دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

۷ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

قال الر ضا کلنا سفینه  النجاه و لاکن سفینه   الحسین اوسع و لج البحر اسرع      امام رضا ع فرمود همه ما اهلبیت کشتی نجات هستیم ولی کشتی نجات حسین وسیع تر ودر تلاطم امواج سریع تر است   عجب کیمیایی ولای حسین است        خوشا ان دلی کاشای حسین است      مسلم بدان میزبان زهرا        به هرجا که بزم عزای حسین است بهشت است مزد عزاداری او  بر این وعده ضامن خدای حسین  است    شفا یافتن فطرس ملک   هنگامی که امام حسین ع متولد شد خداوند هزار ملک را به همراهی جبرییل امین از برای تهنیت  و مبارک باد حضور خاتم انبیا ص فرستاد و جبرییل  چون هبوط به زمین کرد با فطرس ملک که از جمله ملکه عرش بود و به دلیل تاخیر در اجرای امری از اوامر الهی و ترک اولی مورد غضب  خداوند قرار گرفت و پروردگار اورا مخیر نمود که غذاب خوبش را در دنیا ببیند یا اینکه در اخرت گرفتاری شود و او عذاب دنیا را اختیار نمود زیرا که عذاب دنیا موقت و زود گذر و گرفتار اخرت سرمد و تمام نشدنی پس خداوند پر و بال او را در هم شکست و در یکی از جزایر دور افتاده افکند و دود غلیظی هم در ان جزیره ایجاد نمود تا او در اذیت باشد و او در حدود هفتصد سال در ان جزیره معذب بود تا اینکه دید جبرییل با هزار ملک  هبوط به زمین کرده و دانست که امر مهمی در زمین روی داده است پس از جبرییل سوال کرد با این همه شکوه و جلالت به کجا می روید   جبریل  پاسخ داد   خداوند مولودی به پیامبر اسلام عطا فرموده و ما از برای تهنیت و عرض تبریک به حضور او میرویم فطرس عرضه داش ت  معلوم می شود که این مولود در نزد خداوند بسیار گرامی و معزز است و انگاه گفت ای جبریبل مرا نیز به همراه خود ببر شاید به برکت ان مولود معظم خداوند ار سر تقصیر من بگذرد و مرا به مقام خویش بر گرداند  جبرییل تقاضای فطرس را پذیرفت و اورا به همراه خود به حضور حضرت رسول ص اورد و بعد از عرض سلام وابلاغ تبریک و تهنیت از طرف حضرت سبحان حال فطرس را تذکر داد  فقال رسول الله ص   یا فطرس ءامسح جناحک علی هذا المولود   پس رسول خدا ص فرمود ای فطرس پر و بال خود را به قنداقه این مولود عزیز  بکش   فمسح فطرس جناحه علی الحسین ع فردهء الله ءالی حالته الاولی  سپس فطرس پر و بال خویش را به قنداقه سید الشهدا ء ع کشید و به مجرد این کار پر وبال شکسته اش به حالت اول باز گشت و مورد عفو خداوند سبحان قرار گرفت  چون فطرس شفا یافت و بخشش خداوند را دریافت بی نهایت شادمان گشت و گفت  ای رسول خدا به جهت منتی که فرزندت حسین بر من دارد سه کار را تا روز قیامت برای او متعهد می شوم  1 هرکس صلوات و دردود و تحیت بر ان جناب بفرستد صلوات اورا به ان حضرت عرضه می دارم 3 هر کس از خانه خویش به قصد زیارت حسین حرکت کند اورا در راه از خطرات حفظ می کنم تا اینکه موفق به زیارت قبر ان بزرگوار شود و چون قطرس به طرف اسمان پرواز کرد می گفت من مثلی و انا عتاقه الحسین  چه کسی مثل من است و به مقام من نایل می شود و حال انکه من ازاد شده حسین هستم گهواره جنبان حسین  سلمان گوید روزی درخانه حضرت زهرا ع واذن دخول وورود گرفتم وچون داخل شدم دیدم که حضرت زهرا ع مشغول اسیاب کردن است ودستاس را می چرخاند در حالیکه دستان مبارکش مجروح شده است   عرض کردم ای سیده زنان وای مخدره دوران چرا به فضه دستور نمی دهید تا دستاس نماید جواب فرمود پدر برزرگوارم امر عرموده که کارهای خانه یک روز بر عهده من ویک روز بر عهده فضه باشد واینک نوبت من است  دراین سنخن بودیم که ناگاه امام حسین ع در گهواره به گریه در امد پس عرض کردم   ای سیده عالمیان مرا در کارتان شریک نمایید   حضرت فرمود تو دستاس کن تا من حسین را ارام نمایم   سلمان گوید من مشغول دستاس کردن شدم مدتی بعد بانگ اذان بر خاست  و من جهت اقامه نماز عازم مسجد شدم  پس از نماز امیر مومنان ع را گفتم  ای امیر مومنان شما اینجا نشسته اید و فاطمه زهرا دستان مبارکش از دستاس کردن مجروح شده است پس امیرمومنان ع گریان شد و فورا به خانه رفت هنوز مدت کوتاهی نگذشته بود که ان حضرت شادمان و خوشحال باز گشتند  حضرت ختمی مرتبت ص فرمودند یا علی گریان رفتی وحندان امدی عرض کرد عرض کرد یا رسول الله چون وارد خانه شدم فاطمه را دیدم که از خستگی خواببده است-  ودستاس بی انکه کسی انرا حرکت دهد می گردد و گهواره حسین بی انکه کسی انرا بجنباند در حال جنبش است و ندایی می اید که برای حسین لالایی می گفت و چنین می خوند       ان فی الجنه نهرا من لبن   لعلی و لزهرا و حسین وحسن       کل من کان محبالهم   یدخل الجنه من غیر حزن        در بهشت نهری است از شیر از برای علی و زهرا وحسین وحسن ع هرکس دوستدار انان باشد بی حساب داخل بهشت می شود پس حضرت رسول ص فرمودند   یاعلی بشارت باد تو را به بهشت جاویدان و جوی شیر که طعم ان هر گز متغیر نمی شود و بشارت باد دوستان تو را انگاه فرنود یاعلی ایا دانستی که چه کسی دستاس را می چرخاند و چه کسی گهواره را می جنباند  عرض کرد خدا و رسولش بهتر می  دانند حضرت فرمود انکه گهواره را می جنباند  جبربیل و انکه دستاس را می چرخانید میکایبل بود  تشوبق جبرییل  نقل است که روزی امام حسن وامام حسین ع در حالی که کودک بودند در حضور پیامبر اکرم ص با یکدیگر کشتی می گرفبند  رسول خدا ص کشتی وزور ازمایی انها را می دید وبا شور و شوق فراوان امام حسن ع را تشویق و تحریک می کرد و می فرمود هی یا حسن یعنی زود باش حسن فاطمه الزهرا با تعجب عرض کرد  پدر جان با اینکه حسن بزرگتر است اورا تشویق  می کنید پیامبر خدا ص قرمود   این که حسن را تحریک می کنم از این روست که هم اینک جبرییل در اینجا حاضر است وجسین را تشویق می کند و می گوبد هی یا حسین   سر انجام امام حسین پیروز شد فقط به خاطر حسین ع روایت شده که حضرت ابا عبدالله الحسین ع در هنگام طفولیت ودر سن 7 سالگی در ماه رمضان روزه می گرفت  بی انکه  سحری میل کند و یا به کسی اظهار نماید در اولین روزهای گرم ماه رمضان تشنگی بر ان حضرت فشار اورد و چون ان جناب لبه حسب ظاهر  خردسال و کم سن و سال و  ضعیضف بودند بی حال شدند  چو افتاب به نصف النهار میزان  شد بر ان جناب عطش نمایان شد       زبان به کام وی از خشگی هوا خشگید        لب مبارکش از تشنگی به هم چسبید     حضرت صدیقه طاهره ع متوجه شد که امروز  فرزندش مثل روز ها نیست و رنگ کودکش به زردی گرویده و سکوت احتیار نموده است  امد و سرش را بدامن گرفت و فرمود مادر به قربانت امروز تو را چه شده که رنگت پریده و با من سخن نمی گویی  امام ع ابتدا ابراز نکرد اما چون اصرار مادر را دید فرمود مادر امروز را خالصا لوجه الله نیت روزه کرده ام   فرمود فرزندم هوا بسیار گرم است و تو طاقت تشنگی نداری بیا و افطار کن  امام حسین ع به مادر گرامی اش التماس نمود که مرا ملزم به افطار مکن و بگذار امروز را روزه باشم  حضرت زهرا ع امیر مومنان ع را خبر کرد و جریان را به اطلاع ان حضرت رسانید و از او خواست تا امام حسین ع  را تکلیف به افطار فرماید   حضرت امیر ع فرزندش را بر زانو نشانید  واورا نوازش نموده و از او خواست تا افطار نماید اما امام حسین  ع از پدر خواهش نمود که اجازه دهد تا روزه امروز را به اخر رساند  امیر مومنان ع جریان را به اطلاع حضرت رسول اکرم ص رسانید و چون حضرت ختمی ماب وارد شد امام حسین ع را به اغوش کشید و فرمود ای نور دیده روزه بر تو واجب نیست و تا غروب زیاد مانده است و ممکن است ضروری بر بدنت وارد شود اگرهم اکنون افطار نمایی خداوند متعال ثواب روزه تمام را ه تو می دهد حضرت زهرا ع کاسه اب را به دست گرفت و نزد فرزندش اورد تا بیاشامد ولی ان حضرت فرمود یا جداه اطاعت شما بر من لازم است و من روی حرف شما سخنی نمی گویم لاکن التماس می کنم که اجازه فرمایید تا روزه امروز را به پایان برم   امام حسین ع این سخن را فرمود و ناگاه بر دامان مادر گرامی اش بی حال افتاد             بگفت این سخن و عالمی مشوش کرد    به روی دامن مادر ز تشنگی غش کرد  در این حال جبرییل امین نازل گشت و فرمود  حق تعالی می فرماید حسین را به حال خود رها کنید و اصرار بر افطار او ننمایید برای بی قراری فاطمه زهرا که نمی تواند  حسینش را در این حال ببیند من هفتاد هزار ملایکه را موکل بر خورشید هستند امر نموده ام تا خورشید را امروز زودتر از روزهای دیگر به مغرب بکشاند تا گرسنگی و تشنگی و گرمی هواان حضرت را ازار نرساند هنگامی که خورشید غروب کرد و بلال اذان گفت حضرت ختمی ماب و امیر مومنان و حضرت صدیقه طاهره ع ظرفی خرما و ظرفی اب برای افطار حضرت سیدالشهدا ع حاضر نمودند  اماحسین ع رو به پیامبر اکرص نمود   وفرمود ای جد بزرگوار رسم این است که هر طفلی که اول دفعه روزه  می گیرد پدر و مادر  وددوستان به ان طفل هدیه می دهند  امروز روز اولی است که من روزه گرفته ام شما چه چیز به من انعام می دهبد   حضرت رسول ص فرمودند  ای فرزند خداوند متعال مرا شفیع گناهکاران قرار داده وشفیع مشفع  نام نهاده است من در روز قیامت دامن شفاعت به کمر می زنم و تمامی دوستان تو را شفاعت می کنم و از پل صراط به سوی بهشت می گذرانم  اما،م حسین ع رو جانب پدر نمود و فرمود  پدر جان شما چه چیز مرحمت می نمایید  امیر مومنان ع فرمود  خداوند سبحان  مرا ساقی کوثر قرار داده است من در روز قیامت گریه کنندگان توگرا از اب کو ثر قرار داده است  من در روز قیامت گریه کنندگان تو را از اب کو ثر سیراب می کنم  امام ع رو به جانب حضرت فاطمه زهرا ع نموده و فرمود ای مادر گرامی شما از همه نیشتر به من محبت دارید شما چه خواهید داد  حضرت زهرا ع فرمود ای نور دیدگانم من در روز قیامت به محل سنجش اعمال بندگانم می ایم و هر کس را که بر غرببی  و مظلومی  تو گریسته باشد وهر کس راکهکبه زیارت تو امده باشد و هر کس که اقانه عزای تو کرده باشد  وهر کس که به زوار تو اعانت و یاری رسانده باشد همه وهمه را شفاعت  می کنم جبربیل عرض کرد  من خادم حسین می باشم و گهواره اورا جنبانده ام  ستاره ای است در اسمان که هر 30 هزا ر سال یک مرتبه طلوع می کند و من 30 هزار مرتبه ان را دیده ام من هرچه که در این مدت عبادت کرده ام به دوستان و عزاداران حسین می بخشم  ناگاه فرشته ای امد و گفت خداوند بزرگ می فرماید   بنده خاص  من حسین  جهت خشنودی و محض  رضایت من روزه گرفته است و شما همگی به او انعام کردید ولی لطف و کرم شما از من بیشتر نیست چرا که روزه برای خاطر من است ومن خود پاداش روزه دار را می دهم  من در روز قیامت اختیار بهشت را به حسین وامی گذارم هر کس به قدر پر پشه ای در عزای او بگرید اورا می امرزم و بهشت را بر او واجب می کنم من بهشت را با تمام حوریان و غلامان و درختان و پرندگان و قصر ها به  حسین می بخشم  هدیه شگفت  روزی مردی صحرانشین بره اهو یی را به رسم هدیه به پیامبر اسلام ص تقدیم نمود و عرض کرد  ای رسول خدا این بچه اهو را برای دو فرزند گرانمایت امام حسن واما،م نسین ع هدیه اوردم  پیامبر اکرم ص ان هدیه را پذیرفت و چون امام حسن ع در ان  حاضر بود اهو را به ایشان عطا فرمود   ساعتی بعد حسین ع که کودکی خرد سال بود از راه رسید با دیدن ان  بچه اهو که در نزد برادرش بود همانند انرا تقاضا کرد   پیامبر اکرم ص امام حسین ع را در اغوش گرفت وواورا بسیار نوازش کرد ولی ان حضرت همچنان در خواست خویش اصرار می ورزید   در این هنگام مردم با تعجب اهویی را دیدند که به همراه بچه خود در حالیکه در پیشاپیش گرگی در حال حرکت بودند  وارد شدند و به حضور پیامبر ص امدند اهو به زبان امد و گفت ای رسول خدا من دو بچه داشتم که یکی از انها را شکارچی صید کرد و اکنون در نزد فرزندت اماپم حسن است لحظاتی پیش هنگامی که مشغول شیر دادن به بچه دوم خود  بودم ناگاه صدایی شنیدم که می گفت ای اهو هر چه زودتر بچه دیگر خود را نزد پیامبر ببر وان را به حسین ع اهدا نما ء چرا که حسین از ان حضرت بره اهویی طلبیده است و نزدیک است که او به گریه در اید به همین خاطر همه ملایکه سر از سجده گاه برداشته و نگران او هستند چرا که اگر حسین گریه کند همه فرشتگان مقرب به ،گریه خواهند افتاد اگر هم اکنون فرزند خودرا تقدیم نکنی گرگ  رابر تو و بچه ات مسلط خواهم ساخت در این هنگام  صدای نکبیر مردم بلند شد و پیامبر ص نیز برای ان اهو  دعای خیر  فرمود و ان بره اهو را به امام حسین ع اعطا نمود  علامت امامت   یکی از زنان اگاه و دانشمند به نام ام سلیم که با کتابهای اسمانی مانند تورات و انجیل اشنایی داشت پس از ان که خدمت پیامبر اکرم و امیر مومنان و امام مجتبی ع شرفیاب  شد و معجزاتی از انان مشاهده نمود به حضور امام، حسین ع رسید او گوید چون خدمت امام حسین ع رسیدم او کودکی نو خاسته بود و بر لبه سکوی مسجد نشسته بود ومن منحیر بودم که چگونه از ایشان نشانه امامت و معجزه بخواهم   پس به ان حضرت نزدیک شدم و پرسیدم شما چه کسی هستید حضرت ع فرمود ای ام سلیم  من خلیفه اوصیاء خداوند هستم من پدر نه امام هادی می باشم و جانشین و خلیفه برادرم امام حسن مجتبی و او خلیفه پدرم امیر مومنان و ایشان وصی وجانشین رسول خدا می باشد  ام سلیم گوید من از گفتار و بیان امام حسین ع در ان زمان کودکی  بسیار شگفت زده شدم پس پرسیدم علامت و نشانه درستی گفتار شما چیست   ان حضرت فرمود ای ام سلیم  چند عدد ریگ از روی زمین بردار و به من بده   پس چند عدد ریگ به دست ان حضرت دادم امام ع سنگ ها را در کف دستان خود قرار داد و انهارا به هم مالید به گونه ای که تمامشان پودر شد سپس انها را خمیر گونه  کرد  و انگشتری خویش را بر ان زد  و ناگاه اثر نگین انگشتر بر روی  خمیر نمایان گردید پس فرمود خوب در ان دقت کن چه می بینی   چون نیک نگریستم  اسامی  مبارک حضرت رسول و امام علی و امام حسن و امام حسین و  نه فرزندش ع را دیدم به همان ترتیبی که در کتابها ی اسمانی خوانده و دیده بودم  در کمال تعجب و شگفتی با خود گفتم چه نشانه ها و علامت های ارزشمند و عظیمی انگاه گفتم ای مولا من چنانچه ممکن است علامتی دیگر بر امامت خود بنما یان  امام حسین ع لبخند شیرینی زد و در حالی که نشسته بود بلند شد و ایستاد پس دست راست خود را به سمت اسمان بالا برد ناگهان  دیدم همانند عمود و ستونی اسمانها را شکافت و از چشم من ناپدید شد  من فریادی کشیدم و بیهوش روی زمین افتادم پس از لحظه ای به هوش امدم و چشمان خود را باز کردم و دیدم که امام حسین ع دسته ای از گل به گونه ای بود که تا امروز که سالها از ان واقعه می گذرد  هنوز بوی ان را احساس  می  کنم سپس عرض کردم  ای سرور من وصی و جانشین شما چه کسی است  امام ع فرمود هر کسی که مانند من و گذشتگان  من چنین کاری را انجام دهد دعای مستجاب   از امام صادق ع روایت شده است که  روزی زنی بد حجاب به دورخانه خدا در حال طواف بود در حالیکه مردی هوس ران اورا تعقیب می کرد  ان زن  بازوی برهنه اش را میان جامه اش بیرون اورد و درمقابل دید ان مرد قرار داد و او نیز دست دراز کرد و بازوی اورا گرفت و ناگهان دست مرد شهوت ران به بازوی برهنه ان زن چسبید و هرچه کرد جدا نشد مردم اجتماع نمودند و ان دو را نزد حاکم وقت مدینه بردند حاکم علما و دانشمندان را احضا ر کرد و رای انان را در این باره خواست چملگی گفتند باید دست مرد قطع شود چرا که جنایتکار است  وخداوند اورا چنین عقاب نموده است حاکم گفت ایا در این شهر کسی از فرزندان پیامبر اکرم ص حاضر است تارای او را نیز در این باره جویا شوم واز حکم وافعی حداوند اگاه شوم گفتند اری امام حسین ع شب گذشته وارد مدینه شده است حاکم کسی را به حضور امام ع روانه کرد و از او دعوت نمود تا در مجلس حاضر شود هنگامی که ان حضرت وارد مجلس شد و از جریان اگاهی یافت و ان زن و مرد را در ان عجیب مشاهده نمود و پس از مدتی طولانی دعا و نیایش به مجلس باز گشت انگاه عبا مبارک بر دوش  ان زن ومرد مجرم کشیدو دعا نمود انگاه عبا را کنار زد حضار مجلس با کمال تعجب و شگفتی دیدند که دست مرد از بازوی ان زن جدا شده و به حالت طبیعی باز گشته حاکم گفت ایا این مرد را به خاطر جنایتش کیفر نمی دهی  امام ع فرمود نه شاید به این جهت که همان مقدار کیفر الهی  برای تنبیه او کافی بود و پذیرش   دعای امام ع از جانب خداوند نشان از بخشش ان مرد مجرم داشت بر طرف شدن بیماری تب    یکی از مسلمانان در بستر بیماری افتاده بود و از شدت اتش تب می سوخت امام حسین ع به عیادت او رفت همین که ان حضرت از در خانه وارد منزل  بیمار شد تب از بدن بیمار خارج شد امام ع کنار بستر بیمار نشست و از او احوال پرسی فرمود بیمار گفت به برکت قدوم مبارک شما تب از بدنم خارج شد و اکنون بسیار خشنودم امام    حسین ع فرمود والله ما خلق الله  شیءیا ءالا و قد امره بالطاعه لنا  به خداوند سوگند که چیزی افریده نشده مگر انکه خداوند اورا به اطاعت از امر ما ملزم نموده است سپس فرمود  ای تب  راوی گوید ما صدایی شنیدیم ولی صاحب ان صدا را ندیدیم  که کفت لبیک یا ابا عبدالله فرمانبردارم یا ابا عبدالله امام ع فرمود مگر امیر مومنان  علی به تو امر نکرده  بود که نزد کسی نروی مگر انکه ان کس از دشمنان ما اهلبیت  باشد و یا گناهکار ی باشد که تو کفاره گناهان او باشی  @

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۱۵
سید حسین صادق زاده

 ارینب گفت عبدالله درست گفته مالی از وی نزد  من در کیسه های سر به مهر امانت است و من بدون انکه دست بدان بزنم ان را در جایی نهاده ام ان را بردار و تسلیم او کن  حسین ع از وی پرسید ایا می خواهی خودت با عبدالله ملاقات کنی ارینب پاسخ موافق داد حسین ع عبدالله را برای دریافت مالش نزد ارینب اورد و بدو گفت امانت عبدالله را تسلیمش کند  چون عبدالله به دریافت کیسه های سر به مهر خود پرداحت  حسین ع از نزد انها دورشد در این وقت عبدالله مقدار زیادی از ان مال برای ارینت کنار نهاد و بدو گفت این در مقابل نیکی های تو بسیار اندک و ناچیز است انگاه هردو به گریستن پرداختند چندان که صدای گریه ایشان بلند شد و به گوش امام ع رسید در این هنگام امام  حسین ع به انها نزدیک شد و عبدالله را مخاطب ساخته گفت  ای عبدالله اندوهگین مباش خدا را گواه می گیرم که من ارینب را برای مال و جمالش به همسری نگرفتم  بلکه چون به دسیسه معاویه پی بردم پای در میان نهاده بدین کار اقدام نمودم و میان او و هدف نا جوانمردانه و پلیدش حایل شده ارینب را برای امروز که روز پشیمانی تو ست خفظ کردم من اکنون ارینب را طلاق می گویم ارینب از ان تو خواهد بود  باری حضرت سیدالشهدا ع حتی مهری را که به ارینب داده بود به خودش بخشید   خشنودی خدا و شادی افسرده دلان و کوفتن بر دهان ستمکاران رابر هر چیز ترجیح داد عبودیت امام ع   امام حسین ع همواره مسیر مدینه تا مکه را حدود 80 فرسخ است پیاده برای انجام حج طی می کرد نقل شده که  یک بار ان حضرت به همراهی برادر گرامی اش امام حسن مجتبی ع پیاده عازم زیارت خانه خدا بودند کاروانیان چون ایشان را می دیدند از روی احترام از مرکب ها پیاده  شده و از انان پیروی می کردند  سعد وقاص به امام حسن ع عرض کرد مردم به احترام شما پیاده رفتن به سوی خانه خدا را لازم  کرده ایم مناجات ها و نبایش های امام حسین ع به درگاه الهی حاوی مضامین بسیار عالی و دعای مشهور عرفه او در بر دارنده  عالی ترین و شکو همند ترین مفاهیم عشق و عرفان که ادمی از مضامین  عمیق  و عرفان است که ادمی از مضامین عمیق و عرفانی ان مستحب در شگفت  می شود اشتیاق به نماز و راز و نیاز   علاقه وافر حضرت سیدالشهدا ع به نماز و راز ونیاز با خداوند منان به حدی افزون بود که در روز پر اشوب تاسوعا برادر وفادار  خویش عباس ع را صدا زد و فرمود فدایت گردم ای برادر به سوی دشمن برو و بگو امشب را به ما مهلت دهند تا به نماز و مناجات با خدا و به دعا و استغفار بپر دازیم انگاه فرمود فهو یعلم  انی  احب الصلاه له و تلاوه  کتابه و کثره الدعا ء و  الاستغفار  خداوند خود می داند که من نماز وتلاوت قران و دعای بسیار واستغفار را دوست دارم نیز نقل است که در روز عاشورا نگامی که ظهر شد ابو ثمامه  صیداوی   یکی از یاران امام حسین ع به خورشید نگاه کرد ودر یافت که ظهر شرعی و هنگام   نماز است لذا به امام ع عرض کرد  ای پسر رسول خدا دوست دارم قبل از انکه فدای تو گردیم این نماز نیز که وقتش رسیده است باتو بخوانم  امام ع نظری به اسمان انداخت و فرمود  خداوند تو را از نماز گزاران حقیقی  قرار دهد که مرا به یاد نماز انداختی اری وقت نماز فرارسیده است از دشمن مهلت بخواهید  تا نماز بپا داریم  چون از دشمن مهلت خواستند  حصین بن نمیر گفت نماز شما قبول نمی شود  حبیب بن مظاهر فریاد بر اورد  ای مست شراب ایا نماز شما قبول می شود ولی تماز فرزند پیامبر خدا قبول نمی شود شجاعت حسینی  شرایط نبرد در صحنه کربلا برای امام ع بسیاردشوار وسخت بود چرا که عطش شدید  کشنده هوای سوزان مصایب از دست دادن فرزندان و اصحاب تنها یی و غربت وعوامل دیگر همه   و همه دست به دست هم داده  بودند و عرصه را بر عزیز فاطمه ع تنگ کرده بودند به فرمان عمر سعد چند تن از شجاعان دشمن به میدان  تاختند اما لحظاتی نگذشت که همه انان در برابر شمشیر اتشبار امام ع به خاک هلاکت افتادند عمر سعد دریافت که در نبرد تن به تن احدی در برابر فرزند امیر المومنین ع ع تاب مقاومت ندارد از این رو فرمان حمله عمومی را صادر نمود امام حسین ع به طرف دشمن حمله برد در حالیکه این رجز های حماسی را می خواند   انا الحسین بن علی السیت لا اتثنی    اخمی عیالات ءابی   امضی علی دین النبی  من حسین پسر امیرالمومنین علی هستم سوگند باد کرده ام که در برابر ستمگران سر فرود از خاندان پدرم حمایت می کنم و در راه دین جدم رسول الله جان می دهم 

عمر سعد بر قوم فریاد بر اورد که وای بر شما ایا نمی دانید که چه کسی می جنگید ای پسر انزع البطین و کشنده عرب علی بن ابیطالب است در این هنگام چهار هزار کمان دار ان حضرت را هدف قرار دادند و انقدر تیر به جانب بدن امام ع رساندند که بدن ان حضرت مانند خوارپشت پر از تیغ گشته بود در شجاعت امام جسین ع همین بس که امام باقر ع فرمود بدن ابی عبدالله بیش از سیصد وبیست زخم ان ه،در قسمت جلو بدنش  برداشت زیرا که هر گز پشت به به دشمن نمی کرد  یکی از حاضرین شجاعت و قوت امام ع را این چنین توصیف کردند   فوالله ما رءایت مکثورا قد قتل ولده و اهل  بیته و صبحبه اربط جاءاشا منه سوگند به خدا هر گز شخص مصیبت زده و دل شکسته ای که فرزند و خویشان و اصحابش کشته شده باشند ولی این گونه مانند حسین ع قوت قلب و خللل نا پذیر باشد ندیده بودم دنیا از نظر سالار شهیدان ع امام ع در اخرین  خطبه خود پیش از شهادت با بیانی بلیغ و رسا همگان را ز مفتون شدن بدنیا و مغرور شدن به ان بر حذر داشت و فرمود   عبادالله اتقوالله و کونو من الدنبا علی حذر فان الدنیا بقیت لاحد و بقی علیها احد لکانت الانبیا احق بابقاء و اولی بارضا ء و ارضی باالقضا  غیر ان الله تعالی خلق اادنیا لبلاء و  خلق اهلها للقناء فجد یدها بال و نعیمها مضمحل و سرورها مکفهره و المنزل بلغه والدار فقءلعه فتزودو ا فان خیرا الزاد التقوی و اتقوالله لعلکم تفلحون  -ای بندگان خدا تقوی  الهی پیشه سازید و از دنیا حذر کنید و فریفته نشوید اگر دنیا برای کسی باقی می ماند و کسی در دنیا جاودان بود پیامبران الهی سزاوار ترین مردم به جاودانگی وبرتر به رضا و خوشنودی و راضی تر به قضا ء الهی بودند ولی خداوند دنیا را محل ازمایش مردمان قرار داده واهل ان را برای فنا خلق فرموده هر چیز جدیدی در دنیا کهنه می شود و نعمت های ان از بین می رود و شادی های ان به تلخی تبدیل می شود دنیا منزل ماندن نیست بلکه محل توشه ها  بر گرفتن است پس برای اخرت خود توشه  برگیرید و بهترین  توشه ها تقوی است تقوای را پیشه خود سازید تا رستگار شوید  مرگ از دیدگاه امام ع حضرت سیدالشهدا ع هنگام خروج از مکه در ضمن خطبه ای فرنود  خط اءلموت علی  ولد ادم محط القلاده   علی جید الفتاه و ما اولهنی الی ءاسلافی اشتیاق  یعقوب ءالی یوسف  مرگ برای قرزندان ادم همانند گردن بند بر گردن دختران جوان است  من ارزومند ملاقات نیاکان خود هستم همانطور که یعقوب مشتاق دیدار یوسف بود و در لحظات پایان عمر شریفش به یارانش چنین فرمود صبرا بنی الکرام فما الموت الا قنطره تعبر بکم عن البوس و الضراء ءالجنان  اءلواسعه و النعیم الدایمه فایکم یکره ان ینتقل من سجن الی قصر ای فرزندان شرف و کرامت صبور و بردبار باشید مرگ جز پلی نیست کا انسان را از سختی ها به سوی بهشت وسیع و نعمت های همیشگی عبور می دهد پس کدام یک از شما دوست ندارید که از زندان دنیا به بهشت جاویدان انتقال یابد  مرگ اگر می راست گو نزد من ءای       تا در اغوشت بگیرم تنگ تنگ        من ازاو عمری ستانم جاودان    او ز من دلقی بگیرد رنگ رنگ اخرین مناجات امام ع هنگامی که حضرت سیدالشهدا ع با بدن غرق  به خون از پست اسب به زمین افتادند این چنین با خدای خویش مناجات می کرد صبرا علی قضایک یارب سواک ولا معبود  غیرک صبرا علی حلمک یا غیاث من لا غیاث له یا دایما لا نفاد یا محیی الموتی یا یما علی کل نفس بما کسبت احکم بینی و بینهم و انت خیرا حاکمین  در برابر فضای تو صبر می کنم ای پردوردگار من معبودی جز تو نیست ای پناه بی پناهان ای خدایی که ابدی و دایمی هستی و مردگان ر ا زنده می کنی ای اگاه و شاهد و ناظر بر تمام کردار و افعال مخلوقات تو خود میان من و این گروه حکم کن که تو بهترین حکم کنندگانی پاداش گریه بر سالار شیهیدان  ع 1 رسول گرامی اسلام ص به دختر گرامی اش حضرت زهرا ع فرمود  کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها  صاحکه مستبشره بنعیم اجنه  هر چشمی در روز قیامت گریان است مگر چشمی که برای مصایب حسین گریه کرده باشد چنین کسی در فیامت خندان و شادمان است به نعمت های بهشتی 2 نیز این روایت مشهور با اندکی اختلاف در لغظ از ایمه اطهار ع در خصوص پاداش گریه بر حضرت سیدالشهدا ع نقل شده که فرمودند من بکا او بکا ماه ضمنا له علی الله الجنه ومن بکی اوابکی خمسین فله الجنه ومن بکی او ابکی عشره  فله الجنه و من بکی او ابکی واحد فله الجنه و تباکی فاله  الجنه کسی که در مصیبت ان حضرت گریه کند یا صدنقر را گریان سازد اهل بهشت است  وکسی که در مصیبت ان گریه کند یا پنجاه نفر را گریان سازد اهل بهشت است و کسی که در مصیبت ان حضرت گریه کند یاسی نفر بگریاند اهل بهشت است و کسی که در مصیبت ان حضرت ده نفر را بگریاند اهل بهشت است و کسی که در مصیبت ان حضرت گریه گند یا یکنفر را بگریاند اهل بهشت است   و کسی که خودرا به صورت گریه کنندکان در اورد اهل بهشت است  3 داود رقی گوید در حضور امام صادق ع بودم ان حضرت در خواست اب کرد و چون اب را اشامید اشک از چشمان مبارکش جاری گشت و فرمود لعنت حدا بر قاتل حسین انگاه  فرمود هر بنده ای که در هنگام نوشیدن اب از حسین یاد کندوقاتلش را لعنت کند خداوند برای او صد هزار حسنه می نویسد و صد هزار از او محو می نماید و صد هزار درجه به او می دهد و مانند کسی است که صد هزار برده را در راه خدا ازاد کرده است وخداوند اورا در روز قیامت باقلب خنک محشور می نماید  فضیلت زیارت امام حسین ع  روایات بسیاری در فضیلت زیارت حضرت سیدالشهدا ع امده است که ما احتصار ا فقط به ذکر چند روایت اکتفا می کنیم  1 از امام صادق ع روایت شده است که فرمود  زیاره الحسین بن علی و اجبه علی کل من یقر للحسین بالامامه  من الله عز وجل   زیارت حسین بن علی بر هر کسی  که به امامت ان حضرت از از جانب خداوند متعال اقرار دارد واجب است  امام رضا ع فرمود کسی که مزار امام حسین را در کنار شط قرات زیارت کند بمنزله کسی است که خدواند را در فوق عرش زیارت کرده باشد  3 از امام صادق و امام کاظم ع روایتی به یک مضمون نقل شده است که فرمودند  کسی که زیارت قبر ابی عبدالحسین برود و عارف به حق او باشد خداوند جمیع گناهان گذشته و اینده اورا خواهد بخشید بچز حق الناس  4 امام صادق ع فرمود کسی که با معرفت قبر امام حسین را زیارت کند همانند کسی است که صد حج با رسول خدا به جای اورده است 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۴۴
سید حسین صادق زاده

سخاوت امام حسین ع روزی مردی صحرا نشین خدمت امام حسین ع شرفیاب شد وگفت ای پسر رسول خدا من ضامن دیه کامله یعنی قتل انسان هزار دینار طلا  میباشد  طاقت پرداخت ان را ندارم با خود گفتم بهتر است نزد کریم ترین مردمان بروم واز او چاره حویی کنم  اما شخصی را کریم تر از تو نیافتم اینک مرا یاری فرما  امام ع فرمود ای برادر عرب سه سوال از تو می پرسم اگر یکی را پاسخ دهی یک سوم دیه را به تو پرداخت می کنم و اگر دومساله را جواب گفتی دو سوم دیه را و اگر هر سه مساله را پاسخ دهی تمام دیه را به تو خواهم داد  مرد بیابانی عرض کرد  ای پسر رسول خدا ایا کسی چون تو که در علوم و معارف سر امد است  و از خانه علم و شرف به پا خواسته است از کسی چون من مساله می پرسد حضرت فرمودند از جدم رسول خدا شنیدم که فرمود  المعروف بقدر المعرفه  یعنی نیکی به هر کس با توجه به اندازه سطح شناخت او سنجیده می شود و من ازتو جز به اندازه  میزان درک و فهمت نخواهم پرسید  او عرض کرد بپرسید و اگر ندانستم به یاری خداوند از شما خواهم اموخت  امام ع فرمود  چه عملی بهترین اعمال است  ایمان به خدا  چه چیز موجب نجات از هلاکت است  اطمینان به خدا  چه چیز زینت مرد است  برد باری و خویشتن داری بعد از این چه ثرورتی که همراه با صبر و شکیبایی اشد  اگر هیچ یک از اینها را نداشته باشد چه  در اینصورت بهتر است صاعقه ای از اسمان بیاید و اورا بسوزاند زیرا چنین کسی سزاوار عذاب است   امام عاز این پاسخ حندید و جواب های مرد عرب را پسندید انگاه دستور داد کیسه پولی که دران هزار دینار طلا بود با او دادند و به این هم بسنده نفرمود و انگشتری خودرا که نگین ان دویست در هم ارزش داشت به او هدیه نمود و فرمود این هزار را به طلبکار انت بده و قیمت انگشتر را صرف مخارج زندگی خود نما مرد صحرا نشین در حالی که از شادی در پوست  خود نمی کنجید گفت الله اعلم حیث یجعل رسالته  خداوند خود می داند که مقام رسالت خود را بر عهده چه کسی  قرار دهد بزرگواری امام ع  فقیری بیا بان نشین که اثار فقر از سر و رو یش معلوم بود وارد شهر مدینه شد واز مردم پرسید کریم ترین  بزرگوار ترین مرد در این شهر کیست  مردم  امام حسین ع را به او معرفی کردند و اورا به مسجد راهنمایی کردند مرد فقیر چون وارد مسجد شد امام حسین ع را دید که مشغول نماز است در مقابل ان حضرت ایستاد و این شعر ها را خواند لم یحب الیوم من رجاک و من      خرک من خلف بابک         انت جواد و انت معتمد   ءابوک قد کان قاتل الفسقه     یعنی امروز کسی که امید به تو داشته باشد و حلقه در خانه تو را حرکت دهد نا امید نخواهد شد تو سخاوتمند و پناه بینوایان هستی و پدرت کشنده فاسقان بود  اما م حسین ع نماز خود را کوتاه کرد و پس از نماز به سوی ان اعرابی امد اثار فقر و تهیدستی را از چهره او مشاهده کرد انگاه بازگشت وقنبر را صدا زد قنبر پیش دوید امام ع به او فرمود از مخارج زندگی ما چقدر باقی  مانده است  قتبر گفت دویست درهم باقی مانده که به من فرمودی ان را بین بستگانت ثفسیم کنم  امام ع فرمود ان را فورا بیاور کسی که از انها سزاوارتر است امده پس قنبر رفت و ان اموال را اورد امام حسین ع ان را گرفت واز روی حیا از گوشه  بازدر بی انکه چهره فقیر را ببیند ان مبلغ را به او داد ودر جواب شعر او این ابیات را به همان وزن و قافیه سرود  خذ ها فانی الیک معتذر  و اعلم بانی علیک ذو شفقه       لو کان فی سیرنا الغداه عصا        کانت سمانا علیک مندفقه         لکن ریب الزمان ذو غیر        والکف منا قلیله النفقه      این پول را از من بگیر واز تو معذرت می خواهم وبدان که من تو دوست دارم  اگر دست ما پر بود تو را همواره بهرمند می کردیم  ولی دگر گونیهای زمانه کم عطا شده و دستمان خالی است   هنگامی که اعرابی پولها را گرفت از نهایت ادب و کمال توام با سخاوت امام ع از شوق سخت گریه کرد  حضرت فرنود گو یا عطای ما را کم شمردی  اعرابی گفت نه بلکه گریه ام برای ان است که دست با این جود و سخا ء چگونه رواست که زیر خاک برود ازادی  غلام   روزی امام حسین ع از جایی  عبور می کرد مشاهده نمود که جوانی در باغی مشغول صرف غذا است و به سگی نیز غذا می دهد به او فرمود به چه انگیزه این گونه با این سگ مهربانی می کنی  او گفت  من مردی غمگین و غلام یک یهودی هستم ارزو دارم با خشنود کردن این حیوان خداوند  غم و اندوه مرا مبدل به  خشنودی گرداتد و از بردگی ازاد گردم   امام حسین ع با ان غلام نزد صاحب یهودی او امد ان حضرت دویست دینار به یهودی داد تا غلام را خریداری کرده  وازاد نماید  یهودی گفت این غلام را به خاطر قدوم مبارک شما که خانه ما را روشن ساخت به شما می بخشم واین بوستان را نیز به غلام  بخشیدم وان پول را نیز به خودتان رد می کنم  امام حسین ع همان دم غلام را در راه خدا ازاد فرمود وهمه ان بوستان و پول را نیز به غلام  بخشید  هنگامی که همسر یهودی این بزرگواری را از امام حسین ع دید گفت من مسلمان شدم و مهر یه ام به شوهرم بخشیدم  مرد یهودی گفت  من نیز مسلمان شدم و این خانه ام را به همسرم بخشیدم   ازادی کنیز    انس ن مالک گوید  در حضور امام حسین ع بودم ناگاه کنیز ان حضرت وارد شد گو یک شاخه گل به ان حضرت هدیه کرد  حضرت ع شاد شد و به او فرمود تو را در راه خدا ازاد ساختم   من عرض کردم او تنها یک شاخه گل که چندان ارزشی ندارد به خدمت شما اورد شما اورا به خاطر همین ازاد کردی   فرمود خداوند ما را چنین تربیت فرموده انجا که فرموده است و ءاذا حسییتم بتحیه فحیو باحسن منها او ردوها هر گاه کسی به تحیت گوید  پاسخ اورا بهتر دهید یا لا اقل همانگونه پاسخ دهید انگاه امام ع فرمود کمال الجود بدل الموجود  نهایت بخشش اعطای تمام دارایی هاست  وان کنیز جز ان شاخه گل مالک چیزی نبود  همنشین با فقرا  نقل است که روزی حضرت سیدالشهدا ء سوار بر اسب از محلی عبور می کردند در راه چند فقیر بینوا وبیچاره را دیدید که بر روی کهنه عبایی بر خاک نشسته و تکیه های خشگ نان در دست دارند و می خورند انها همین که چهره نورانی امام ع را دیدند گفتند  ای پسر رسول خدا بفرما و از این غذا بخور  امام ع فورا از اسب پیاده شد وکنار انها امد و با کمال تواضع در کنار انها بر خاک نشست و بااناناز نانهامیل فرمود وانگاه این ایه شریفه را تلاوت فرمود   انه لا یحب المستکبرین   همانا خداوند متکبران را دوست نمی دارد  سپس فرمود ای دوستان من دعوت شما را پذیرفتم اینک نوبت شماست که دعوت مرا اجابت نمابید  امروز برای نهار به منزل من تشریف بیاورید  فقیران خاک نشین دعوت امام ع را پذیرفتند و همراه ان حضرت به طرف خانه حرکت کردند  امام ع خدمتکار خانه را فرمود  هرچه را از غذا در خانه ذخیره کرده ای برای این مهمانان بیاور   پس سفره  ای رنگین ترتیب داد و به این ترتیب پذیرایی  خوبی از ایشان به عمل اورد        تدبیر وزیرکی امام ع عبدالله بن سلام والی عراق در زمان معاویه همسری داشت به نام ارینب که به زیبایی و تربیت خانوادگی و مال داری مشهور و زیانزد و خاص و عام بود و جمال و زیبایی او چندان شهرت داشت که یزید پسر معاویه ندیده در بند عشق وی افتاده ناچار شد دست بدامن رفیقت یکی از نزدیکان و صاحبان سر معاویه بزند واز او بخواهد با پدرش در این باره گفتگو بنماید رفیقت نیز داستان عشق  یزید را برای معاویه نقل کرد واز او خواست  فرزندش را در این باره کمک و دستگیری کند معاویه برای خاطر یزید چاره ای اندیشیده نامه ای به عبدالله بن سلام نوشت و بدو فرمان موکد داد که هر چه زودتر برای امری که با مصلحت وی ارتباط دارد به شام حرکت کند چون عبدالله بن سلام فرمان معاویه را به کار بسته وارد شام شد معاویه خانه ای بسیار مجلل برای سکونت وی بر گزیده همه وسابل پذیرایی و اسایش عبدالله را فراهم ساخت ودر اکرام و احترام او کوشش فراوانی به کار برد از طرفی به ابوهریره و ابو الدرداء دو نفر صحابی مشهور پیغمبر ص که همواره در خدمت او بودند دستور داد ابتدا نزد عبدالله بمن سلام رفته بدو مژده دهند که معاویه قصد دارد وی را به دامادی خویش مفتخر کند سپس نزد دخترش رفته بدو بگویند که پدرش قصد دارد اورا به همسری عبدالله بن سلام والی عراق در اورد وبدوگوشزد نموده تاکید کنند که هر گز از پذیرفتن  این همسری که سخت طرف علاقه معاویه است سر پیچی نکند  از طرفی معاویه دخترش  را در خلوت خواسته بدو گفت من اب  هریره و ابو الدرداء را برای خواستگاری تو از طرف عبدالله بن سلام  نزدت می فرستم  چون ایشان چنین پیشنهادی به تو نمودند و در این باره اصرار ورزیدند تو رضایت خود را به این امر موکول به طلاق ارینب  همسر عبدالله کن وبه ایشان بگو من در صورتی حاضر به این همسری هستم که عبدالله از ارینب  جدا شود ابو هریره و ابو الدرداء نیز پای در راه ماموریت خود نهاده نزد عبدالله رفتند واورا از قصد معاویه اگاه کردند  چون علدالله ای خبر را شنید سخت شادمان شد واز ابو هریره وابو الدرداء  خواست از هیچ گونه کوششی در این باره خوداری ننمایند  سپس دونفر صحابی مذکور دختر معاویه رفتند واز طرف عبدالله بن سلام وی را خواستگاری  کردند و علاقه ومیل شدید معاویه را هم بدین وصلت بدو گوشزد نمودند دختر معاویه طبق دستور پدر نقش خودرا بازی کرده و رضایت حویش را در همسری با عبدالله موکول به  جداشدن وی از ارینت نمود  ابو هریره و ابو الدرداعء از نزد دختر معاویه مرخص شده و یکسره به خانه عبدالله امدند و پاسخ دختر  معاویه را بدو گوشزد نمودند عبدالله ساده دل و بی خبر همان جا دو نفر صحابی پیغمبر ص را گواه گرفته همسر خود را نزد ایشان طلاق گفت و جدایی خویش  ازارینب اعلام کرد انگاه از صحابیان مذکور  خواست نزد معاویه رفته جریان امر بدو گزارش دهند و مقدمات عقد  همسری دخترش را باوی  فراهم  کنند  ابو هریره و ابو الدرداء نزد معاویه امدند جریان امر را بدو گزارش داداند ولی معاویه حالت اندوه به حود گرفت و چهره اش را درهم فرو برد واز طلاق ارینب اظهار عدم رضایت کرد وبا قیافه حق به جانبی گفت من هرگز  راضی  نبودم عبدالله برای دختر من همسرش را طلاق گوید  سپس ایشان را مرخص کرده دستور  داد روز دبگر برای گرفتن پاسخ نزدش بیایند وهمان گاه  مژده طلاق ارینب را به پسرش  یزید داد چون روز دیگر ابو هریره و ابو الدرداا ء نز د معاویه رفتند به انها گفت من خوش ندارم دحترم را بر این کار اجبار کنم وی در این باره مختار است هرچه را خواست بدان عمل کند ابو هریره و ابو الدرداء نزد دختر معاویه امده قضیه طلاق ارینب را بدو خبر دادند و دوباره به تفصیل در باره شخصیت عبدالله و شرافت و فضیلت او سخن گفتند و اخرین نظر وی را خواستار شدند  دختر معاویه با زیرکی گفت در باره شخصیت عبدالله هر چه بگویید درست است من دراین باره سخنی ندارم ولی فدری صبر کنید تا من بیشتر در پیرامون اخلاق وروش و سایر صفات و خصال او تحقق کنم  انگاه خودم شما را خواسته و پاسخ قطعی را خواهم داد وقت زیاد است شتاب مکنید  از ان روز خبر طلاق ارینب و خواستگاری دالله از دختر معاویه دهان به دهان در میان مردم گردش کرده شیوع یافت و مردم در باره ان سخن ها گفتند و قضاوت های گوناگون نمودند از طرفی عبدالله که همچنان در شام می زیست غرق دریای تحیر و سرگردانی شده نمی دانست پایان امر چه خواهد شد وچه بر سرش  خواهد امد  تا انکه  سر انجام کاسه صبرش لبریز شده  از ابوهریره و ابو الدرداء خواست برای اخرین بار نزد دختر معاویه نظر قطعی وی را بخواهند واو را از سرزگردانی بیرون اورند  صحابیان مذکور نزد دختر معاویه رفتند تقاضای عبدالله  را  برایش گفتند دختر معاویه پاسخ  داد   چنانچه تحقیق کرده ام اخلاق و روش عبدالله با طبع میل من موافق نیست از طرفی مشاورین زدیک و مورد اعتمادم نیز  بدین کار رای نداده اند  چون پاسخ دختر معاویه به گوش عبدالله رسید به دسیسه معاویه پی برده سخت اندوهناک شد و علنا اظهار کرد معاویه با چیدن این تو طءه قصد داشت همسرم  ارینب را از چنگم برایند  چون مدت سه ماه از این واقعه گذشت وارینب از قید عده ازاد شد معاویه ادرداءرا به عنوان خواستگاری ارینب به عراق  فرستاد و ابوالدرداء در پی ماموریت خود روان شده به عراق امد  اتفاقاحسین بن علی ع نیز در این وقت در عراق بود ابوالدرداء چون حسین بن علی ع نیز در این وقت در عراق بود ابوالدرداء چون شنید حسین ع در ان جاست زیارت اورا بر خود لازم شمرده ابتدا به دیدار او شتافت  چون امام حسین ع ابو الدرداء را دید به احتراموی نسبت به جدش پیغمبر ص به پا خاست اورا در بغل گرفت وبدو خوش امد گفت و از سبب امدنش پرسش کرد  الوالدرداء نیز جریان امر را از اول تا به اخر  برای ان حضرت نقل کرد و گفت اکنون امده ام ارینب را برای یزید خواستگاری کنم و چون شنیدم تو این جا هستی زیارت تو را بر خود لازم دانسته شوق دیدارت مرا واداشت ابتدا تو را دیدن کنم  سپس در پی ماموریت خود بروم امام حسین ع پسپاسگزاری از محبت ابو الدرداء گفت از قضا من نیز چنین قصدی دارم چه کسی از تو بهتر اکنون که برای این کار نزد ارینب  می روی نام مرا نیز ببر واز طرف من اورا خواستگاری کن و هرچه معاویه برای پسرش یزید به عنوان مهریه می دهد از جانب نیز اختیار داری ان را به ارینب بدهی  من انجام این کار را به عهده تو می گذارم ارینب   هر کدام از مارا خواست انتخاب کند  ابوالدردافرمان حسین فرمان حسین ع را پذیرفته نزد ارینب رفت و پس از سخنان زیاد مطلب را باوی در میان نهاد ونام یزیدبن معاویه و مزایای اورا بر د سپس حسین بن علی ع را یاد کرده و مزایای اورا بر زبان اورد انگاه نظر ارینب را خواستار شد ارینب سر به زیر افکند ه قدری در اندیشه  فرو رفت سپس سر بر داشته گفت ای ابوالدرداء اگر کسی دیگر چنین پیشنهادی به من می کرد من نزد تو فرستادم باتو مشورت می کردم اکنون اختیارم را پس از خداوند متعال در دست تو می گذارم هر چه تو مصلحت می دانی  بگو و هر یک از این دو نفر را که تو مناسب همسری با من  می دانی برایم بر گزین الدردا ء اول زیر بار نرفت واز قبول چنین مسءولیتی شانه خالی کرد ولی ارینب اظهار کرد من به منزله دختر تو هستم و این مشورت را چون امانتی نزد تو می گذارم بنگر که نیک ادای امانت کنی  چون ابوالدرداء چاره ای ندید گفت مطلب بسیار  روشن است   حسین پسر دختر پیغمبر است و در شرف وفضیلت همتا ندارد و او کسی است که هایش بوسه گاه پیامبر است من البته اورا بر یزید ترجیح می دهم ارینب نیز موافقت نمود و حسین ع اورا به عقد خویش در اورد و مهری بسیار سنگین بدو  داد چون  این به معاویه رسید و از جریان امر اگاه شد  سخت بر اشفته  گفت هر کس ابلهی را در پی کاری بفرستد جز به خلاف نظرش نایل نحواهد شد از طریفی عبدالله  سلام به سبب انکه اقدام  معاویه را به دسیسه و خدعه تعبیر کرده بود از عطایای معاویه محروم شده به عراق بازگشت و برای مطالبه مالی که پیش از مسافرتش به شام نزد ارینب امانت نهاده بود نزد امام حسین ع رفت واز او تقاضا کرد با ارینب در این باره  گفتگو کند و در صورتی که ارینب منکر نیست ان را بدوبر گرداند حسین ع نزد ا رینب رفته بدو گفت  عبدلله سلام از شام   برگشته به ملاقات من امده است وی چندان در باره  خوش رفتاری و پرهیز گاری و حسن روش و اخلاق تو در روزگاری که با یکدیگر همسر بودید نزد من سخن گفت که مرا در شگفت اورده سپس در باره مالی که نزد تو در روزگاری که با یگدیگر  همسر بودید نزد من سخن گفت  که مرا در شگفت اوردد سپس در باره مالی که نزد تو امانت گذاشته سخن به میان اورد و از من خواست با تو در این باره  گفتگو کنم-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۴۸
سید حسین صادق زاده

خلق نور فاطمه قبل ان تخلق الارض والسماء فقال بعض الناس یا نبی الله فلیست هی ءانسیه فقال فاطمه حورا ء انسیه قال یا نبی الله و کیف هی حوراء ءانسیه قال خلقها الله عز وجل من نوره قیل ان یخلق ادم ءاذ کانت الارواح فلما خلق الله  عزوجل من نوره قبل ان یخلق ادم اذ کانت الارواح فلما خلق الله عزوجل ادم عرضت علی ادم نور فاطمه  قبل از اینکه زمین و اسمان خلق شوند افریده شد بعضی از مردم گفتند ای رسول خدا پس او از چجنس بشر نیست پیامبر ص فرمود فاطمه حوریه ای در لباس  انسان است گفتند ای رسول خدا چگونه امکان دارد که کسی حوریه ودر عین حال انسان باشد فرمود خداوند متعال قبل از اینکه حضرت ادم را بیافریند فاطمه را در ان هنگامی که  ارواح مخلوقات را خلق می کرد از نور خود  افرید پس هنگامی که ادم را افرید فاطمه را به او نشان داد بوی بهشت    فال رسول الله ص فقال حوراء انسیه و کلما اشتقت الی رایحه الجنه شممت رایحه ابنتی فاطمه س پیامبر اکرم ص می فرماید  فاطمه س حوریه ای است به صورت انسان که هرگاه مشتاق بوی بهشت می شوم دخترم فاطمه س را می بویم    دست لفظ از  توصیف کوتاه است    قال ابو عبدالله  لفاطمه  تسعه اسماء عند الله عزوجل فاطمه والصدیقه و المبارکه والطاهره و الزکیه والرضیه والمرضیه والمحدثه والزهرا   نزد خداوند متعال برای  فاطمه نه اسم وجود دارد  ا فاطمه 2 صدیقه 3 مبارکه 4 طاهره 5 زکبه  6 راضیه 7 مر ضیه 8 محدثه 9 زهرا   عقدی در ااسمان   ءاتی جبرییل النبی فقال یا محمد ءان الله عزوجل یامرک ءان تزویج فاطمه من علی ءاخیک فارسل رسول الله الی علی فقال له یا علی ءانی مزوجک فاطمه ابنتی سیده نساء العالمین و اءحبهن الی بعدک و کاءین منکما سیدا شباب ءاهل الجنه  والشهداء المضرجون المفهورون فی الارض من بعدی والنجباء الزهر الذین یطعی ء الله بهم الظلم و بحیی بهم الحق و یمبت بهم الباطل عدتهم عده اشهر السنه اخرهم یصلی عیسی ابن مریم خلفه جبرییل خدمت رسول اکرم رسید عرض کرد خداوند شما را امر فرموده که فاطمه را به تزوبج علی در اورید پس پبامبر ص علی ع را خبر کرد وبه ایشان فرمود ای علی من فاطمه دخترم و بهترین زنان عالم و محبوب ترین خلق بعد تو نزد من را به تزویج تو در می اورم پس دو سرور جوانان بهشت از فرزندان شما و شهیدان به خون اغشته مظلوم بعد از من خواهد بود همان صاحبان مقام زهد و بزدگ زادگی که خداوند به وسیله انها ظلم را از بین می برد و حق را زنده می دارد  و باطل را می میراند و عدد انها تعداد ماه های سال است که عیسی بن مریم،به اخرین انها  اقتدا خواهد کرد عن علی قال   قال تلی رسول الله یاعلی لقد عاتبتنی  رجال من قریش فی امر فاطمه و قالو خطبنا ها ءالیک فمتعتنا و تزوجت علیا فقلت لهم والله ما ءانا منعتکم و زوجته بل الله تعالی منعکم و زوجه  فهبط علی جبرییل فقال یا محمد ان الله جل جلاله یقول لو لم ءاخلق علیا لما کان لفاطمه  ابنتک کفو علی وجه الارض ادم فمن دونه رسول خدا به من فرمود یا علی به راستی مردانی از قریش در مورد   فاطمه  س مرا سرزنش کردند  گفتند  زهرا را از شما خواستگاری کردیم پس پاسخ منفی ه ما دادی و اورا به ازدواج علی در اوردی من به انها گفتم به خدا سوگند من مانع نشدم و من اورا به ازدواج او در اورد نیاوردم بلکه خدا شما را باز داشت و به ازدواج او در اورد سپس جبرییل بر من فرود امد و گفت یا محمد به راستی خدای عزوجل می فرماید  اگر علی ع را نیافریده بودم برای فاطمه دخترت هم شانی بر روی زمین از ادم ع و غیر او نبود نور واحد قال رسول الله ص یا فاطمه ءانت منی و انا منک پبامبر اکرم ص فرمودند  ای فاطمه تو ار من هستی و من ار توهستم نور دیده پیامبر ص    عن عایشه کانت ءاذا دخلت علی رسول الله ص قام الیها فقبلها ورحب بها ءاخذ بیدها فاءجلسها فی مجلسه    از عایشه منقول است که هر گاه زهرا ع بر پیامبر وارد می شد حضرت به استقبال ایشان می رفتند و تکریمشان می کردند و دستش را می گرفتند ودر جایگاه خود وی را می نشاندند جان من است او خرج النبی و هو اخذ بید فاطمه فقال محمد عرف هذا فقد عرفها و من لم یعرفها فهی فاطمه بنت محمد وهی بضعه منی و هی قلبی و روحی التی بین جنبی   پیامبر اکرم ص خارج شدند در حالی که دست فاطمه س را گرفته بود سپس فرمود هر که اورا می شناسد    شناخته است وهر کس که اورا نمی شناسد پس او فاطمه دختر محمد است واو قلب من وروحی است که در کالبد من است  قال کان الحسن شخصا لکان فاطمه بل هی ءاعظم ءان فاطمه ابنتی خیر ءاهل الارض عنصرا و شرفا و کرما  پیلمبر اکرم ص فرمود اگر خوبی به صورت شخصی تجسم گردد او فاطمه خواهد بود بلکه او برتر از ان است  فاطمه دخترم بهترین اهل زمین در عنصر وجودی  شرف و کرامت است  ارامش  قلب علی  قال امیرالمومنین ع   فوالله لا اغضبتنی و لا عصت لی ءامرا و لقد کنت ءانظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان  امام علی ع فرمود سوگند به خدا فاطمه س هبچ گاه مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود و من هر گاه به او نگاه می  کردم غم و اندوه از من زدوده  می شد وجود نورانی  بینما اهل الجنه فی الجنه یتنعمون واهل النار فی النار یعذبون ءاذا لاءهل الجنه نور ساطع فیقول  بعضهم لبعض ما هذا النور لعل رب العزه اطلع فنظر ءالینا فیقول لهم رضوان لا ولکن علی مازح فاطمه فتبسمت فاضاء ذالک النور من ثنایاها انس از پیامبر اکرم ص نقل کرده   که فرمود در ان هنگامی که بهشتیان در نعمات جنت متنعم هستند و جهنمیان در انش جهنم ناگهان نوری بر بهشتیان می  تابد که بعضی از انان می گویند این نور چیست عده ای  دیگری می گویند شاید  خداوند بلند مرتبه بر ما نظر افکنده  است پس بدان ها گفته می شود این چنین نیست بلکه علی با فاطمه شوخی کردند پس فاطمه  تبسم نمودند واین نور از دندانان حضرت درخشیدن گرفته است عن الامام جعفر بن محمد عن ابایه قال لما حضرت فاطمه الوفاه بکث فقال لها امیرالمومنین  یا سیدنی ما یبکیک  قالت ءابکی لماتلقی بعدی   امام صادق ع ار قول پدرانشان  ع فرمود زمانی که حضرت فاطمه س در حال احتضار بودند ووفاتشان نزدیک شد شروع به گریه کردند امیرالمومنین ع فرمود ای بانو من گریه می کنی فاطمه  فرمود بر ان چه بعد از من از رنج و سختی ها می بینی می  گریم اسوه حیا عن موسی بن جعفر  عن اباءیه قال قال علی استاذن ءاعمی علی فاطمه فحجبته فقال رسول الله لها لم حجبته و هو لا یراک فقالت ءان لم یکت  یرانی فءانی ءاراه و هو یشم الریح فقال رسول الله ءاشهد ءانک بضعه منی  موسی بن جعفر از پدرانش روایت فرموده که امام علی ع فرنودروزی نابینایی بر فاطمه س وارد شد پس حضرت حجاب پوشید پیامبر ص از ایشان پرسید او که تو را نمی بیند  پس برای چه حجاب می کنی زهرای اطهر س قرمود اگر او مرا نمی بیند من که اورا می بینم و او بوی مرا استشمام می کند رسول خدا ص فرمود شهادت می دهم  که تو پاره تن من  هستی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۴۹
سید حسین صادق زاده

این مطلب ظاهرا بسیار زیبا و معقول به نظر  می رسد حفظ وحدت در سایه حکومت اسلامی از ضروریات یک جامعه اسلامی از ضروریات یک جامعه اسلامی از ضروریات یک جامعه اسلامی می باشد که رسول خدا ص نیز به ان تاکید می فرمودند ولی اگر حکومت اسلامی را افرا دنالایق فاسق و مستبد قبضه کردند باز هم باید سکوت کرد وبدون هیچ مخالفتی را به استناد اینکه نظم عمومی را بر هم می زند و سبب تفرقه جماعت اسلامی می شود را می توان محکوم  کرد این مفهوم اگرچه از فرمایشات موکد رسول خدا ص بود و به ان سفارش بسیار کرده بود ابزادی شده بود که در سایه ان خلفا مخالفان خود را سرکوب کنند و به کسی اجاره اظهار نظر بر خلاف عقاید حاکمان را ندهند نقض عهد و بیعت استمرار بیعت مسلمین با حاکم اسلامی امری است که موجب تقویت بنیان حکومت شده وبه حاکم اجازه می دهد تا برنامه  ربزی بلند مدتی را برای جامعه اسلامی تدارک ببیند لذا نقض عهد وبیعت از اموری بود که به شدت مورد مذمت قرار گرفته وواضح است که تا چه اندازه در مسایل سیاسی نقش مثبتی رایفا ء می کرد اما اگر یک خانم از اصول اولیه اسلامی سر پیچی کرد و به تغییر و تحریف سنت های الهی اقدام نمود باید بر عهدی که با او بسته شده ملتزم بود واین بیعت همچنان پا بر  جاست ایا اگر با خلیفه ای همچنان ایا اکر با خلیفه ای همچون یزید بن معاویه بیعت نشود و یانقض بیعت شود نظم عمومی بر هم می خورد و جماعت مسلمین دچار اضمحلال مب شود اصلا حدود این عدم نقض بیعت چیست حاکم جامعه اسلامی تا چه زمانی بر این منسب باقی  می ماند و چه حدودی برای ماو تعیین شده است  این سوالات پرسش های بی پاسخی بودند که در زمان خلفا  حتی فرصت مطرح شدن را نیز پیدا نمی کردند خلفای بنی امیه و بعد ها بنی عباس با به کارگیری این مفاهیم البته در شکل تحریف شده ان هیچ قید و شرطی نداشتند و مردم را وادار به پذیرش حکومت خود می کردتد ذکر نمونه هایی از این تحریف ها و  تاثیر انها در جامعه اسلامی خالی از لطف نیست  ابی اسحاق می گوید که شمر بن ذی الجوشن وقتی که نماز می خواند بعد از نماز دست های خود را بلند می کرد و می گفت خدایا تو می دانی که من مردی شریف هستم مرا مورد بحشش قرار ده من به او گفتم  چگونه خداوند تو را ببخشد در حالیکه در قتل  فرزند پیامبر ص شریک بوده ای شمر گفت ما چه کرده ایم امرا و حاکمان به ما دستور دادند که چنین کنیم ما نیز نمی بایست با انها مخالفت می کردیم من به او گفتم این  عذ ری زشت و نا پسند است و اصلا ء قابل قبول نیست اطاعت تنها در کارهای معروف و درست صحیح می باشد  ابن زیاد پس از دستگیری  مسلم بن عقیل به او گفت ای عصیانگر بر امام و رهبر  خود   خروج کرده ای واتحاد مسلمین را از بین برده ای مسلم در پاسخی قاطعانه به او گفت معاویه خلافت را با اجماع امت بدست نیاورده است او با حیله گری علیه وصی پیامبر ص  خلافت را غصب کرده است نمایندگان حاکم مکه در زمان خروج امام حسین ع از مکه به ان حضرت گفتند ایا ارز خدا   نمی ترسی که از جماعت مسلمین خارج شده و بین امت تفرقه ایجاد می کنی عمر بن حجاج یکی از فرماندهان ابن زیاد با افتخا ر می گعت ما اطاعت از امام را کنار نگذاشته  و از جماعت کناره گیری نکردیم او به سپاه ابن زیاد نیز نصیحت می کرد اطاعت و جماعت را حفظ کرده ودر کشتن کسی که از دین خارج گشته و مخالفت با امام ورزیده تردید  نکنید  اعتقاد به جبر    اعتقاد به جبر یعنی اعتقاد به اینکه هر اتعاقی در عالم رخ می دهد  خواست خداست وانسان ها هیچ،نقشی در ایجاد و یا تغییر انها ندارند حتی اعمال ناشایستی که از انسان ها سر می زند به خواست خدا بوده و انسان مجبور استکه ان عمل ناشایست را انجام دهد بنیان گذار این عقیده نادرست معاویه بود و بااین عقیده غلط در تلاش بود تا حکومت واعمال نا مشروع خود در مبان مردم مشروعیت ببخشد که البته در این کار موفق نیز بود زیرا اعتقاد به جبر در ان دوره به شدت در میان مردم رواج پبدا کرده بود و هر اتفاقی می افتاد معروف یا منکر به جبر اسناد می کردند وبه ساوگی از ان می گذشتند جهت روشن تاثیر اعتقاد به جبر در ان دوره چند نمونه را متذکر می شویم  قاضی عبد الجبار با اشاره به این که معاویه  پایه گذار مجبره است نقل می کند که معاویه در نورد بیعت با یزید می گفت مساله یزید قضایی از قضا های الهی و مقدری از مقدرات او است ودراین مورد کسی از خود اختیاری ندارد  عبیدالله بن زیاد به امام سجاد ع فرمود من برادر بزرگتری داشتم که مردم اورا کشتند  وقتی عمر بن سعد مورد اعتراض فرار گرفت که چرا به سبب حکومت شهر ری امام حسین ع کشت گفت این کار از جانب خدا مقدر شده بود شریح بن حارث قاضی     شریح از مردم یمن بود که به دیدار پیامبر ص شتافت ومسلمان شد او حدود 60 سال عهده دار قضاوت بود وقتی حضرت علی ع به خلافت رسید وی را در ابن پست ابقاء نمود شریح از کسانی بود که با امام حسین ع مکاتبه داشت و جزء هفت نفر از بزرگان کوفه بود که قسم یاد کردند ان حضرت را یاری نمایند اما  هنگامی که ابن زیاد مبلغ پنجاه هزار دینار به عنوان رشوه به او پبشنهاد کرد قسم خود را زیر پا نهاد و فتوا به قتل امام حسین ع داد عمربن سعد             عمر بن سعد از جمله اشراف و بزرگان کوفه بود که به امام نامه نوشتندواو را به کوفه فرا خواندند ولی با وعده حکومت ری همه چیز را به فراموشی سپرد در روز سوم  محرم الحرام باچهار هزار نفر برای قتل رساندن فرزند پبامبر وارد کربلا شد او به عروه بن قیس گعت برو از حسین سوال کن چرا به ابن دیار امده ای چرا از مکه خارج گشتی ودر انجا نماندی فیس به او گعت چرا خودتبا او سخن نمی گویی عمر سعد گفت من برای حسین نامه نوشتم و او با من مکاتبه داشته است خجالت می کشم با او  روبرو شوم ساربان امام  حسین ع    به نوشته برخی از مورخان بکی از کسانی که در کربلا از امام حسین ع فاصله گرفت ساربان امام حسین ع به نام بجدل بن سلیم بود او با ان که از امام ع جدا شده بود شب یازدهم به قتلگاه وارد شد وبه منظور به دست اوردن انگشتر ان حضرت انگشت امام را قطع نمود -عمر بن حجاج     عمر بن حجاج کسی است که در نامه خود به امام حسین ع نوشت درختان سبز شد و میوه ها رسید  و ما منتظرقدوم تو هستیم ولی با خطبه عبیدابن زیاد در شمار چهره ها مردد قرا گرفت و در کربلا در رکاب عمر بن سعد حضور یافت و فرماندهی لشگر چهار هزاری نفریموکل بر فرات را به عهده گرفت او خطاب به لشگر خود گفت در جواز قتل حسین ع تردیدی  به خود راه ندهید زیرا او با یزید مخالفتکرده است و ازدین بیرون رفته است شبث بن ربعی  هنگامی که عبیدالله بر کوفه چیره شد او به عبیدالله پیوست شبث از دعوت کنندگان امام بود ولی در کربلا در شمار فرماندهان دشمن قرار گرفت او خطاب به حضرت عباس ع گفت برو برادرت بگو که اگر دنیا را اب فرا گیرد قطره ای از انرا به شما نحواهم داد مگر اینکه با یزید بیعت کند این شخص به شکرانه شهادت امام حسین ع  مسجدی بنا کرد که به نام او نیز شهرت یافت قیام و انقلاب های بر گرفته ار عاشورا    انقلاب توابین    در سال 65 هجری قمری مردم کوفه در نتیجه دعوت کتبی از امام برای امدن به کوفه و سپس خیانت به وی و به شهادت رساندن ایشان دچار شرمساری و ندامت شدند و  با قیام علیه کسانی که موجب به بار امدن این افتضاح شدند سعی کردند احساس گناه را در خودشان تسکین بخشد قیام مختار ثقفی   این قیام در سال 66 هجری به انگیزه  خونخواهی امام حسین ع وانتقام از قاتلان او صورت گرفت مختار در جریان این انقلاب توانست در یک روز دویست و هشتاد تن از قاتلان امام حسین ع را به سزای اعمالشان برساند قیام حسبن بن علی شهید فخ  فخ نام وادی و محلی در فسمت غربی و یک فرسخی  شهر مکه است انجا مکانی است که حسین بن علی در سال 169 هجری بر علیه حکومت عباسی قیام کرد و با یاران خویش به شهادت رسید وی یکی از سادات و علمای اسلام بود که حدود یک قرن پس از ماجرای کربلا بر علبه ظالمان قیام کرد و اثری عمیق در عالم تشیع به جای گذاشت انقلاب اسلامی ایران  یکی از قیام های بر گرفته از کربلا اقلاب اسلامی در ایران بود انقلاب اسلامی در ایران همزبان با روز عاشورا مصادف با پازدهم خرداد سال 1342 هج شمس ی بود این نهضت با زنده نگهداشتن محرم و صفر در طول 15 سال توانست به پیروزی برسد امام خمینی ره رهبر ای نهضت در تبین تاثیر قیام امام حسین ع در حامعه اسلامی همواره می فرمودند ما هر چه داریم از محرم و صفر است این محرم و صعر است که اسلام را زنده نگهداشت  انقلاب جهانی حضرت مهدی عج  مهمترین علت قیام و خروج امام مهدی عج انتقام از امامانی معصوم ع به کار رفته است در روایات امده است که ایشان انتقام خون مادرشان حضرت زهرا س دختر گرامی پیامبر اسلام ص و جد بزرگوارشان حضرت ابا عبدالله الحسین ع را از ستمگران خواهند گرفت 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۰۰ ، ۰۵:۴۱
سید حسین صادق زاده

شهادت می دهم که تو نماز را بپا داشتی  و زکات را پرداخت کردی وامر به معروف و نهی از منکر نمودی و کتاب خدا را انگونه که شایسته است تلاوت نمودی و به شایستگی دراه خدا بپاخاسته و جهاد کردی  اما حسین ع گروهی از خواص واکابر قوم را مورد خطاب قرار داده می فرمابد ای مردم عبرت بگیربد به انچه که خداوند به اولیاءخود  پند داده است که مانند علمای یهودی و نصارااز امر به معروف و نهی از منکر سرباز نزنید زیرا علمای یهود جور و ظلم و ستمگران را می نگرند و انان را از این کار زشت نمی ترسانند به امید  اینکه  از پرتو مرحمت ستم پیشگان به نوایی برسند واز جانب انان ،گزند نبینند و برای اینکه در روز خوش زندگی کنند وغبار ناراحتی بر دامن دلشان ننشیند از گفتن حرف حق در هراس هستند در حالی که پروردگار بزرگ می فرماید فقط از من  بیمناک باشید و از مردم عاجز و زبون نهراسید و نیز خداوند می فرماید مردم با ایمان بعضی سر پرست و یاور بعضی دیگر هستندو امر به معروف و نهی از منکر می کنند زیرا اگر این دو وظیفه امر به معروف و نهی از منکر در میان مسلمانان رواج یابد کارها به صلاح می شود و بنیان ملت استحکام می پذیرد وصیت ان حضرت به برادر خود امام حسین ع به برادرش محمد حنفیه به عنوان وصیت چنین فرمود من خروج نکردم برای خود کامکی و جاه طلبی فساد و ظلم بلکه عامل خروج و حرکت من بر قرار کردن اصلاح در امت جدم رسول خدا ص است می خواهم که امر به معروف و نهی از منکر کنیم و همان راه را بپبمایم که جدم رسول خدا ص و پدرم علی ابن ابیطالب پیمود نامهبه بزرگان بصره  امام حسین ع در ضمن نامه ای به بزرگان بصره می نویسد اسلام مده و بدعت های ضد اسلام زنده شده است یعنی قیام ما  برای زنده کردن سنت های اسلامی و نابود ساختن بدعت های ضد اسلام است  امام حسین ع ودرس هایی از عاشورا  بنی امیه با جهره به ظاهر اسلامی خود مایه  فریب و اغوای مردم بودند نهضت کربلا با افشاء ماهیت بنی امیه و چهره انان به تاریخ  بشر به مسلمانان درس بیداری و هوشیاری داد تا فریب چهره های نقاب زده تا فریب چهره های نقاب زده در پشت ماسک دین را نخورند   مبارزه با طاغوت  نهضت  عاشودا مبارزه با طاغوت ان زمان  حکومت ظالمانه یزید بن معاویه بود در این مبارزه به سخن رسول خدا ص استناد کرد که می فرماید هر کس حکومت ستم پیشه ای را دید که  حرام الهی را حلال و حلال الهی را حرام  می شمارد و به ظلم   ستم رفتار می کند اگر بر او نشورد بر خدا ست که اورا به جایگاه و کیفرش برساند   مقاومت تا اخرین لحظه  ان چه نشانه عقیده و پایداری است مقاومت تا اخر خط و دست بر انداشتن از خواسته ها و اهداف متعالی است امام حسین  ع در نهضت عاشورا چنین کرد او تا اخرین نفر و تا خرین نفس مقاومت کرد ولی تسلیم دشمن نشد و این درسی برای امت اسلام در برابر متجاوزان به حریم استقلال و ناموس مسلمین  است ایجاد تحول در مردم  اثر مهم دیگر انقلاب حسین بن علی ع زدودن ترس ووحشت از رژیم استبدادی بنی امیه بود این تحول عظیم مبدا ء اعتراضات مردمی گردید   موجب احساس گناه و بیداری وجدان در افرادی بود که می توانستند ان حضرت را یاری کنند ولی این کار را انجام ندادند  احساس گناهکاری و نهضت وجوان و عقل عامل نیرومندی در دل افرادی بود که وعده یاری به ان حضرت دادند ولی دست از یاری او کشیدند  نهراسیدن از کمی نفرات    عاشو ا جلوه کامل این کلام حضرت علی ع بود  لا تستو حشو امن طریق الهدی لقله اهله  در راه حق از کمی نفرات وحشت نداشته باشید وقتی کسی با گروهی ایمان به هدف داشته باشند پشتوانه ای قوی دارند نباید از کمی یاران بترسند و از جبهه حق عقب نشینی کنند امام حسین ع حتی اگر تنهاهم می ماند از میدان دفاع از حق بر نمی گشت شاهدش    سخن او در شب عاشورا است که  می فرماید شما بروید  اینان با من کار دارند امیخته شدن کار فرهنگی به ایثار            کربلا صحنه اموزش فرهنگی موغظه و اخلاص در دعوت نبود تنها میدان جهاد و جانبازی و بی باکی نبود حسین ابن علی ع   پیامی داشت که در نهضت کربلا نهفته است او نجات اسلام و بیداری مردم و ارتقا سطح اندیشه وایمان مردم را در سایه شجاعت جانبازی ایثار و اخلاص انجام داد  تا ان حرکت جهادی و فرهنگی به هدف برسد و نجات بخش گردد کربلا   مکتب  ازادگی  کربلا مکتب ازادگی است و حسین ع معلم   ازادی و دعوت کننده به  ان است ازادگی ارزشی است که در همه ملل طرفدار دارد حتی برای غیر مسلمان خصلتی ارزشمند است  امام حسین ع خطاب به لشگریان عمر بن سعد فرمود ان لم یکن دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونو ا احرارا فی دنیاکم   اگر دین ندارید واز روز قیامت نیز  هراس ندارید لا اقل در دنیا به ازادگی زندگی کنید تقویت روحیه شهادت طلبی قیام امام حسین ع  سنت شهادت و عشق به شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد ایشان با قیام حود پرده از روی زندگی الوده و پست مسلمانان برداشت احیای مجدد جریان دینی قیام امام حسین ع بار دیگر چهره واقعی اسلام را به جوامع اسلامی نمودار ساخت لذا قیام ها و نهضت هایی که بعد از ان به وقوع پیوست غالبا رنگ دینی و دفاع از اسلام داشت  مقرم در کتاب  مقتل خود می نویسد نهضت حسین ع جزء اخیر از علت تامه جهت استحکام مبانی دین بود به طوری که این نهضت بین دعوت حق وحملات باطل تفرقه و جدایی انداخت و حق را از باطل مشخص نمود  لذا گفته شده است اسلام را پیامبر اکرم ص اغاز نمود  امام حسین ع موجب بقاء و    پایداری ان شد  شگل گیری نهضت ها وجنبش های اجتماعی  قیام عاشورا مبدا شگل گیری نهضت های متعددی بر علیه امویان و طرفداری از اهل بیت ع  گردید که مهم ترین انان عبارتند از نهضت های توابین مختار و زید بن علی ع حمایت از رهبر و امام  صحنه های عاسورا جلوه های حمایت از رهبر است ،گر چه امام حسین ع بیعت خود را از یاران برداشت ولی انان دست از رهبر خود نکشیدند و اورا تنها نگذاشتند  سخنان کسانی همچون حبیب بن مظاهر و زهیر بن قبس که درشب عاشورا در حمایت ان حضرت سخن گفتند قابل تو جه است حتیدر رجز هایی که ایشان در میدان نبرد می خواندند  حمایت از رهبر مسهود است به عنوان نمونه حضرت عباس ع سوگند می خورد اگرچه دست راست را قطع کنید ولی دست از حمایت از دین وامام بر نمی دارم  شناساندن جایگاه ولایت و امامت   تبلیغات دروغ امویان اهل بیت ع را در انزوا قرار داده بود به گونه ای که افکار و عواطف امت اسلامی می رفت که یکباره از خاندات علی ع فاصله گیرد اما حادثه عاشورا صفحه تاربخ را به نفع اهل بیت  تغییر داد  ونفوذ معنوی انان را بیشتر کرد همبستگی بین شیعیان        قیام امام حسین ع نوعی هم بستگی بین شیعیان و جریانات وابسته به اهل بیت ع ایجاد کرد چنانکه می بینیم نهضت های  انقلابی که بعد از حماسه عاشورا به وقوع پیوست به طرفداری از اهل بیت ع صورت می گرفت حتی عباسیان نیز با اینکه فرزندان و نوادگان عباس عموی پیامبر ص بودند با علویان هماهنگ شده و بر علیه امویان متحد گردیدند امام حسین ع و مبارزه با ظالمان  اعتراض به حکومت ابو  بکر یکی از موارد شرکت حسن و حسین ع در اعتراض به حکومت ابو بکر این بود حضرت علی ع سه شب پیاپی فاطمه س را بر مرکبی سوار می کرد و دست حسن و حسین ع را می گرفت و به خانه مهاجران و انصار می برد و حق خودرا را برای انها بیان می نمود واز انها می خواست تا ان حضرت را به گرفتن حقش یعنی مقام رهبری یاری کنند ولی جز افراد اندکی جواب مثبت نمی داد امام حسین ع طی سخنان گهر باری می فرماید ابو بکر و عمر به مقام رهبری تکیه زدند در حالی که همه اش از ان ما بود انان در خلافت سهمی مانند جده به اندازه اندک فرزندان به جده می دهند برای ما قرار دادند اگاه باشید در روز قیامت که مرد، خواهان شفاعت ما هستند این دونفر به خاطر محروم بودن از شفاعت ما خودرا سرزنش می کنند اعتراض به عمر بن خطاب در زمان خلافت عمر بن خطاب روزی مسجد مملو از جمعیت نشسته بود عمر بالای منبر رفت و در ضمن گفتار خود را اولی از جان مومنان خواند در این وقت حسین ع بر خاست ود ر میان انبوه جمعیت فریاد زد ای دوروغکو از منبر پدرم رسول خدا ص پایین بیا این منبر پدر تو نیست ای جایگاه جایگاه تو نیست عمر پاسخ داد سوگند به جانم این منب  منبر پدر تو است پدر من منبر نداشت حسن و حسین ع در عصر خلفا همان موضع گیری پدرشان را داشتند و بر همین اساس در جنگ های عصر خلفا شرکت تکردند زیرا چگونگی ان فتوحات هماهنگ  با ایین اسلام نمی دانستند اعتراض به  حکومت عثمان خلافت  عثمان در اواءل مجرم سال چهاردهم  هجری اغاز شد و حدود دوازده سال به طول  انجامید در این دوران امام حسین ع که سنین جوانی را می گذراند همراه با پدر و برادر هر گز خلافت عثمان را نپذیرفتند و در فرصت های منااسب به ان اعتراض  می کرد از  جمله هنگامی که عثمان ابوذر را به سرزمین ربذه تبعید کرد با اینکه دستور اکید داده بود کسی به بدرقه ابوذر نرود علی ع همراه جمعی از یاران و از جمله حسن و حسین ع به بدرقه   شتافتند و هریک خطاب به ابوذر سخنانی گعتند  که گفتار حسین ع چنین بودای عمو من پروردگار قادر و تواناست او می تواند هر چه  برتو وارد شده است را تغییر و خداوند هر روز مقام و شان خاصی دارد این مردم دنیا وزندگی را از تو باز داشتند و اسایش را از تو گرفتند ولی تو دینت را از انان گرفتی و نگذاشتی ملعبه هوس های انان گردد به راستی که تو از دنیا مردم پیش چشمت نا چیز است ولی این مردم به روش تو بسیار نیازمند هستند من از درگاه خداوند می  خوهم که تو را در تمام کارها یاری فرماید  به این ترتیب حسین ع این چنین به دستگاه خلافت عثمان می تازد و از تبعید شده ابوذر تقدیر میکند و اشکارا مخالفت خود را با روش عثمان اعلام می دارد  پاسخ  قاطع امام حسین ع به عایشه  امام حسین ع در کنار جنازه برادرش امام حسین ع خطاب به عایشه فرمودند تو وپدرت از قبل حریم پیامبر ص را دریدید تو جنازه کسی ابو بکر را به خانه پیامبر ص اوردی که ان حضرت دوست نداشت در نزد بک او باشد در مورد این کار از تو باز خواست خواهد کرد ای عایشه پدرت ابوبکر و عمر با نزدیک نمودن خود به پیامبر ص اورا ازار دادند وان حقی که خداوند با زبان پیامبرش به انها امر کرده بود را رعایت ننمودند  مراسم حج و خطابه بر ضد معاویه  دوسال قبل از مرگ معاویه سال 58 هجری امام حسین ع در مراسم حج شرکت کرد در این مراسم بسیاری از  بنی هاشم و اصحاب که بیش از هزار نفر بودند شرکت داشتند امام حسین ع در جمع انها طی خطابه اتشینی فرمود  می دانید که طاغوت  معاوبه با ما و پیروان چه می کند من ترس ان دارم که لا این روش معاویه حق پایمال و نابود شود ولی بدانید خداوند نورش را کامل می کند هرچند که مشرکان را خوش نیاید  برخورد شدید امام حسین ع با مروان  روزی مروان به امام حسینع گفت اگر فاطمه س مایه افتخارتان نبود شما  به چه چیز فخر می کردید امام حسین ع که شخصی قوی پنجه بود بر اشفت وگریبان مروان را گرقت وچنان فشار داد که دسیارش بر گردنش پیچید   بی هوش به زمین افتاد پس اورا رها کرد و به میان مردم امد و فرمود شما را به خدا سوگند ا گر راست گفتم مرا تصدیق کنید ایا در روی زمین کسی جز من و برادرم حسن ع هست که محبوب دل پیامبر ص باشد ایا در روی زمین غیر از من و برادرم کسی هست که فرزند دختر پیامبر ص باشد من در سراسر زمین کسی پلیدتر و ملعون تر از مروان و پدرش که تبعید شده پیامبر ص بود نمی شناسم  پاسخ قاطع امام حسین ع بهکگستاخی معاویه   وقتی معاویه حجربن عدی ان مبارز بزرگ و یارانش رو به شهادت رسانید در همان سال برای انجام حج به مکه رفت در حجاز امام جسین ع را ملاقات نمود و گفت یا ابا عبدالله ع ایا از انچه به حجر بن عدی ویارانش انجام دادیم  خبر داری و خبر بر خورد شدید ا با پیروان تو و پدرت به شما رسیده است  امام حسین ع فرمود چه کردی عرض کرد انهارا کشتیم کفن کردیم بر انها نماز خواندیم و دفن نمودیم امام حسین ع خندید و فرمود ای معاویه قوم بنی هاشم را با این کارهایت دشمن خود کرده ای ولی اگر ما پیروان تو را بکشیم نه انهارا کفن می کنیم و نه نماز بر انها  می خوانیم و نه انها را دفن می کنیم به من خبر رسیده که وقیحانه به علی ع بد گویی می کنی و نسبت به بنی هاشم  بد  می گویی ایا ما را به قیام و دشمنی وامی داری  ای معاویه به وجدان خود رجوع کن واز ان بپرس  که حق با تو یا بر ضد تو است انحرافات فکری و دینی زمان امام حسین ع  در سالی که قیام  کربلا در ان رخ داد جامعه اسلامی نسبت به اخرین سال حیات 

پیامبر ص تغییرات فراوانی کرده بود متاسفانه طی این مدت  بسیاری از سنت های زمان رسول خدا ص تغییر یافته و اعمال  و عقاید انحرافی جایگزین ان شده بود و امام حسین ع این وضعیت را نتبجه رفتار نا شاسیت  حاکمان بنی  امیه  می دانست ایشان علاوه بر اینکه بنی امیه را متهم به ظلم و عداوت می کرد انها را کسانی می دانست که آطاعت شیطان  را پذیرفته و اطاعت خداوند را ترک گفته اند ایشان می فرمود انها تظاهر به فساد کرده و حدود الهی را تعطیل نموده اند و به  بیت المال تجاوز می نمایند  انها علاوه بر ایجاد فساد و تعطیل حدود بسیاری از مفاهیم دینی را تحریف کرده و بادر مجاری غیر مشروع از انها بهره بری می کنند  بنی امیه برای تحکیم خود و جلو گبری از اظهار نظر های مخالفان  اقدام به تحربف سنت های پیامبر ص نموده و مفاهیم جدیدی را نیز خلق کرده بودند  در ذیل نمونه هابی از این مفاهیم  را که در جریان کربلا و ایجاد ان موثر بوده اند همراه با شواهد تاریخی ببان می کنیم  از رایج تربن اصطلاحات سیاسی زمان خلفا ء سه مفهوم اطاعت از ایمه لزوم جماعت و حرمت نقض بیعت بود شاید بتوان گفت که مفاهیم پایه خلافت و دوام ان  تضمین می کردند اطاعت از ایمه اطاعت  از امام به معنای پیروی از نظام حاکم بود یعنی همه ملزم بودند که تحت فرامین خلفا ء و  بدون هیچ قید و شرطی رفتار کنند  اما سءوال  مهم  این است که تا کجا باید از حاکم پیروی کرد ایا تنها به دست گرفتن قدرت و خلییفه بودن برای اطلاق  عنوان امام کفایت می کند ایا باید از سلطان جاءیر که در جایگاه خلافت قرار این  گرفته است اطاعت کرد یکی از مفاهیمی بود که با تحریف فرمایشات رسول اکرم ص حکومت نا مشروع خلفا ء را استحکام می بخشد حفظ جماعت  حفظ جماعت یعنی عدم اغتشاش شورش و دست نزدن به اقدامی که وحدت را از بین می برد و زمینه ایجاد تزلزل در جامعه اسلامی را فراهم می کند -

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۲۴
سید حسین صادق زاده

اثار سیاسی و اجتماعی عاشورا       باعث بقای شریعت اسلام  اوضاع عمومی اسلام و مسلمین بسیار ناراحت کننده بود روح شریعت اسلام یعنی پرهیز کاری و عدالت دیده نمی شد و از احکام اجتماعی دین فقط جمعه و جماعت ان هم به صورت تشریفاتی وجود داشت  بنی امیه شرایط را جهت نابودی اسلام و محو نام حضرت محمد ص اماده کرده بودند در چنین وضع خطرناکی امام حسین ع عزم جهاد کرد و باتعداد معدودی از یاران همراه با زنان و کودکان به استقامت بر خاست  و چنین فریاد زد ایا نمی بینید که به حق عمل نمی شود در این هنگام باید شخص مومن حقا و واقعا طالب لقای پروردگار باشد احیای اسلام ناب محمدی ص نهضت امام حسین ع دو معنی داشت 1 نفی انچه به نام اسلام مطرح بود 2 اثبات انچه از اسلام فراموش  گشته و انکار شده بود مانند امر به معروف و نهی از منکر واین دو هردو باهم یعنی احیای اسلام ناب محمدی  ص  دمیدن روح استقامت و ازادی خواهی  امام حسین  ع نه فقط با حرف و خطبه های ارزشمند که در عرصه  عمل هم روح استقامت و پایداری و ازاد یخواهی و حفظ کرامت و عزت نفس را در کالبد بی روح مسلمین در همه   اعصار دمید  امام حسین ع در خطبه ای در کربلا می فرماید دشمنان خدا ذلت خاندان پیامبر را می خواهند نه پیامبر نه مردان پاک دل و مومن ونه ان دامن های پاکی که ما را در میان خود پرورانده اند این اجازه را به ما نمی دهند الگوی قیام های دیگر قیام های مقدس بشری دارای دو مشخصه هستند  1 برای  مفامات عالی انسانی توحید عدل ازادی و رفع ظلم و استبداد صورت می گیرند 2 برخی از انها در ظلمت های سخت ظهور می کنند قیام اماحسین ع هر دومشخصه را دارا بود از اثار دیگر این قیام جنبه الگویی ان برای سایر نهضت ها و قیام های به خق و الهی است   قیام امام حسین ع باعث بیدار شدن حفتگان و انتقال روح مبارزه جویی  بر علیه ظلم و ستم بوده است امام حسین ع و تعالیم فرهنگ عاشورا  تفکبک مومنان ومسلمان نمایان  تا صحنه از مایش  پیش نیاید دینداران واقعی و دینداران سطحی و مدعیان ایمان از هم شناخته نمی شوند کربلا ازمایشگاهی بود که میزان ایمان و صحت ادعاهای مسلمانان در دینداری و پای بندی به حق و مکتب شناخته شد  تا چنین تفکیک و مرز بندی   انجام نگیرد جامعه اسلامی و مسلمین هویت و قدرت و جایگاه خویش را نمی شناسیم در این خصوص امام حسین ع می فرماید  الناس عبید الدنبا والدین لعق علی السنتهم یحو طونه ما درت معایشهم فاذا محصرا بالبلا ء قل الدیانون   مردم قرزند دنیا هستند ودین تا زمانی بر زبانشان جاری است که زندگی دنیابشان تامین باشد وقتی ازمایش به میان اید دینداران واقعی کم می شوند امام حسین ع و عزت  و ازادگی اند ان حضرت سر دو  راهی زندگی ذلت بار با مرگ شرافتمندانه  هر گز زیر بار ذلت نرفته و از مرگ با عزت استقبال کر  واین سخن اوست که فرمود  ابن زیاد مرا مبان شمشیر های اخته و ذلت مخیر ساخته است ولی هیهات که ذلت و ننگ را بپذیرم احیای مکتب شهادت  انچه مایه بقا فدرت و شکوه دین است جهاد و فرهنگ شهادت  طلبی  است امام حسین ع برای ابنکه اعلام کند دین تنها نماز و روزه و حج نیست دست به قیامزد تا مکتب شهادت و فداکادی در راه دین خدا را زنده نگهدارد و روحیه رفاه طلبی ود نیا پرستی را از بین ببرد اماحسین ع در خطبه ای در طی مسیر تا کربلا با جمله انی لا اری الموت الا السعاده تاکید بر شهادت طلبی

  در راه دین نموده است عمل به تکلیف  انچه مهم است عملبه تکلیف و انجام وظیفه است خواه نتیجه ان پبروزی باشد یا شکست اساسا در مکتب اسلام پیروزی همان عمل به وظیفه   است امام حسین ع در مسیر کربلا فرمودند ارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا قتلنا ام ظفرنا  مب خواهیم  بهتربن کاری را انجام  دهمکه خداوند می خواهد  خواه به کشته شدن یا به پیروزی ما بیانجامد  پبوند حماسه و عرفان    در مبارزات نبابد عبادات و توجه به خدا و بعد معنوی فراموش شود دد کنار جهاد عبادت و نماز هم باید باشد امام حسین ع شب عاشورا را برای تلاوت فران نماز و مناحات مهلت خواست و فرمود من نماز را دوست دارم شب عاشورا خیمه یاران امام پر از زمزمه عبادتنیایشیش بود حتی در ظهر عاشورا امام نماز اول وقت را بر گزار کرد مبارزه با طاغوت  نهضت عاشورا مبارزه با طاغوت بود و طاغوت ان زمان حکومت بزبد بن معاویه بود امام حسین ع در این مبارزه به سخن گهر بار رسول خدا ص استناد    می فرمود  من رءای سلطانا جایر ا مسحلا  لحرام الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنته رسول الله صلی الله علیه و اله یعمل فی عبادالله بالاثم والعدوان فلم یغیر علیه ولا قول کان حقا علی الله ان ید خله مدخله هرکس حکومت ستم پیشینه ای را دید که حرام های الهی را حلال و حلال ها رو حرام می شمارد و به مخالفت با سنت رسول خدا ص اقدام می نمابد و ظلم و ستم با مردم  رفتار  می کند اکر با گفتار ورفتار ر او نشورد بر خداست که اورا به جایگاه   کبفرش برساند افشای باطل  بنی امیه با چهره به ظاهر اسلامی خود باعث فریب  اغوای  مردم بودند نهضت کربلا با افشای ماهیت بنی امیه و چهره های کافر به ظاهر مسلمان انان به تاریخ  بشر و به مسلمانان درس بیداری وهوشیاری داد وبه انها اموخت که فریب چهره های پنهان شده در پشت دین را نخورند   احیای مکتب شهادت  انچه باعث مقاومت قدرت و شکوه دین است جهاد وفرهنگ شهادت طلبی است امام حسین ع برای اینکه  اعلامکند دین تنها نماز روزه و حج نیست دست به قیام  زد تا مکتب  شهادت و فداکاری در را دین خدا را زنده نگهدارد وروحیه رفاه طلبی و سازش و دنیا پرستی را از بین ببرد ایشان در خطبه ای در طول راه باجمله فانی لا اری الموت الا السعاده  بر مساله شهادت طلبی در راه دین تاکید  می نمابد امام حسین ع و جوانان  عاشورایی   علی اکبر ع فرزند نوزده ساله امام حسین ع نخستین نعر ار بنی هاشم بود که به میدان جنگ رفت  او نزد پدر امد و برای شرکت در نبرد اجازه گرفت امام به او اجازه داد سپس با نگاه به اسمان اورا بدرقه نمود و فرمود خدایا حودت شاهدباش جوانی به سوی انها می  رود که از نظر جمال کمال و سخن گفتن شبیه ترین مردم به رسول تو است و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر ص بودیم به چهره علی اکبر  می نگریستیم   قاسم بن الحسن ع نوجوانی  بود که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود شب عاشورا امام حسین ع به اصحاب فرمود فردا همه شهبد می سوید قاسم نزد عمویش امد و عرض کرد عمو جان من هم فردا کشته مب شوم امام اورا به سینه چسبانبد و فرمود مرگ در نظر تو چگونه است قاسم جواب داد احلی من العسل  از عسل شیرین تر است  دو فرزند حر بن یزید  ریاحی که قبل از پدرش به شهادت رسید علی نام داشت وقتی او به شهادت نایل گردید حر از سعادت فرزندش شادمان گردید یکی دیگر از پسران حر بنام  بکیر بود که حر به او فرمود به سوی دشمن حمله کن خدا برکاتش را به تو ارزانی می دارد وقتی به میدان جنگ می رفت حر فریاد زد پسرم کسی که مارا از گروه مستکبران پاک ساخت رایاری کن و وقتی جنگ شجاعانه کرد در لحظه شهادت او پدرش امد وگفت حمد و سپاس خداوندی را که مقام شهادت در رکاب فرزند رسول خدا ص را به تو عنایت کرد  حسن مثنی  یکی از جوانانی که در رکاب امام حسین ع حضور داشت حسن بن حسن  معروف به حسن مثنی بود که هفده نفر از دشمنان را کشت و دشمن حدود هجده زخم بر بدن او وارد کرد وبر اثر این ضربات بیهوش شد و تا روز یازدهم محرم بیهوش بود دشمن خیال کرد که او کشته شده است لذا از او غافل شدند و به فضل الهی زنده  ماند یکی دیگر از جوانانی که در کربلا حضور داشت فرزند دبگر امام حسن ع بنام عبد الله اصغر بود که حدود  11سال داشت و امام حسین ع اورا به بانوان حرم  سپرد اما وقتی دید  عمو هیچ یار و یاوری ندارد به میدان امد واز حریم امامت دعاع کرد ودر توفیق شهادت همراه او گردید امام حسین ع در حادثه کربلا چیز هایی است که ان حضرت برای دست یافتن به انها یا تحقق انها هر چند در زمان های دیگردست به قیام زد و در این راه شهید شد در این بخش به برخی از اهداف عالیه ان حضرت اشاره می نماییم زنده کردن و احیاء اسلام و قران  حادث کربلا یک خرکت احیا گرانه نسبت به اساس دین واحکام الله بود در مطالعه سخنان امام حسین ع تکیه فراوانی روی احیای دین و اجرای حدود الهی و احیای سنت و مبارزه با بدعت و فساد و دعوت به حکم خدا و فران دیده می شود   امام حسین ع ودر نامه ای خطاب به مردم بصره می نویسد من شمارا به کتاب خدا و سنت رسول خدا ص از بین رفته وبدعت جایگزین ان شده است اگر سخنم را بشنوید و فرمانم را پیروی کنید شما را به سعادت و نیکبختی راهنمایی می کنم امام حسین ع از انگیز ه نامه و دعوت کوفیان این گونه یاد می کند کوفیان به من نامه نوشته و از من خواسته اند نزد انها بروم من چنین می کنم زیرا امیدوارم معالم  معارف ونشانه های حق زنده گردد و بدعت ها از میان بروند  ایشان در مسیر کربلا وقتی به فرزدق بر خورد می کند اوضاع را چنین ترسیم می فرماید ای فرزدق این جماعت اطاعت خدا را رها کرده و پیرو شیطان شده اند در زمین به فساد می پردازند و حدود الهی را تعطیل کرده اند به میگساری پرداخته و اموال فقیران و تهیدستان را از ان خویش ساخته اند من سزاوار ترم که برای یاری دین بر خاسته و قیام کنم تا کلمه الله برتر باشد امام حسین ع در کلامی گهر بار بقا و احیای دین را در سایه شهادت و عاشورا حسینی  می داند   لو کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فسیوف خزنی اگر دین محمد ص تنها با کشتن شدن من پا برجا می می ماند پس ای شمشیر ها مرا در بر بگیرید  حضرت ابوالفضل ع نیز در رجزی که روز عاشورا پس از قطع شدن دست راست خویش   می خواند بر مسءله حمایت از دین خدا تاکبد دارد والله ان قطعتمو ا  یمینی انی احامی ابدا عن دینی   به خدا قسم اگر دست راستم قطع نمایند هر گز دست از پاسداری دین خدا بر نمیدارم  اصلاح در امت پیامبر ص جامعه ای که از معیارهای اصیل دین  وملایکه های ارزشی فاصله بگیرد فساد در پبکره  ان ریشه می دواندو روابط انسانی و ارتباطات احتماعی و انچه میان حاکم و ملت پیش می اید دچار انحراف از صراط مستقیم می شود امام حسین ع در سخن مفروف خود به ابن هدف اصلاحی اشاره فرموده و خروج خویش را با انگیزه طلب  اصلاح در امت پیامبر معرفی  نموده  است انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی من برای ایجاد اصلاح در امت جدم رسول خدا ص به پا خاسته و قیام نموده ام بر چیدن سلطه استبدادی  بنی امیه یکی از عوامل قیام  امام حسین ع فساد دودمان بنی امیه بود که حکومت اسلامی رو در دست گرفته   کینه های  دیرین  حود را بر ضد اسلام و پیامبر ص اعمال  می کردند   فساد خاندان اموی به حدی گسترده و عمیق بود که امام حسین ع تنها داه علاج را ایجاد حرکتی وسیع در مقالل فتنه انگیزی های این خاندان فاسد ار طریق قیام جهاد  و شهادت  تشخیص دادند در ذیل مصادیقی  از فساد گسترده خاندان اموی را اشاره می نماییم 1اسلام زدایی و تحریف معارف دین و بدعت گذاری  2 ترویج فرهنگ جبر سکوت وتسلیم  3 غارت بیت المال و صرف ان برای منافع و امیال  شخصی   4 فساد   اخلاقی و ترویج شهوت شراب خواری و قمار 5 احباء تعصب های قومی و ارزش های دوران جاهلی 6 به کار گماردن عناصر نالایق و  فاسد تنها به دلیل اموی بودن   7 حیله گری و  تزویر   تبلیغات دوروغین  8 کینهو عداوت انان با ال علی ع  9 محروم نمودن ایمه از مناصبی که حق انان بود   10 کشتارهای دسته جمعی مسلمانان    11 دستگیری حبس و کشتن چهره های درخشان انقلابی و اگاه مسلمان که هوادار اهل بیت بودند امام حسین ع در سخنان متعددی سعی در روشنگری خطر خانواده  فاسد بنی امیه نموده است از جمله در خطبه ای در مسبر کربلا فرمودند الا و ان هولاء قد لزمو   طاعه الشیطان و ترکو ا طاعه الرحمن و اظهروا  الفساد  و عطلوا الحدود و ءاستاثروا بالفی ء احلوا حرام الله و حرمو حلاله 

  اگاه باشید که اینان بنی امیه اطاعت از شیطان را بر خود لازم می دانند و اطاعت از خدا را ترک گفته اند و تظاهر به فساد می کنند حدود الهی را معطل گذاشته اند و حق خاندان پیامبر را به حود اختصاص داده اند حلال خدا را حرام کرده اند و حرام اورا حلال نمو ده اند الا ترون ان الحق لا یعمل به و انالباطل  لا یتناهی عنه   ایا نمی بینید که حق عمل نمی گردد و از باطل وفساد جلوگیری  نمی شود  بدعت  ستیزی و باطل ستیزی  امام حسین ع یکی از انگیزه های قیام خویش را مبارزه با انحرافات و بدعت ستیزی در دین بر شمرده است ایشان این نهضت را به عنوان مصداقی از عمل به تکلیف الهی در مقابله با بدعت هامعرفی نموده  است وی در نامهای بر بزرگان بصره می نویسد شما را به کتاب خدا و سنت و پیامبرش دعوت می کنیم  همان سنتی که مرده و به جای ان بدعت زنده شده است احیاگر  فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر            خطبه امام حسین ع در  منزلگاه بیضه  امام حسین ع در منزلگاه بیضه  نزدیک کوفه در برابر سپاه فرمود با چشمان خود به خوبی می بیند که حقوق خداوند ادا نمی شود و پیمان او شکسته  می شود حقوق  رسول خدا ص را پایمال می کنند و به  یغما می برند و کسی دم بر نمی اورد مسبب تمام این بد بختی ها مسامحه کارانی هستند که از امر به معروف و تهی از منکر دست کشیده اند  امر به معروف و نهی از منکر   امام حسین ع یکی از مهمترین اهداف قیام خود را در این دو عنصر مهم معرفی می فرمابد   ارید ان امر بالمعروف و نهی عن المنکر  می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم ایشان هنگام وداع با قبر رسول خدا ص برای بیرون امدن از مدینه می فرماید اللهم انی احب المعروف وانکر المنکر  پروردگارا من اعمال نیک و معروف را ددوست دارم،واز کارها ی نا صالح ومنکر بیزارم در زیارت مخصوصه ان حضرت امده است ءامرت بالمعروف و نهیت عن المنکر   حیات بخشیدن به نماز و زکات و امر به معروف ونهی از منکر بعد دیگری از احیا گری قبام عاشورا است اشهد انک قد اقمت الصلاه و اتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و تلوت الکتاب حق تلاوته و جاهدت فی الله حق جهاده 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۲۴
سید حسین صادق زاده