دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

۱۳۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

موسی بن جعفر بن ع باو فرمود رفیفی که ملاقاتش کردی تدا نصیحت کرده است راهب گفت قربانت اس او چه بود  فرمود او متمم بن فیروز و اهل فارس میباشد واز کسانی است که بخدای  یکتای  بی شربک ایمان اورده واورا با پاکدلیبقین پرستش نموده وچون از قوم خودترسیده از انها فرار کرده وپروردگارش باو حکمت بخشیده.و براه مستقیمش هدایت فرموده واز پرهیزگارانش قرار داده و میان او بندگان با اخلاسش شناسایی بر قرار ساخته واو در همه سال مکه را بعنوان حج زیارت کندو اول هر ماه عمره گزارد وبفضل  ویاری خدا از منزلش که در هند است بمکه میابد خدا سپاسگزارانراایگونه پاداش میدهد  انگاه راهب  مسایل بسیاری از امام پرسید وحضرت همه را جواب فرمود سپس  از راهب  مطالبی .رسید و او هیچ پاسخی نمیدانست انگاه راهب گفت بمن خبر ده ان 8 حرفیکه از اسمان فرود امد و چهار ان در هوا بماند ان چهار حرف که در هوا بماند بر که نازل شد چه شخصی تفسیرش کند فرمود او قایم ماست. که خدا بر او نازل کند واو هم تفسبرش نماید. و انچه بر  صدیفین   پیغمبران و هدایت شدگان نازل نکرده بر او نازل کند انگاه راهب دوحرف از ان چهار حرف را که در زمین است بمن بفرما فرمود هر چهار حرف را تو میگویم. اما اولش. هیچ  شایسته پرستشی جز خدای یکتا بی شریک باقی نیست  دوم محمد  رسول خداست  با اخلاص  سوم ما اهلبیت او هستبم جهارم شیهیان ما از ماوما از رسولخدا و رسول خدا از خداست بوسله   یعنی بوسیله پیروی و فرمانبر داری شیعیان ما از دسته ما میشوندو ما از پیغمبر و او از خدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۴۷
سید حسین صادق زاده

گفتم من از شهری دور نزد تو امدهام ودریا ها پیموده و متعرض غم واندوه وترسها گشته و در صبح  وشام از همه چبز نومید و تنها برسیدن باین حاجت امیدوار بوده ام  گفت من عفیده دارم زمانبکه مادرت بتو باردار گشته فرشته ای بزگوارنردش حاضر  شده و فکر میکنم که پدرت چون خواسته با مادرت نزدیکی کند غسل نموده و با پاکی نزدش رفته  است وگمان. دارم که سفر چهارم تورات را که بهتربن اسفار ان مشتمل  .برحالات خاتم الاتبیاست هنگام شب زنده داری خود مطالعه کرده و عاقبت بخیر گشته است از راهی که امده یی بر گرد و برو تا بمدینه محمدصلی الله و اله. که انرا طیبه گوبندبرسی ونام ان شهر در زمان جاهلیت یثرب بوده است سپس متوجه موضعی شو که بقیع نام دارد انگاه نشانی خانه ای را که به دار مروان معروفست بگیر ودر انجا منزل کن وسه روز بمان تا مردم ندانند کار مهم و یا شتابی داری سپس بپرس ان پیر مرد سیاه پوستی که در خانه اش بوریا میبافتند  بر در انخانه میبافند و نام بوریا در شهر انه خصفاست  کجاست  گویا مقصو د از این پیر مرد فضل بن سواراست  با ان پیرمرد و مهربانی و ملاطفت کن و باو بگو مرا ان همنشینت که در گوشه خانه ایکه دران چهار چوب کوچک است میشنیند نزدت فرستاداز او بپرس فلان نفلانفلانی موسی بن جعفر علوی ع کیست و پاتوقش کحایت و من هم اورا تو معرفی میکنم  گفت چون اورا دیدم چکنم گفت از گذشته و اینده ومسایل دینی گذشتگان و باقیماند گان ازاو بپرس

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۴۴
سید حسین صادق زاده

امام کا ظم ع فرمود بداستان مرد هندی باز گردد راهب گفت من این نامهارا شنیده ام ولی حقیقت و تفسیرش را نمیدانم و نیز نمیدانم انها کدامست و چگونه میباشد ودعا کردن با انها چگونه استپس براه افتادم تا بسبذان هند رسبدم و نشانی ان مرد پرسیدم بمن گفتند او در کوهی صومعه ای ساخته و در سال جز دوبار بیرون نیاید ودیه نشود  وهندیان دارندکه خدا برای او در صو معه اش چشمه ای شکافته و ایجاد کرده و بدون شخم و بذر افشانی برای کاشته شود ومحصول دهد من در خانه او رعتم و سه دوز انجا بودم نه در را کوبیدمونه دستی بان زدم روز چهارم خدا درا  گشود زیرا گاویکه هیزم  بار داشت و پستانش از بسیاری شیر کشیده میشد ونزدیک بود جاری شود بیامد ودر را فشار داد در باز شد من پشت سرش واردشدم  انمردرا دیدم ایستاده باسمان مینگرد و میگرید و بکوها مینگرد و می گرید  گفتم   سبحان الله چه اندازه نظبر تو در این روزگار کمیابست او گفت  بخدا که من جز یکی از حسناتو نیکیهایمردبکه اورا پشت سرت  ذاشتی موسی بن جعف. ع نیستم گفتم بمن خبر داده اند که تو یکی از اسما خدارا میدانی که بوسیله ان در بکشبانه روزبه بیت اامقدس میر وی و بمنزلت بر مبگردی  گفت بیت المفدسرا میشناسی که در شا، است نمیشناسم  گفت  مقصودم ان بیت المقدس  نیست بلکه ان خانه مقدسی است که خانه ال محمد است  گفنم من تا امروز هر چه شنبده ام  همان بیت المفدس بوده  گفت ان جای  محرابهای پیغمبرانست و انرا حظبر ه المحاریب جایگاه محرابها میگفتند تا انکه زمان فاصله  محمد و عیسی صلی الله علیهما رسیدو بلا بمشرکین نزدیک شد و کیفر و سختی خانه های شبا طین در امد و انهاان نامهارا تغیییر و تبدیل دادندو جابجا کردندو همین است  معنی  قول خدای تبارک وتعلی که بطن ایه در باره ال محمد و یک مثلی  است و انها جز نامهایی  نیست که شما و پدرانتان نام گذاری کرده اید و خدا برای ان هیچ دلیلو ایه اینازل نکردهاست 23 سوره 53

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۰۶
سید حسین صادق زاده

 سپس او مسلمانی نبکو شد و از قبیله  بنی فهر زنی گرفت  اما کاظم  ع از صدقه علی بت ابیطالب ع 50 دینار مهرش داد و برای او نوکر گرفت ومنزلش  داد ودرانجابود تا امام  کاظم  ع را از مدینه بردند واو 28 شب پس از بیرون بردن  حضرت در گذشت حدیث 5  یعقوب بن جعفر گوید  خدمت موسی بن جعفر ع بودم که مردو زن راهبی از اهل نجران یمن  خدمتش امدند  و فضل بن سوار برای انها اچازه رسیدن خدمت امام را گرفت  امام فرمود فردا انها رانزد چاه ام الخیر بیاور  فضل گوید فردا ما انجاحاضر شدبم دیدیم  ان قوم هم امدند امام دستور داد حصیر ها لیف خرمایی  انداختند. خود نشست  ومردم هم. نشتند ابتدازن راهب  مسایل بسیاری پرسید که امام  ع  همگی را پاسخ فرمود   سپس  انحضرت  چیز هایی از او برسبدکه پاسخ  هیچیک از انهارا نتوانست بگوید ان زن اسلام اورد  و انگاه مر. راهب  پیش امد و سیوال مبکرد وامام همه را جواب می فرمود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۱۵
سید حسین صادق زاده

ایشان اولیاخدا و یاران دین بودند مردم را بکا ر خیر ترغیب.   نموده وامر میفرمودندمن بخردسال و بزر گسالشان. بهر کس از انها  که. یاد کردم ویاد تکردم ایمان اوردم و بخدای تبارک و تعالی. پروردگار جها نیانست ایمان اوردم سپس زنار صلیب طلابی راکه بگردن داشت برید و بشگست و گفت از قبیله قیس بن ثعلبه میباشد واوهم مانند تو در نعمت  اسلا م است با یگدیگر مواسات و همسایگی کنید و من از حق اسلامی شما دریغ نخواهم کرد او گفت اصلحک الله  بخدا که من ثروتمندم ودر محل خود 300 اسب نر وماده  وهزار شتر دارم. حق شما در مال من بیش از حق من است بگردن شما امام فرمود تو ازاده شده خدا ورسولش هستی و نسب ونژادت بحال خود باقیست

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۱۷
سید حسین صادق زاده

 مرد نصرانی گفت اولین اخرین این مردان  معرفی کن فرمود او صاف بیگدیگر شباهت دارند و ممکن نیست  شخصی را با بیان اوصافش  کاملا  مشخص  و ممتاز  ساخت ولی من سومی ان قوم  یعنی امام حسین ع را برای تو معرعی میکنمکه چه کسی از نسلاو ظاهر میشود مقصود حضرت قایم ع است واوصاف اودر کتابها یی که بر شما نازل شده هست اگر تغییرش. نداده و تحریفش. نکنید و کفر نورزید ولی از قدیم ابن کاراکرده ابد نصرانی گفت  من انچه را میدانم از شما پنهان نکنم و بشما دوروغ نگویم شمارا تکذیب  نکنم و شما راست ودروغ گفتار من میدانیدبخدا سوگند که خدا از فضل و نعمت خود بخشی عطا کرده  که بخاطر هیچکس خطور نکند و کسی نتواند پنهانش کند و کسی هر چند درو غگو هم باشد نسبت بان دوروغ  نتواند گفت هر چه من در این باره  گویم است ودرست و چنانستکه بیان   فرمودی  انچه فرمودی درست است  ومطابق واقع  موسی بن جعفر ع هم اکنون بتو  خبری دهم که جز اندکی از خوانندگان کتب  اسمانی ندانند بمن بگو اسم مادر مربم چه بودو در چه روزی  روح عیسی در شکم او دمبده شد ودر چه ساعت از روز بود و د.ر چه روزی مریم ع را زاییدودر چه ساعت از روز بود. نصرانی گفت نمیدانم  موسی بن جعفر ع فرمود اما مادر مربم نامش مرثا بود که در لغت وهیبه می باشد و اماروزیکه  مریم بار دار گعت روز جمعه هنگام ظهربود وان روزیلود که روح الامین  جبرییل. از اسمان فرود امد و برای مسلمین عیدی مهمتر از ان نیست خدای تبارک وتعالی ومحمد صلی الله علیه واله سه شنبه بود ودر چهار ساعت و نیم از روز بر امده سپس فرمود نهری را که مریم عیسی را در کنار ان زایید  میدانی کدام نهر بود گفت نه فرمود ان نهر فراتست که درختان انگور و خرما در کنار انست  هیچ نهری از لحاظ درختان انگور و خرما با فرات برابر نبست و اما روزبکه زبان مریم بسته شد و قیدوس پادشاه یهود انزمان فرزندان و پیروان خودرا طلبید تا اورا یاری کنند ال  عمران را بیرون لرو تا بمریم بنگرند و انها انچه را خدا در کتاب تو انجیل و کتاب ما قران بیان کدده  کفتند فهمیده ای گفت  اری همبن امروز خوتنده ام فرمود بنابر این  از مجلس بر نخیزی تا خدا ترا هدایت کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۳۶
سید حسین صادق زاده

فرمود حم سوگند بکتاب روشن که انرا در شبی مبارک  نازل کروه ایم که ما بیم دهنده ایم در انشب هر امری محکمی را فیصل دهند 4 سوره44   تفسیر باطنیاب ایات چیست فرمود اما حم محمد ص  است وان در کتابی است که بر هود نازل گشته و از حروفش کاسته شده  یعنی در کتاب هود از محمد به حم تعبیر شده ودو حرف  دان از نظر تخعیف یا جهت دیگری  افتاده است واما کتاب روشن امیرالمومنین ع است واما شب مبارک فاطمه علیهماالسلام است و اما اینکه فرماید در انشب هر امر محکمی را فیصل دهند یعنی ان فاطمه خیر بسیاری زاید وبیرون دهد و ان مردی حکیم  ومردی. حکیم  مردی حکیم است   یعنی امام حسن  وامام حسین و زینالعابدین علیهم السلام اند و امامان دیگر هم باینها عطف میشوند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۲۱
سید حسین صادق زاده

گفتم نه بلکه من با تن ومال خود توانایی مسوفرت دارم فوری برو بیثرب  گفتم  یثرب را نمیشناسم گفت برو تا برسی بمدینه قبیله بنی غنم بن مالک بن نجار را بپرس که نزدیک در مسجد مدینه ترا نزدشان می فرستم سختگیر  است و خلیفه سختگیر تر انگاه نشانی بنی عمرانوبن مبذول را که در بقیع بیر  است بگیر و سپس بپرس موسی بن جعفر  کیست و منزلش کجاست وایا بسفر رفته یا حاضر استا ر بسفررفته بودنزدش  برو که مسافرت او از راهی که اکنون سویش   میروی  نزدیکتر  است انگاه باو خبر من با پرود  رگار خود بسیارمناجاتمیکنم و از او میخواهم که مرا بدست شما مسلمان کند  مرد نصرانی ایستاد و بعصای خود تکیه کرده این داستانرا که در خواب دیده بود بیان کرد سپس  گفت اقای من اگر  بمن اجازه دهی تکفیر کنم و بنشینم عرمود اجازه میدهمکه بنشیتی  لی اچازه نمیدهم که تکفیر کنی پس بنشست وکلاه نصرانیت  از سر بگرفت  انگاه عرضکرد قربان اجازه سخن  مبدهی فرمود اری تو فقط برای ان امده یی  نصرانی گفت جواب سلام دفیقم بده مگر شما جواب نمیدهی امام فرمود جواب رفیقت اینستکه  خدا هدایتش کند و اما. سلام زمانی است که  بدین ما در اید  نصرانی گفت اصلحک الله من اکنون از شما سوال مبکنم فرمود بپرس  گفت  بمن  خبر ده ز کتاب خدایتعلی که ان را بر محمد نازل کرده و بدان سخن گفته و بدان سخن گفته  و انرا بانچه بابد معرفی کرده بقیه دارو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۴۹
سید حسین صادق زاده

یعقوب بن جعفر بن ابراهیم گوید  خدمت موس بن جعفر ع بودم که مردی نصرانی نزد انحضرت امد ما در عریض وادی مدینه  بودیم نصرانی عرضکردم من از شهری دور و سفری  پر مشقت نزد شما امده ایم و 30 سالت ه از پروردگارم در خواست میکنم که مرا ببهترین دینها وبسوی. بهترین  وداناترین  بندگان خود هدایت کند تا انکه  شخصی در خواب من امد و مردی را که در علیا دمشق  است بمن معرفی کرد من نزدش رفتم و بااو سخن گفتم او گفت من از تمام همکبشان خود داناترم ولی از من داناترهم هست من گفتم مرابکسیکه از تو داناتر است رهبری کن  زیرا مسافرت برای  من دشوار وسنگین نیست من تمام انجیل و مزامیر داود وچهار سفر از تورات و ظاهر تمام قرانرا خوانده ام  دانشمند بمن  گفت اگر علم نصرانیت را میخواهی من از تمام عرب و عجم بان داناترم و اگر علم یهودبت خواهی باطی بن شر حبیل سامری ور این زمان داناترین مردمست و اگر علم اسلام وتورات و انچیل و زیور و کتاب هود و هد کتابی که بر هر پیغمبری  درز مان تو وزمانهای دیگر نازل  شده و هر خبری که از اسمان نازل. شده که کسی انرا دانسته یا ندانسته ودر انست بیان هر چیز و شفا.. برای. جهانیان و رحمت  برای رحمت چوومایه بصیرت کسیکه خدا خیر اورا خواهد و انس با خق است اگر چنین شخصی را میخواهی ترا بسویش رهبری کنم اگر توانی باپایت نزوش رو و اگر نتوانی با سر زانو و اگر نتوانی با کسبدن نشبنگاهو اگد نتوانی با چهره بزمین کشیدن 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۸:۴۵
سید حسین صادق زاده

 امام صادق  ع فرمود حمیده از پلیدیها  پاکست  مانند شمش   طلا و فرشتگان  همواره اورا نگهداری کردند  تا بمن  رسبد  بجهت کرامتی که خدا نسبت بمن و حجت پس از من فرمود 3 ابو خالد زبالی  گوید چون موسی بن جعفرع را در نخستین بار در نخستین بار نزد مهدی عباسی میبردند در زباله منزل رد من با او سخن میگفتم حضرت مرا اندوهگین  دید  فرمودای ابا خالد چرا ترا  اندوهگین  نباشم در صورتیکه شما بسوی طغیان گر. میبرند و نمیدانم چه .بسرت میاید فرمود. مرا باکی نیست  چون فلان ماه و فلان روز رسد در یک میلی خودرا بمن برساند پس از ان ن کاری جز شمردن ماهها وروز ها نداشتم تا انروز که امام فرموده بود  فرارسید خود را بسر یک میلی رسانیدم و انجا بود.م تا نزدیک بود  خورشید غروب کند شیطان در دلم وسوسه کرد و ترسیدم در انچه  امام  فرموده شک کنم که نگاه یک سیاهی را دیدم از طرف عراق  پیش امد من به پیشوازشان رفتم دیدم حضرت ابوالحسن  موسی بن جعفرع در جلو قافله بر استری  سوار است  بمن فرمود اهای اباخالد بازهم بگو ای ابا خالد عزضکردم لبیک یابن رسول الله. فرمودشک نکن زیرا شیطان دویت داردکه تو شک کنی من عرض کردم خدا را شکر که شما را از چنگه انها خلاص کرد فرمود مرا بار دیگر بسوی  انها باز گشتی استکه از چنگاشان  خلاص نشوم ودر زندان سند بن شاهک  جان سپارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۰۱
سید حسین صادق زاده