امام صادق ع فرمود هیچ مسلمانی ار برادرمسلمانش درراه خدا وبرای خدا دیدن نکند جز انکه خدای عزوجل فریادش زند ای زایرخوش باش و بهشت برابت خوش باشد امام باقر ع عرمود خدای عزوجل را بهشتی است که جزسه کس واردش نشوند مردیکه بر زیان خود بحق. حکم کند و مردیکه برادر مومنش را برای خدا زیارت کند و مردیکه برای خود برادر مومنش را بر خودترجیح دهد
امام صادق ص فرمود همانا خدا کار های خیر زود انجام شده را دوست دارد امام صادق ع فرمود چون اراده کار خیری کردی تاخیرش مینداز زبرا بنده بقصد ثواب خدادر روز گرمی روزه میگیرد وهمان سبب میشود که خدا اورا از اتش دوزخ مبرهاند وچیزی را که مابه تقرب بخدای عزوجل است کوچک مشمار اگر چه پاره خرمایی باشد که انرادر راه خدا دهی
مردی بامام صادق ع شکایت کرد که طلب روزی میکند وبدست میاورد ولی قانع نمیشودو نفسش با او برای بیشتر نزاع میکند عرض کرد بمن چیزی بیاموز که از ان منتع شوم امام فرمود اگر اندازه کفایت بی نیاز کند کمتر چیز دنیا خوراک سیر کننده و جامه ساتر بی نیازت کتد واگر اندازه کفایت بی ا نیازت نکند در دنیاهست بی نیازت نکند چنانکه. تشبیه دنیا به کرم ابریشم واب دریا در سابق بیان شد 11 امیرامومنین ع. فرمود هرکه از دنیا بمقداری که بسش باشد راضی شود کمتربن چیز دنیا کعایتش کند وهرکه باندازه ایکه بسش باشد راصی نشود چیزی ار دنبا کفایتش نکند
امام صادق ع فرمود مردی از اصحاب پیمغمبرص حال زندگیش سخت شد همسرش گفت کاش خدمت پیمغمبر ص میرفتی وازاوچیزی میخواستی مرد خدمت پیغمبر ص امد وچون حضرت اورا دید فرمود هرکه از سوال کند باو عطا کنیم وهر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز کند تا سه بارانمرد
چنین کرد سپس برفت وکلنگی عاریه کرد و بجانب کو هستان شده بالای کوه رفت وقدری هیزم. برید وبیاوردو به نیم چارک ارد فروخت وانرا بخانه برد وبخوردفردا هم رفت و هیزم بیشتری اورد. و فروخت و همواره کار میکرد واندوخته مینمود تاخودش کلنگی خرید. بازهم. اندوخته کارد تا دو. شتر و غلامی خرید و ثروتمندو بی نیاز گشت انگاه حدمت پیغمبر ص امد گزارش داد که چگونه برای سوال امد وچه از پیغمبر ص شنید پیغمبر ص امد فرمود من که از ماسوال کند باو عطا کنیم وهر که بی نیازی جوید دایش بی نیاز کند
زکریا بن ابراهیم گوید من نصرانی بودم و مسلمان شدم وحج. گزاردم سپس خومت امام صادق رسیدم و عرضکردم من نصرانی. بودم و مسلمان شدم فرمود از اسلام گفت قول خدای عزوجل که فرماید تو کتاب وایمان نمبدانستی چیست ولی ما انرا نوری قرار داویم که هرکه را خواهیم بدان هدابت کنیم 52 سوره 42 فرمود محققاخدا ترا رهبری فرموده است انگاه سه بار فرمود خدایا هدایتش فرماپسر جان هرچه خواهی بپرس عرض کردم درو مادر و خانواده من نصرانی هستند و مادر نابیناست من همراه نها باشم ودر ظرف انها غذا بخورم حضرت فرمود انها گوشت خوک میخورند هرض کردم نه با ان تماس هم نمیگیرند فرمود باکی ندارد مواظب مادرت باش وبااو خوشرفتاری کن و چون بمیرد اورابدیگری وامگذار دت بکا رش اقدام کن و بکسی مگو نزد من امده ای تا در منی پیش من ایی ان شاالله ذکربا گوید من در منی خدمتش رفتم در حالیکه مردم گردش را گرفته بودند و مانند معلم کودکان بود که گاهی این وگاهی ان از او سوال میکرد واو پاسخ میفرمود سپس بکوفه رفتم نسبت بمادرم مهربانی کردم و خودم باو غذا مبدادم وجامه و سرش را از کثافت پاک میکردم و خدمتگرارش بودم مادر بمن گفت پسر جان و زمانبکه دین مرا داشتی با من چنین رفتار نمیکردی این چه رفتاراست که از تو میبینم از زمانیکه دین مارفته ای وبدین حنیفه گراییده ای گفتم مردی از فرزندان پیغمبر ما بمن چنین دستور داده مادر گفت ان مرد پیغمبر است گفتم نه بلکه پسر بکی از پیغمبرانست مادر گفت پسر جان این مرد پیبیغمبر است زبرا دستوریکه بتو داده از سفارشات پیغمبرانست گفتم مادرم بعداز پیغمبر ما پیغمبری نباشد و او پسر پیغمبر است مادرم گفت دین تو بهترین دین است انرا بمن نرا بمن عرضه کن من باو عرضه داشنتم و او مسلمان شد من هم برنامه اسلام را باو اموختماو نماز ظهدرو عصر و معرب وعشا را گزاردودر سب عارضه یی باو رخ دادوبیمار شد بمن گعت پسر جان انچه بمن اموختی دو باره بیاموز من انهارا تکرار کردم مادرم اقرار کرد واز دنیا رفت و چون صبح شد مسلمانان غسلش دادند وخودم بر او نماز خواندم، ودرگورش گذاشتم شرح گویا از ایه شربفه وتاریخ پیغمبراسلام چنین استهاده کرده کخه مردیکه بمکتب و پمدرس یی نرفته ودر برابرهیچ معلمی زانو نزده است با ملاحظه دین کاملو قران محکم. وبرنامه مثبتی که اورده است جز با ارتباطش با عالم غیب ووحی اسمانی درست نیاید ونچیر طهارت اهل کتاب از این خبر استفاده مبشود.
ابراهیم بن شعیب گوید بامام صادق ع عرضکردم پدرم بحدی پیر وناتوان شده که اورا برای قضای حاجت به پشت میبریم فرمود اگر توانی خودت اینکار را مباشرت کنی بکن و خودت برایشم لقمه کن سپر اتش فردایت باشد تا فردا ترا ببهشت بردحدیث 19 سدیر گوید بامام صادق جعفر صادق ع عرضکردم ایا فرزند میتواند پدرش را پاداش دهد وزحمات اورا جبران کند فرمود پاداش برای پدر نیست جز در دوصورت 1 پدر برده باشد وپسر اورا بخرد وازاد کند پدر بدهی داشته باشد وپسر انرابپردازد
ابو خدیجه گوید امام صادق ع فرمود مردی خدمت پیغمبر ص امد وعرض کرد برایم دختری متولد شد واوراپروریدم تا بالغ شد من جتمه وزیورش پوشیدم وا را سر چاهی اوردم ودر مفان ان انداختم واخر سخنی که از او شنیدم این بودکه گفت پدر جان اکنون جبران این کارم چه باشد حضرت فرمود مادرت زنده است گعت نه فرمود خااله ات زنده گفت اری فرمود با او خوش رفتاری کن کخ او بجای مادر است و خوش رفتاری بااو کفاره ان کارت شود الو خدیجه گوبد بامام صادق ع فرمود عر ضکردم این کار در چه زمان بود فرمود در زمان جاهلیت بود که دختران را میکشنتند که مبادا اسیر شوند ودر میان قبیله دیگری فرزند اورند
زید شحام گوید امام صادق ع بمن فرمود ای زید در برابر دشمنان نعمتهاصبر کن زیرا کسبرا که در باره تو خدا را نافرمانی کرده بهتر از اینکه خدارا در باره او فرمان بری جبران نخواهی کرد ای زیدخدا دین اسلام را بر گزیدهو انتخاب فرمود پس با سخاوتو خوشبختی با نیکو معاشرت کن شرح انسان با هر کس رفاقت و امیزش دارد هر چه بیشتر طبق میل و خواسته او رفتار کند رفاقت ودوسی انها محکمتر و پابدار تر میگردد امام صادق ع میفرماید خدابتعالی دین اسلامدا برای مصاحبت و همدمی شما انتخاب فرمود وانچه اورا خوش اید وطبق میلش میباشد سخاوت و خوشخلقی است این دوصفت را داشته باشید تا دوستی شما با اسلام محگم وپایدار شود
سه چیز است که خدابوسیله انها جز عزت مرد مسلمان را نیفزاید گذشت از کسیکه باو ستم کرده و بخشیدن بانکه محرومش ساخته و پیوست با انکه از او بریده است 1 علی بن الحسین ع فرمود دوست ندارم که بجای نرم خویی و فروتنیم شتران سرخ مو داشته باشم یعنی چنین صفت حمیده یی را با مال دنیا عوض نمیکنم وهر گز داصی نمیشوم که خشن وتند خو باشم و در برابر بهترین. چارپایان و زیور دنیا را داشته باشم وهیچ جرعه یی ننوشم که انرا دوستر داشته باشم از جرعه خشمیکه طرف را بدان کیفر ندهم