اصول کافی جلد 2 ص 393 بقیه از بحث قبل
سپس او مسلمانی نبکو شد و از قبیله بنی فهر زنی گرفت اما کاظم ع از صدقه علی بت ابیطالب ع 50 دینار مهرش داد و برای او نوکر گرفت ومنزلش داد ودرانجابود تا امام کاظم ع را از مدینه بردند واو 28 شب پس از بیرون بردن حضرت در گذشت حدیث 5 یعقوب بن جعفر گوید خدمت موسی بن جعفر ع بودم که مردو زن راهبی از اهل نجران یمن خدمتش امدند و فضل بن سوار برای انها اچازه رسیدن خدمت امام را گرفت امام فرمود فردا انها رانزد چاه ام الخیر بیاور فضل گوید فردا ما انجاحاضر شدبم دیدیم ان قوم هم امدند امام دستور داد حصیر ها لیف خرمایی انداختند. خود نشست ومردم هم. نشتند ابتدازن راهب مسایل بسیاری پرسید که امام ع همگی را پاسخ فرمود سپس انحضرت چیز هایی از او برسبدکه پاسخ هیچیک از انهارا نتوانست بگوید ان زن اسلام اورد و انگاه مر. راهب پیش امد و سیوال مبکرد وامام همه را جواب می فرمود