اصول کافی جلد 1 ص 363 ص حدیث 5
علی علیه السلام غالبآ میفرمود که هرگاه تیمی وعدوی ابوبکر وعمر خدمت پیغمبر ص بودند و انحضرت سوره انا انزلناهرا با خشوع و گریه تلاوت میفرمود میگفتند چقدر در این سوره دلت میسوزد پیغمبر ص میفرمودبرای انچه چشم فرشنگانرا در شب قدر من در مییاید انها مبگفتند و اومگر شما چه دیده و او چه میبیند حضرت برای انها روی خاک مینوشت تنزالملیکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر سپس میفرمود پس از اینکه خدای عزوجل فرماید هر امری دیگر چیزی باقی میماند مبگفتند نه میفرمود میدانید انکههر امری بر او نازل میشود کیست میگعتندتو هستی ای رسولخدا میفرمود اری اما شب قدر بعد از من هم میباشد میگفتند اری میفرمود در شبهای قدر پس از من هم ان امر نازل میشود یگفتند اری میفرمود بچه کسی نازل میشود می گفتند نمیدانیم پیغمبر دست بر سر من مبگداشت و میفرمود اگر نمدانید بدانبد انشخص پس ازمن این مرد است سپس اندو. نفر شب را بعدازرسولحدا ص میشناختن بواسطه هراس سخنی که در دل انهامیافتاد