص با علی ع پبوند برادری میان علی ع و پیامبر ص جزو متواترات تاریخی است به جز منابع شیعی بسیاری از منابع اهل سنت نیز واقعه را نقل کرده اند که علامه امینی در کتاب الغدیر به پنجاه مورد از ان ها اشاره کرد است پیامبر ص چندی پیش از مهاجرت به مدینه میان مهاجران عقد اخوت بست وخود نیز با امام علی ع عفد اخوت بست در منابع امده است وفتی پیامبر بین اصحاب خود عقد اخوت بست علی ع گریان نزد پیامبر ص امد وگفت میان اصحابت برادری بر قرار کردی ومرا باهیچ کس برادر نساختی پیامبر ص فرمود انت اخی فی الدنیا والاخره  تو برادرمن در دنیا و اخرت هستی در نقل دیگر امده است پیامبر ص فرموداما تر ضی ان تکون اخی  ایا خشنود نمی شوی که برادر باشی  خضرت علی ع گفت چرا پبامبر ص فرمودو انت اخی فی الدنیا  والا خره تو در دنیا و اخرت برادر من هیستی  پس از هجرت به مدینه نیر  پیامبر ص بین مهاجران و انصار پیوند اخوت بر قرار کرد ولی حضرت علی را با هبج یک از انصار برادر شناخت و خود با اوعقد  اخوت پست و فرمود  انت اخی فی الاخره تو برادر من در دنیاو اخرت هستی هدف از بر قرار ی عقد اخوت  ار مهم ترین دغدغدهای پیامبر ص چگونگی بر قراری عدالت اجتماعی در میان همه مردم بوده است ولازمه پدبدار گشتن چنین عدالتی از یک سو بر افتادن   تضار های طبقاتی واز دیگر سوءا ایجاد پبوندهای  قرابت میان احاد مردمان بوده است به همین سبب پیامبر ص پیوند برادری دینی  را به عنوان را هکاری عملی برای شکل گیری برادری و برابری میان همه انسان ها بر قزار ساخته است  از بین بردن کیته ها و دشمنی ها زدودن عربت و تنهاهی مهاجران  و جایگزین کردن پیوند ایمانی به جای پیوندهای قومی و نژادی نیز از جمله اهداف عقد  اخوت شمرده شده است تا پیش از نزول ایه دهم از سوره حجرات گمان می شد که ایجاد پیوند برادری مبان مسلمانان تنها کاری هوشمندانه و خردمندانه از سوی شخص پیامبر در مقام یک رهبر دینی و سیاسی با هدف بنیان نهادن جامعه اای اسلامی وفراهم اوردن پشتوانه معنوی  برای ان بوده است اما با نزول این ایه معلوم شد اوردن پشتوانه معنوی  برای ان بوده است اما با نزول ابن ایه معلوم شد که پیوند افزون بر یک شیوه سیاسی برای ایجاد وحدت و یکپارچگی بین امت اسلام بخشی از این اجتماعی اسلام است که  خداوند متعال نشریع  کرده است از بین بردن کینه ها و دشمنی ها زدودن غربت وتناهی مهاجران و جایگزین کردن پیوند ایمانی به جای پیوند های قومی و نژادی نیز از جمله اهداف عقد اخوت شمرده شده است تا پیش از نزول ایه دهم از سوره حجرات گمان می شد که ایجاد پیوند برادری میان مسلمانان تنها کاری هوشمندانه و خردمندانه از سوی شخص پیامبر ص در مقام یک رهبر دینی وسیاسی  با هدف بنیان  نهادن جامعه ای اسلامی و فراهم اوددن بر بک شیوه سیاسی برای ایجاد وحدت و یکپار چگی بین امت اسلام  بخشی از ایین اجتماعی اسلام است که  خداوند متعال تشربع کرده است  اعطای لقب   امیرالمومنین  برای علی ع                             در روز سیزدهم ذیحجه پس از پایان اعمال حج جبرییل امین نازل گردید و از سوی خداوند  متعال لقب امیرالمومنین رااورد ات را به خضرت علی بن ابیطالب ع اختصاص داد وخود نیز با همین لقب به ان حضرت علی بن ابیطالب و خود نیز با همین لقب به ان حضرت سلام نمود در کتاب امالی صدوق و بحار الانوار به این واقعه این چنین اشاره شده است جبرببل با لفظ امیرالمومنین به علیوع سلام داد وعلی ع عزض  کرد یا رسول الله اسمع الکلامو لا احس الرویه یا رسول الله کلامی می شنوم و کسی را نمی بینم یا علی  هذا حبرییل اتانی من فبل ربی بتصدیق ما وعدنی این جبریل است از حانب خدا برای تصدیق انچه خدا به من وعده داده امده است سپس رسول خدا ص دستور داد تا مردان یکی یکی با این با این لقب بر حضرت علی ع سلام کنند و بگویند السلام علیک یا امیرامومنین و بلال فزمودند اعلام  نمایدفردا کسی جز بیماران  باقی نماند وهمه به سمت غدیر خم حرکت کنندامام صادق ع در دعای بعدازنماز عید غدیر به بیان واقعه روز غدیر پرداحت ونیز به این لقب اشاره کرده و فرموده اند فنادی مبلغا و حیک و رسالاتک الا من کنت مولاه فعلی مولاه و من کنت ولیه فعلی  ولیه و من کنت نبیه فعلی امیره پس پیامبر خدا ص حالی که وحی و رسالت تو را تبلیغ می کرد ندا سر داد و فرمودهرکس من مولا اویم پس علی مولای اوست وهر کس من ولی و سرپرست او هستم علی ولی وسر پرست اوست وهرکس من پیامبر او هستم علی امیر اوست لقب اختصاثی درباره اختصاص داشتن لقب امیرالمومنین به حضرت علی بن ابی طالب ع به عنوان لقبی اختصاسی که از طرف خداوند به عنوان فضایل ایشان فرستاده شده است احادیثی از ایمه  هدی ع به ما رسیده است  از جمله شخصی از حضرت امام صادق ع پرسید ایا به امام قابم ع به عنوان امیرالمومنن سلام می کنند فرمودند خیر ان نام را خدا مخصوص امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع قرار داده است پیش از اوکسی را بدان نام نامیده نشده و بعد از او هم جز کافران نام را بر خود نبندد عرض کرد قربانت پس چگونه بر حضرت قایم سلام کنند فرمودند بقیت الله خیر لکم ن کنتم مومنین اگر مومن هستبد بقیه الله برای شما بهتر است  چنان که رسول خدا ص در خطبه ای که در غدیر خم ایراد کردند فرنودند  الاانه لا امیرالمومنین غیر اخی هذا الا لا تحل امره المومنین بعدی لاحد غیره هشدار که هرکز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمونین خوانده شود هشدار که پس از من امارات مومنان برای کسی جز او روا نباشد سر امد اهل ایمان لقب امیر المومنبن از مهمترین القاب علی ع است به همین دلیل رسول خدا ص به مردم امر کردندکه به ان حضرت سلام نموده و اورا بدین لقب نام برند وتحیت بگویند ابن لقب عنوان اعتباری نیست بلکه بیان حقیفت وکشف سری است که در ان حضرت موجود بوده است  امیرالمومنین یعنی شخصی که از نقطه نظر ایمان  ریبس و سپهسالار مومنین است از این رو رسول خداص فرمودند ما انزل الله ایه فیها یاایها الذین امنو الا و علی راسهاو امیر ها ایه ای در قران نازل نشده که در ان یاایهاالذین امنو باشد جز این که علی سر امد و امیر ان است پس از ان که علی ع در کعبه تولد یافت ابو طالب فرزند خود را در آغوش گرفت و می بوسید دیدند طفل سه روزه در حالی که متوجه باب السلام است مانند طفلی یک ساله اظهار وجود ی کند و می خندد نگاه کردند دیدند رسول اکرم ص از باب السلام وارد شده و به سوی انان می اید  حضرت رسول ص طفل را به اغوش گرفته و بوسیدند  همبن که چشم مولود ابوطالب به رسول اکرم ص افناد عرض کرد السلام علیک یا رسول الله و بلا فاصله شروع به خواندن ایات سوره مومنون کرد بسم الله الرمن الرحیم قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۰ ، ۱۶:۴۳
سید حسین صادق زاده

 درخواست مشاهده خدای تعالی        از سوی دیگر جمعی از بنی اسراییل با اصرار وتاکبد از حضرت موسی ع خواستند که خدو را مشاهده کنند و اگر اورا مشاهده نکنند هر گز ایمان نخواهند اورد موسی ع هرچه ان ها نصیحت کرد فایده نداشت سر انجام حضرت موسی ع از میان ان ها هفتاد نفر را بر گزید  همراه خود به میعاد پروردگار کوه طور برد موسی ع در کوه طور تقاضای بنی اسراییل را چنین عرضه داشت رب انظر ارنی انظر الیک پرودگارا خودت را بی ایشان نشان بده تا 3تو را ببینم خداوند متعال فرمود لن ترانی ولکن انظر الی الجبل فان استقر مکانه قسوف ترانی انظر الی الجبل فان استقر  مکانه فسوف ترابی هرگز مرا نخواهی دید ولی به بکوه بنگر اگر در جای خود ثابت ماند مرا حواهی دید ناگاه خداوند در کوه تجلی  کردکرد و نابود و همسان وحشت زده شد که مدهوش بر روی زمین افتاد واین هفتاد نفر هلاک شدند وقتی حضرت موسی ع به هوش امد عرض کرد  سبحانک تبت الیک و انا اول المومنین پروردگارا تو منزه هستی من این همان تجلی قدرت خدا بر کوه بود چرا که قوم حضرت موسی ع از موسی خواسته بودند که از خدا بخواهد خود نشان دهد با این که خداوند دیدنی نیست تجلی خدا بر کوه طور وهلاکت هفتاد نفراز قوم موسی ع و مدهوش شدن خود موسی ع هم مجازات ات ها بود که چنین تقاضایی کرده اند وهم نشان دادن قدرت الهی بود تا ان ها با دیدن جلوه های قدرت الهی با چشم باطن خدا را بنگرید موسی ع وقتی که به هوش امد وهلاکت نمابندگان بنی اسراییل را دید عرض کرد رب لو شءت اهلکهم من قبل و ایای اتهلکا بما فعل السفهاء منا پروردگارا اگر تو می حواستی می توانستی ان ها و مرا پیش از این هلاک کنی من چگونه پاسخ قوم را بگویم که بر نمایندگان ان ها  چنین گذشت ایا مارا به خاطر کار سفیهان از ما هلاک می کنی  سپس با تضرع وزاری گفت پروردگارم  می دانیم که این ازمایش تو بود که هر که را بخواهی و سزاوار بدانی با ان گمراه می کنی و هر کس را بخواهی و شایسته ببینی هدایت  مب نمایی بار الها تنها تو ولی و سرپرست ما هستی ماراببخش و مشمول رحمت خود قرار ده تو بهترین امرزندگان  هستی باز گشت به قوم   سر انجام هلاک شدگان زنده شدند و به همراه خضرت موسی ع به سوی بنی اسراییل باز گشتند و انچه را دیده بودند برای ان ها باز گو کردند حضرت موسی ع در همین سفر الواح تورات را از خداوند گرفت  و خداوند در کوه طور به حضرت موسی فرمود یا موسی انی اصطفیتک علی الناس برسالاتی و بکلامی فخذ ما انتیتک وکن من الشاکرین و کتبناله فی الالواح من کل شیء مو عظه و تفصیلا لکل شیء فخذ شیء فذ ها بقوه و امر قومک یاخذوا باحسنتها ساریکم دار الفاسقین ای موسی من تورا با رسالت های خویش و سخن گفتنم با تو ر مردم بر گزیدم پس انچه را به تو داده ام محکم بگیر واز شکر گزاران باش  وبرای مردم در الواح تورات از هر موضعی اندرزی نوشتیم واز واز هر چیز بیانی کردیم پس ان را با جدیت بگیر و قوم خود بگو به نیکوتریرن ان ها عمل کنند و ان ها که به مخالفت بر می خیزند کیفرشان دوزخ است وبه زودی خانه فاسقان را به شما نشان خواهیم داد به این ترتیب موسی ع در میعاد گاه طور شرایع و  قوانین ابین  خود را به صورت صفحه هایی از تورات از درگاه الهی گرفت وبه سوی قوم بازگشت تا ان ها را در پرتو این کتاب اسمانی و قانون اساسی هدایت کند و به سوی تکامل ،برساند اربعین موسوی  اربعین موسوی با اربعبن کلیمی در اصطلاح یه سی روز ماه ذیقعده به علاوه ده روز اول  ذیحجه گفته می شود که بر اساس روایات خداوند در این ایام حضرت موسی ع را به کوه طور فراخواند وسی روز تا پایان ماه ذیقعده با ان حضرت موسی ع را به کوه طور فرا خواند و سی روز تا پایان ماه ذیقعده با ان حضرت وعده نمود و سپس با افزون ده روز اول ذیحجه ان را تکمیل فرمود  چون این چهل روز در ایات قران وروایات دوره عبادت حضرت موسی کلیم الله در خلوت خود با خداوند بوده و پس از این چهل روز بود که خداوند تورات را بر ان حضترت نازل نمود این ایام را اربعین موسوی یا اربعین کلیمی می نامند حضرت موسای کلیم ع در یام حالاتی خاص داشت واز جذ باتالهی به شکلی مخصوص بهره مند بود در رویات امده  است  انه ما اکل وما شدب ولا نام ولا اشتهی شیءا من ذالک فی ذهابه و مجبتءه اربعین یوما شوقا الی ربه حضرت موسی ع چهل روز از شدت جذبات الهی و شوقی که داشت نه در رفتن  نه در امدت نه چبزی خورد و نه چیزی نوشید ونه خواببد ونه اشتهای چیزی داشت در دعا ها به حالان خاص ان حضرت در این ایام و تجلیات خاص خداوندبرای ان حضرت مکرر اشاره شده است عدد چهل و اربعین  گرفتن بر اساس روایات وتجربه اهل معنا اثری خاص بر وصول انسان به کمالات دارد از این رو در مبان اهل سلوک متداول است که بسیاری از عبادات را در دوره های چهل روز به جا می اوند   ماه ذیقعده نخستین ماه از سه ماه حرامی است که به هم پیوسته اند وذیقعده و ذیحجه و محرم و ماهای حرام دارای حرمتی خاص در عالم ملکوت ودر عالم ظاهر هستند اسباب استجابت دعا در ان ها فراهم است و بار گناه در ان ها سنگین تر از اوقات دیگر است بر این اساس همواره سالکین الی الله را به مراقبه بیشتر در این ماه ها دعوت می کنند  دهه روز اول ماه ذیحجه نیزاز شریف ترین اوفات سال است تا انجا که بر اساس روایت هیچ دهه ای در نزد خداوند از این ده روز محبوب بر  نیست پیامبر خدا ص فرمودند ما من ایام العمل الصالع فیها اءحب الی لله عزوجل من ایام العشریعنی عشر ذیحجه عمل خیر و عبادت درهیچ ایامی در نزد حق تعالی محبو تر از دهه اول ذیحجه نیست  از این رو دوره چهل روزه بسیار سزاوا ر توجه و عبادت و مراقبه خاص در این چهل روز اثار بسیار مهمی دارد و تاکید بسیار زیادی بر عبادت و مراقبه در اندارند  در دهه اول ماه ذیحجه که  اوج اربعین موسوی است هرشب دو رکعت نماز میان مغرب و عشا خوانده می شود ودر هر رکعت بعداز حمد یک بار سوره توحید و یک بار ایه شریفعه وواعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشرفتم میقات ربه ار بعین لیله و فال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح ولا تتبع سبیل المفسدین فزایت گردد که اگر چنین شود انسان با حجاج در ثواب حجشان شریک می گردد از این روایت واین دسنور به روشنی فهمیده می شود که این ایام که اتمام اربعین حضرت موسی علی نبینا و اله و علیه السلام است مخصوص به ان حضرت نبوده است بلکه ایامی است برای کسب فیض برای همه مومنین  و در عبادت در ان ایام برای کسب فیض از برای همه مومنین  در عبادت در ان ایام برای کسب فیض از رحمت الهی به ان ماجرا اشاره نموده و از خداوند تمنای برکت  می کنیم  حضرت موسی ع می خواست به چنین مقامی از شهود و معرفت برسد در حالی که رسیدن  به مقامی در دنبا  ممکن نیست اگر چه در اخرت که عالم شهود و عالم بروز است تامکان دارد از این رو خداوند در پاسخ حضرت موسی ع گفت چنین رویتی هر گز برای تو ممکن نیست وبرای اثبات مطلب جلوه ای بر کوه کرد و کوه ازهم متلاشی شد وبالا خره حضرت موسی ع از این در خواست توبه نمود روابتی از امیرالمومنین ع بر این مطلب نصریح دارد فرمودند فکانت مساله تلک امرا  عظیما و سال امدا  جسیما فعوقب  فقال الله تبارک و تعالی لن ترانی  فی الدنیا حتی تموت فترانب فی الخره  درخواست او امری بزرگ و عظیم بود از این رو مجازات شد و خداوند تبارک وتعالی فرمود مرا در دنیا نخواهی دید تا این که جان دهی و ان گاه مرا در اخرت میببنی جلوه یکی از شیعیان امیرالمومنین ع  در روایت امده است که جلوه  جلوه یکی از شیعیان امیرامومنین ع بوده است چنان که امام صادق ع می فرماید  ان الکروبین قوم من شیعتنا من الخلق الاول جعلهم الله خلف العرش لو    قسم نور واحد منهم علی اهل الارض لکفاهم  هماناکروبیان  قومی از شیعه ما و از خلق نخستین می باشد و خدا انان را در بهشت عرش قرارداده است و اگر یک نور از انان بر اهل زمین می تابد  برای اهل زمین کافی بود سپس فرمودند ان موسی ع لما ان ساءل ربه ما سال امر واحدا من الکروبین فتجلی للجبل فجعله دکا وقتی که موسی ع ان خواسته را از پروردگارش طلب کرد خدای تعالی به یکی از کروبیان فرمان داد واو بر کوه جلوه کرد و ان را همسان خاک قرار داد حضرت موسای کلیم ع می خواست خدای متعال را با عالی ترین مرتبه ایمان ببیند یعنی مب خواست حقیفت مقامات امیرالمو منین ع در این دنیا بر قلبش تجلی کند وبا کنه تورانیت امیرامومنین ع خدا را در این دنیا ببیند واین در ای دنیا ممکن نیست از این رو وفتی تجلی کرد کوه متلاشی شد و هفتاد نفر از بنی اسراییل از دنیا رفتند و خضرت موسی ع هم بیهوش بر زمین افتاد یعنی تاب تجلی نور یکی از شیعیان کامل اهل بیت ع را نداشتند تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل تجلی نور الهی بر کوه انانیت  در عبد قربان نور الهی بر کوه تجلی کرد و کوه متلاشی شد از این تجلی هفتاد نفر بنب اسراییل که همراه حضرت موسی ع بودند مردند خود حضرت موسی ع هم بیهوش شد اگر این نور بر کوه انانیت انسان هم تجلی کند ان را با خاک یکسان می  کند از ان پس ار جان و مال و ابرویش  د راه خدا می گذرد  اگر با خانمش با دوستش رفیقش ارباب رجوعش بکو مگو دارد گذشت می کند و کوتاه می ابد یک استاد اخلاق و عرفانی بود کهشاگرد های زیادی تربیت می کرد یکی اشاگردان دچار مشگلی شد و بیست سال به مسافرت رفت بعداز بیست سال بر گشت خیلی حسرت  می خورد که بیست سال نبودم ه استادش گفت من بیست سال سر درس شما نبودم می شود خلاصه و چکیده ان بیست سال را به من انتقال بدهید فرمود بله خلاصه همه درس ها اخلاق وعرفان در یک جمله بسیار کوتاهی است که روی ناخن هم می توانی بنویسی  وان این است ذبح نفسک و الا فلا نفست را قربانی کن نفست قربانی کن و گرنه هیچ فایده ای ندارد منرا زیر پا بگذار و پرچم و پرچم خدا را بلند کن نا خدا یک   قدم بیشتر نیست هر کس روی خودش پا گذاست رستگار شد خلاصه همه اخلاق و عرفان این است که خودت را قربانی کنی وگرنه اگر میلیون سال هم عبادت کنی دور خودت می چرخی تواضع حضرت عیسی     حضرت عیسی ع پیامبر بسیار بزرگی است الان بیشترین پیرو را در روی کره زمین دارد  هرچند بعداز امدن پیغمبر اسلام دین انبیای دیگر منسوخ است و باید اسلام را بپذیرند قران می گوید نصارای به ما نزدیک ترهستند ر زمان ظهور حضرت مهدی ع بیشتر از همه مسیحی ها به امام زمان ع گرایش پبدا می کنند چون حضرت عیسی ع ظاهر می شود و بام زمان بیعت می کند و جزءخدمتگزاران و سربازان امام زمان ع است مسیحی همه ایمان می اورند و زود تسلیم می شوند حضرت عیسی ع مسر نداشتند و ازدواج نکردند خانه و زندگی نداشتند بک سری حواریین اطراف ان حضرت جمع شدند ودر تبلیغ دین به ابشان کمک می کردند حضرت عیسی ع بااین ها بسیار یگانه بود یک روز حضرت عیسی ع به حواریین فود  من خواسنه ای از شما دارم حاجت مرا براورده کنید شاید ان ها اگر می دانستید  چه می خواهید بگوییدقبول  نمی کردند گفتند در خدمت هستم حضرت عیسی ع ظرف ابی اورد و فرمود می خواهم پای همه شما را بشوبم گفتند خجالت می کشم  عیسی روح الله و نماینده خداست و پای گردان خودرا می شوید عرض کردند ای روح خدا ما سزاوارتر به این کارهسنیم حضرت عیسی ع فرمود سزاوارترین انسان به تواضع و فروتنی  عالم است من این گونه به شما تواضع نمودم تا بعد از من شما نسبت به مردم این گونه تواضع کنید  ان گاه افزود بالتواضع تعمر الحکمه لا بالتکبر و کذالک فی السهل ینبت الزرع لا فی الجبل  بنای حکمت با تواضع ساخته می شود نه با تکبر و هم چنین  زراعت ر زمین نرم می روید نه در زمبن سخت  همان طور که در سنگ سفت گیاه نی روبد  قلب هایی هم که مغرور  و متکبر است درونش خیر و برکت علم و معارف الهی رویش ندارد قلبی که متواضع است حکمت و معارف وحقایق در ان رویش دارد ادم ها مغرور  ومتکبر به درد تازیانه جهنم  می خورند  شیطان چند  هزار سال عبادت کرد اما به هنکام امتحان وقتی  خدا به او  گفت به  بهتر از خودت سجده کن نکرد و خودش را زیر پا  نگذاشت مرحوم حاج اقای دولابی مب فرمودند  بعضی هفتاد سال است دور خود  می چرخند در کار  خودش است و نمی خواهد خدا را راضی کند  ومی خواهد خودش را راضی کند خدارا باش وخود ا نباش تمام غصه های ما و غ هایی این  که چرا حرف من نشده  وحرف خداشد با خدا قهر می گنیم  چون حرف ما پیاده نکرده  خدا به حضرت  ابراهیم   ع فرمود اسلم تسلیم شو گفت اسلمت لرب العالمین در پروردگار جهانیان تسلیم شدم حضرت امیر فرنودند من اسلام را طوری معنا کنم که هیچ کس معنا کنم که هیچ کس معنا نکرده باشد  بعد فرمودند ن الاسلام هو التسلیم  اسلام همان تسلیم  است اسلم  یعنی تسلیم  حدا شو  خودت را در اختیار خدا  قرار بده مثل کسی که  درجننگ دست بالا می کند  و می گوید  تسلیم هستم بعضی ما  هفتاد سال با خدا می جنگیم که چرا برای من نشد چرا خدا به من  پسر  نداد کم داد یا زیاد داد اخرهم  همان شود  که خدا می خواهد مرحوم حاج اقای دولابی می فرمود لات ها می گویند باید لنگ بیندازی یعنی تسلیم شوی ایشان می فرمود هرچه سرمایه داری هرچه عقل و فکر و تدبیر داری لنگ بخر وبرای خدا لنگ بینداز انی وجهت و جهی للذی فطر السماوات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین  من روی

 خود را به سوی کسی کردم که اسمانها و زمین را افریه من در  ایمان خود خالصم واز مشرکان نیستم قلبم  را به کسی می دهم که مرا خلق کرده است بزرگ ترین تعریفی که خدا از حضرت اراهیم می کند این است کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین   ابراهیم موحد  خالص و مسلمان بود و هر گز از مشرکان نبود  مشرک نبود خدا را در همه جا بر خودش و نفسش و دیگران مقدم  می کرد شرک واقعی این است که من را بر خدا مقدم کنم خدا می گوید این کاررا بکن می گویم نه اید غرور خودرا بشکنیم  روز دوازدهم ذیحجه  عقد اخوت ببن  پیامبر ص و علی ع   مرحوم علامه مجلسی دربحار الا نوار به نقل از شیخ طوس می گوید روز هجدهم روزی است که پبامبر ع باعلی ع عقد اخوت  بست الثاتی عشر من اخی رسول الله ص علیاه عقد اخوت پبوندی است که هر کدام از دوطرف عفد دبگری را در همه چبز  ترجیح دهد  مثلا اگر  فرد حاجتی دار کسی که با او عقد دیگری را در همه چیز دهد  مثلا اگر فرد حاجتی دارد کسی که بااو عقد بسته  اورا بر دبگری مقدم کند و در رفع حاجتش بکوشد بلکه در اعمال مستجبی اورا شریک کند در عبارت عربی صیقه این عفد امده است که دو برادر هر حفی را از همدیگر جز دبد و بازدبد  دعا کردن و شفاعت در اخرت ساقط ی کنن این عقد تعهداتی        همچون ارث بردن از یکدیگر و محرم شدن را ایجاد نمی کند لنابراین دو نفر که عقد اخرت بسته اند از هم ارث نمی بدرند  وهیچ محرمیت میان وابستگان انان ایجاد نمی شوداین عقد فقط میان دو مرد یا دو ز بسته می شودوهیچ  زن و مردی نمی توانند این عقد را بین خود جاری کنند خواهر  وبرادر شوند عقد اخوت در عید غدیر عقدی را بین خود بر قرار سازند که مفاد ان اخوت و همدلی در دنیاو دستگیری از همدیگر در اخرت است دو مرد یا دوزن دست راست خود را به  هم می دهند ویکی از ان دو نفر می گویند واخیتک فی الله  وصافیک  فی الله و صاقحتک فی الله و عاهد ت الله و ملایکته و کتبه ورسله و انبیاء ه و الایمه المعصومین علی انی ان کنت من اهل الجنه واشفاعه و اذن لی بان ادخل الجنه لاادخلها الا و انت معی  برای خدا با تو برادی و صفا یکرنگی می ورزیم و  برای خدا دستم را در دست قرار می دهم و در پیشگاه خدا و فرشتگان وکتاب ها فرستادگان او عهد می کنم که اگر از اهل بهیشت و شفاعت باشم احازه ورود در بهشت را یابم بدون تو وارد بهشت نشوم سپس طرف دیگر در جواب او می گوید  قبلت قبول کردم  باز نفر اول مبگوید اسقطت عنک جمیع حقوق لاخوه ما خلا الشفاعه و الدعاء و الزباره نمام حقوق برادری به جز حق شفاعت ودعا و دبدو بازدبدرا از تو سافط کردم و نفر دوم می گویدقبلت  قبول کردم لازم نیست عقد اخوت حتما به عربی خوانده شود بلکه اگر ان را به فارسی یا زبان دبکری هم حاری کنند  صحیح است واما باید الفاظی را به کار برند که معنای این عقد را برساند اگر دو خانم بخوانند باهم عقد خواهری بر قرارکنند در صورت حواندن عقد به عربی بابد ضمیر های مذکر را تبدیل به ضمیر های مونث کنند پیشنه اخوت  مفهوم برادری دینی در فرهنگ صدر اسلام و ترویج ان از سوی پیامبر اکرم ص در میان مهاجران و انصار پس از هجرت به مدینه از کهن ترین نمونه های کاربردتعبیر برداری میان مسلمانان و در شما ر اصلی ترین راهکارها ی پیامبر ص محسوب می شود

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۰:۳۷
سید حسین صادق زاده

ما من عمل افضل یوم النحر من دم مشفوک و مشی فی بر الو ادین  اوذی رحم قاطع یا خذ علیه بالفضل ویبدا بالسلام او رجل اطعم من صالح نسکه ثم دعا الی بقیتها جیرانه من الیتامی و اهل المسءکنه والمملوک و تعاهد الاسراء  در روز عید قربان چیزی با فضیلت تر از پنچ چیز یست قربانی کردن یارا ه رفتن در جهت نیکی به پدر و مادر یاخویشاوندی که قطع رحم کرده تا به او چیزی بخشد واغاز سلام کند یا مردی که از بهترین جای قربانی اش به دیگران اطعام کند و بقیه ان را به همسایگان از یتبمان و بیچارگان و بردگان بدهد واز اسیران دلجویی کند  درشب و روز عید قربان زیارت امام خسین ع مستحب است از دیگر اعمال مستحب روز عید قربان غسل نماز عید خواندن دعا ندبه قربانی کردت و تکبیرات مخصوص است که در مفاتیح الجنان امده است بر اساس منابع دینی روزه گرفتن در عید قربان مانند عبد فطر  حرام است یکی از اعمال این عید بزرگ فربانی کردن است قربانی به حاجیان احصاص ندارد بلکه قربانی در این روز برای حاجیان نیز سنت  موکد است هرکس بسته به استتاعت مالی خود در ابن روز قربانی می کند و از حضرت امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمود لو علم الناس ما فی الا  ضحیه لا ستدانو او ضحو ا اءنه یغفر لصاحب الا ضحیه عند اول فطره تقطر من دمها اگر مردمان بدانند که چه ثوابی در قربانی است هر اینه قرض می کنند به درستی که اولین قطره خون قربانی که قربانی که بر زمبن می ریزد همه گناهان صاحبش بخشوده  می شود هم چنین از حضرت امام موسی کاظم ع نقل شده است ام سلمه که بعد از حضرت خدیجه ع بهترین همسر حضرت سید المرسلین ص بود خدمت پیامبر گرامی ص امد و گفت یا رسول الله گاهی عید قربان فرا می رسد ومن بهای قربانی ندارم  ایا قرض کنم و قربانی کنم حضرت فر مودند  فاستقر ضی فانه دین مقضی قرطص کن که این قرض است که ادا  می شود تقسیم گوشت قرببانی در باره گوشت قربانی در احادیث امده است که امامان معصوم ع یک سوم قربانی را به همسایگان وبک سوم ان را به نباز مندانی که در خواست داشتند می دادند ویک سوم  باقی مانده را برای خانواده خود نگه می داشتند  نمادی از ایثار دراه محبوب   قربانی کردن گوسفند نماد این است که نفس و هوای و هوس خود را دراه خدا از بین ببری چرا عید قربان با نام حضرت اراهیم ع گره خورده است چون حضرت ابراهبم ع ایثار و فداکاری کرد مرحوم نراقی در کتاب معراج السعاده می نویسد خداوند تبارک و تعالی  مال بسیاری به ابراهیم خلیل ع  داده بود به طوری که 400 سگ گله نگهبان گوسفندانش بودند فرشتگان گفتند دوستی ابراهبم با خداوند به خاطر مال و نعمت های فراوانی است که خداوند به او عطا کرده است  خداوند تبارک و تعالی برای این که به ان ها نشان دهد که این چنبن نبست که گمان کرده اند به جبرییل فرمود برو در جایی که حضرت ابراهبم صدایت را بشنود و مرا یاد کن جبرییل امین بالای  تپه ای زفت وقتی که ابراهیم خلبل الله به نزد گوسفندانش بود با صدای دلنشین و نوای ملکوتی گفت سبوح  قدوس رب الملایکه و الروح  وقتی ابراهیم خلیل ع نام دوست خود و کلام حق را شنید به شوق وفریاد زد  این مطرب از کجاست که بر گفت نام دوست  تا جان وجامه بذل کنم بر پیام دوست   دل زنده می شود به امید وفای یار    جان رقص می کند به سماع کلام دوست  خلیل حق به اطرافش نگاه کردکتا گوینده را پیدا کند دیدند شخصی بالای تپه ابستاده است به نرد وی دوبد و گفت ای بنده خدا نام خدا نام ووست من ونام حق را یک بار دیگر بگو ثلث گوسفند انم از ان تو جبرییل امین با اوازی خوش باز نام خق را تکرار نمود  حضرت ابراهیم ع گفت یک بار دیگر بگو نصف گوسفندانم از ان تو باز جبرییل ذکر تفدیس و تنزیه را گفت خلیل حق در ان لحظه از کثرت ذوق  و شوق بی قرار شد و گفت همه گوسعندانم از ان تو یکبار دبگر نام دوست مرا  ببر حبریبل باز فرمود  سبوح قدوس رب الملایکه والروح  خلیل حق هر بار که این ذکررا می شنید بیشتر و اشتغالش افزون می گشت افزون  می گشت اخر دید دستش خالی است و سخت مشتاق استماع نام محبوب خویش است گفت دبگر چیزی ندارم به شما بدهم چوپان گوسعند انت می شوم بک بار دیگر نام دوست نرا ببرا جبرییل یک بار دیگر ذکر سبوح  قدوس رب الملایکه والروح ابراهیم خلیل ع فرمود مرا با گوسفندان خود ضبط کن جبرییل امین گفت ای خلیلحق مرا حاجت به گوسفندان تو نیستمن جبرییل امین هستم و حقا جای ان داری که خداوند متعال نو را دوست و خلیل خود گردانده که در وفاداری کاملی و در مرتبه دوستی صادق ودر شیوه طاعت مخلص وثابت قدم ما چقدر حاضر هستیم برای محبوبمان هزینه کنیم  چقدر حاضریم برای اهل بیتی که همه هستی خود را برای ما گذاشتند خرج کنیم  قربانی ابراهیم  امتحان دیگر ابراهیم ع در مورد فرزندش اسماعیل بود که خدا امر کرد عزبز دلبند خودت را هم در راه من قربانی کن خضرت  ابراهیم ع  به قصد فربانی امد ولی خداوند امر کرد که چاقو نبرد و گوسفندی از بهشت امد واین نمادی شد که از تعلقات خود بگذریم  و قربانی کنیم واز ان امتحان سر بلند بیرون بیاییم به ما  وقتی می گویند به ما وقتی می گویند یک پنجم از مازاد هزینه هرینه های خود را به  عنوان خمس بدهیددست و پای ما می ارزد حاضر نیستیم از پول  بگذریم ایا می توانیم فرزد مان را فدا کنیم امتحان دیگر ابراهیم ع این بود که یک تنه بت ها را شکست وحاضر شد با منجیق اورا درون اتش ببندازند اگر حضرت ابراهبم می دانست که  لحضاتی بعد خاکستر می شود ولی دست به چینین اقدام شجاعانه ای زد خیلی مهم است که در راه خدا از مال وجات و فرزند و ابرو بگذاریم از خود خواهی هاو نفسمان بگذاریم تجلی خدا در کوه طور حضرت موسی ع پس از رهانیدن بنی اسرایبلاز اسبداد فرعون مصر و تشکیل نظام توحیدی برای عبادت و دریافت کتاب مقدس تورات به کوه طور رفت حضرت موسی ع تا ان عصز پبرو ایین ابراهیم ع بود و همان را برای بنی اسراییل تبلیغ می کرد قوم حضرت موسی ع  در انتظار برنامه  های جدید و کتاب اسمانی جدید موسی ع بودند تا به ان عمل کنند خداوند سبحان به وی وعده داد که او به کوه طور رود و در انجا چهل روز اقامت گزیند وبه راز ونیاز با پروردگارش بپردازد ودر همان جا موفق به در یافت الواح اسمانی ویا کتاب مقدس تورات گردد  حضرت موسی ع شادمان شد وبرادرش هارون ع را جانشین خویش نمود و خود به سوی طور رهسپار شد واز اول  ذیقعده تادهم ذیحجه به مدت چهل شب و روز در انجا به عبادت پرداخت رفتن به کوه طور به برادرش هارون ع سفارش های لازم را نمود واورا به صلاح و سداد و اصلاح امت و مبارزه با فساد و فتنه فر خواند وبه ان ها فرمود برادرم هارون را در میان شما می گذارم و برای سی روز از میان شما غیبت می کنم و به کوه  طور می روم تا احکام شریعت و الواح تورات را برای شما بیاورم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۰ ، ۰۶:۵۰
سید حسین صادق زاده