صول کافی جلد 4 ص 174 حدیث 2
حضرت صادق ع فرمود رسولحدا ص فرمود است هر که یک سال پبش از مرگش توبه کند خداوند تو به کند خدا توبه اش را بپدیرد سپس فرمود یگماه زباد است هر که بکهفته پبش از مرگش توبه کند خداتوبه اش را بپذبرد سبس فرمود یک هفته زیاد است هر که یک روز پیش ار مرگ توبه کند خدا توبه اش را بپذیرد سپس فرمود یک روز زیاد است هرکه پبش از دیدار مرگ ملک الموت توبه کند خدا توبه اش را بپذبرد شرح مجلسی ره از شبخ بهاهی در اربعین نقل کند گفته است مقصود بپدیرفتن توبه ساقط کردن عقابی است که بر این گناهی که از ان توبه کرده مترتب شده بود و سفوط عقاب بسبب توبه از چیز هایی است که مورد اتفاق اهل ایلام است و خلافی که هست در این است که ایا پذیرش توبه بر خدا لازم است که اگر بعداز توبه عقاب کند ستم باشد بان تفضلی است که خداوند از جهت کرم ورحمت ببندگانش فرموده معتزله باولی قایل شده اند و انرابر خدا لازم دانند و اشاعره به دوم قایل شده اند وشیخ طوسی ره در کتاب تجریدتوقف کرده است وانچه شیخ طوسی و علامه احتیار کرده اند همان ظاهر است حضرت باقر ع فرمود همبنکه جان باینحا رسید و اشاره بگلوی خودفرمود برای عالم ودانا توبه نباشد وبرای نادان وقت توبه باقی است شرح مجلسی ره گوبد این حدیث در باب و لزوم حجت بر عالم گذشت اینکه فرمود برای عالم توبه نیست گوبا مراد بعالم کسی است که شاهد بر احوال اخرت باشد ومقصود از جاهل انکس است که انرا مشاهده نکرده و ممکن است مقصود از عالم و جاهل همان معنای معروف و متبادر ان باشد و در اینصورت حدیث موافق شود شود با ظاهر ایه شریفه انمااتوبه علی الله للذین یعملون السو بجهاله الایه سوره نسا ایه 17 سپس تفاسیری که در ایه شد ه است نقل کند 4 معاویه بن وهب گوید سالی ما بطرف مکه حرکت کردیم وبا ما پیری بود خداپرست و اهل عبادت ولی معترف بمذهب شیعه نبود و اطلاعی از ان نداشت و بمذهب سنبها که تمام خواندن نماز برای مسافر جایز دانند نمازش را در راه تمام میخواند و برادرزاده ای داشت مسلمان و شیعه ا بعمویت پیشنهاد میکردی شاید خدا اورا نجات دهد همه همراهان ما گفتند بگدارید پیر مرد بحال خود بمیرد زبرا همین حال که دارد خوب است ولی برادر زاداهش تاب نیاورد تا بالاخره بدو گفت ای عمو جان همانا مرد،م پس از رسولخدا ص مرتد شدند جز عده کمی و علیبن اببطالب ع مانند رسولحداص بود که پیروی و اطاعتش لازم بود و پس از رسول خدا حق وطاعت از ان او بود گوبد ان پبر مرد نفسی کشبد وفریاد زد وگفت من هم بر همبن عقیده هستم و جانش از تن نبرون امد و مرد و پس ما شرفیاب خدمت حضرت صادق ع شدبم علی بن سری یکب از همراهان ما سخن پیر مردرا یا جریان را بانحضرت عرضکرد حثرت فرمود او مردیست از اهل بهشت علی بن سری عرضکرد انمردجز در ان ساعت از مدهب شیعه هیچ اطلاعی نداشت فر،ود چه چبز دیگر ار او میخواهید بخدا سوگند وارد بهشت شد