اصول کافی جلد 3 ص 341 بفیه از حدیثوقبل
شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۱۰ ب.ظ
سپس دستور فرمود الاغ واستری زین کند من پیشی گرفتم والاغ سوار شدم حضرت فرمود ای سدیر میخاهی الاغ را بمن دهی گفتم استر زیباتر وشریفتر است. فرمود الاغ برای من رهوارتر است من پیاده شدم حضرت سوار الاغ شد م من سوار استر وراه افتادیم تا وقت نمازرسید فرمود پیاده شویم. نماز بخوانیم سپس فرمود این زمین شوره زار است ک نماز در ان روا نیست پس براه افتادیم تا بزمین خاک سرخی رسیدیم حضرت بسوی جوانیکه بزغاله میچرانید نگریست و فرمودای سدیر بخدا اگر شیعیانم.این بزغاله ها میبودند خانه نشین برایم روا نبود انگاه پیاده شدیم و نماز خواندیم چون از نماز فارغ شدیم بسوی نگریستم و شمردم هفت راس بودند
۹۹/۰۵/۱۸