اصول کافی جلد 4 صفحه 278 حدیث 5
مسمی گوید همینکه داود بن علی که از جانب خلفای عباسی حاکم مدینه بود مفلی بن خنیس را که ازاد کرده امام صادق ع گفتو از نزدبکان انحضرت بود کشت ان حضرت ع فرمود هر اینه نفرین کم بدر گاه خدا بر کسیکه ازاد شده من معلی را کشته ومال مرا ربوده است داودبن علی گفت ایا مرا بنفرین خود تهدید میکنی حماد که راوی حدیث است کوید مسمعی گعت. معتب خادم امام صادق ع برای من حدیث کرد که امام صادق ع در انشب پپیوسته در رکوع و سجود بود پس همینکه سحر شد شنیدم که در سجده میعرمود بار خدایا ار تو به نبروی نیرومندت و بجلالت سختت که. همه افربده هایت در برابر ان خوارنددر خواست کنم که لر محمدوخاندان رحمت فرستی واوراهم اکنون الساعه بگیری معتب گوبد ان حضرت سر از سجده برداشتو فرمود من خدارا بدعایی خواندمخدای عزوجال فرشته ای فرستاد که با میلی و اهن چنان بر سر او زد که مثانه اش از ان ضربت. شکافت و مرد