اصول کافی جلد 2 ص 273 حدث 3
زمانی که عاصم بن زیاد عبا پوشید وجامه نرم را بیرون کرد و برادرش ربیع بن زیاد شکایت اورا خدمت امیرالمومنین .ع اورد که او همسرش را غمگین نموده و فرزندانش را اندوهناک ساخته حضرت فرمود عاصم را نزد من اورید اورا خدمتش اوردند چون حضرت اورا دید چهره در هم کشید و فرمود از همسرت خجالت نکشیدی بفرزندانت رحم نکردی گمان میکنی که خدا رح، نکردی گمان میکنی که خدا چیزهای خوب وپاکیزه را برای تو حلال کرده و نمیخواهد از انها استفاده کنی تو نزد خدا پست از انی مگر خدا نمیفرماید خدا زمین را برای استفاده مردم نهاد که در ان میوه و نخل غلاقداراست 11سوره 55 مگر خدا نمی فرماید دو دریا را گذاشت که بهم برسند میانشان حایلی است که بهم تجاوز نکنند تا انجا که فرماید از انها لو لو و مرجان بیرون میشود 22 سوره 55 بخدای سوگندکه بکار بردن نعمتهای خدا را با عمل نزد او محبوتر است از بکار بردن انها را با گفتار یعنی شکر عملی بهتر از شکر قولی است و شکر قولی انستکه نعمت های خدا را بیاد اورد وبزبان شکر کند در صورتبکه خدای عزوجل میفرمابد واما نعمت پروردگارت را باز گو 11 سوره 93 بنا بر این شکر عملی لازم تر ومحبوتر است عاصم گفت یا امیرالمومنین پس چرا خود شما بخوراک سخت و پوشاک درشت اکتفا نموده یی فرمود وایوبر تو همانا خدای عزوجل بر پیشوایان عدالت واجب ساخته که خود مردم ضعیف و ناتوان گیرند تا فقر وتنگدستی فقیر را ازجا بدر نبرد عاصم بن زیاد عبا را گذاشت وجامه نرم در بر. کرد