اصول کافی جلد 2 ص 417 حدیث 4
محمد بن گوبد مامون برای امام جواد ع هر نیرنگی که داشت بکار برد تا شاید انحضرت را الوده و دنیا طلب نشان دهد ولی اورا الوده ودنیا طلب نشان دهد ولی اورا ممکن نگشت چون در مانده شد دخترش را برای زفاف نزد حضرت فرستد دویست دختر از زیباترین کنیزان را بخواست و بهز یک جامی که در ان که در ان گوهری بود بداد تا چون حضرت بکر سی دامادی نشیند در پیش دارند امام بانهاهم توجهی نفرمود مردی بود بنام مخارق اواز خوان تار زن و ضرب گیر که ریش درازی داشت مامون اورا برای اینکار دعوت کرد او گفت یا امبرالمومنین اگر امام جواد مشغول ک اری از امو.ر دنیا باشد من ترا در باره او کار گزاری مبکنم چنانکه تو خواهی اورا دنیا مشغول میکنم سپس در برابر امام جواد ع نشست و عر عر خری کرد امام جواد ع باو توجه نمیفرمود و لراست و چب هم نگاه نمبکرد سپس سرش را بجانب وبلند کرد و فرمودای ربش بلند از خدا بترس ناگاه ساز و ضرب از دستش تا وقتیکه مرد دستش کار نمبکرد مامون از حال او پرسید جواب داد چون امام جواد ع بر من فرباد زد بمن دست داد که هر کز ان بهبودی نمییابم