دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

۱۰۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

حسن بن عیسی گوید چون امام حسن عسگری ع در گذشت مردب از اهل مصر بمکه امدو مالی متعلق بناحیه همراه داشت دران باره اختلاف پبداشد  بعضی از مردم گفتنداما م عسگریع بدون فرزند مرده و جانشبن او همان جعفر   کذاب است برخی گفتند او فرزند بجا گذاشته حسن بن عیسی مردیرا که کنیه اش ابو طالب بود  همراه نامه بسامره فرستاد او نزد  جعفر امد واز دلبل وبرهان خواست جعفر گفت اکنون حاضر نیست او بدر خانه امد ونامه را باصحاب ما داد جواب امد خدا در باره رفیقت حسن بن  عیسی بتو اجردهد او مرد ونسبت بمالیکه همراه داشت بمرد امینی وصیت  کرده هرگونه لازمست ووست داردرفتار کند واز نامه او جواب داده شد  چون بمکه برگشت چنان بود که حضرت که حضرت عرموده بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۳۵
سید حسین صادق زاده

چون سال اینده شد نامه نوشتم و اجازه فرمود سپس نوشتم  من محمد بن عباس را برای هم کجاوه بودن بر گزیزدم و بدیانت و صینات او او اطمینان دارم  جواب  امد اسدی خوب رفیقی داسپس اسدیرم است اگر او میاید و دیگری را انتخاب مکن سپس اسدی امد و باوهم. کجاوه  شدم  18 حسن بن علی علوی گوید مجروح شیرازی مالی از ناحیه  مقدسه نزد مرداس بن علی بامانت گذاشت و نزد مرداس مالی هم از تمیم بن حنظله متعلق بناحیه مقدسه بود بمرداس نامه امد ومال تمیم را بانچه  شیرازی بتو سپرده بفرست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۴۷
سید حسین صادق زاده

بدر غلام احمدبن حسن گوید وارد جبل شدم قصبه یی میان بغداد و اذربایجان بوده معتقد بامامت  حضرت صاحب الامرع نبودم  ولی اولاد علی را بطورکلی دوست میداشتم تا انکه یزیدبن عبدا لله مرد ودر زمان بیماریش وصیت کرد که سمندش را با شمشیر وکمر بندش بمولایش  حضرت قایم ع بدهند من ترسیدم اگر ان اسب را به کوتکین یکی از امرا ترک خلفا عباسی  ندهم از او بمن ازاری رسد لذا ان اسب  شمشبر و کمر بند را پیش. خود بهفتصد دینار قیمت کردم و بهیچ کس  اطلاع ندادم ناگاه از عراق نامه یی بمن رسبد که هفتصد دیناریکه  بابت بهای اسب و شمشبر و کمر بند نزد تو است برای ما بفرست از اینجا بامامت انحضرت  معتعقد شدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۴۰
سید حسین صادق زاده

شرح مجلسی از شیخ طوسی  قده نقل میکند که حضرت  صاحب الامر ع را از باب تقیه غریم می گفتند و این اصطلاح بعنوان رمز از قدیم در میان شیعه معروف بوده است انگاه خود  مجلسی گوید کلمه غریم ببستانکار و بد هکارر دو اطلاق میشود اگر معنی اول مراد باشد از این جهت است که اموال  انحضرت مدیون سهم امام  دست مردم است و انحضرت بستانکاراست و معنی دوم از ابن نظر است که انحضرت مدیون تعلیم و تربیت مردم استو از لحاظ غیبت و پنهایش گویا بانها بدهی دارد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۳۷
سید حسین صادق زاده
  • حسن بن عبدالحمید  گوید دربار حاجز بن یزید بشک افتادم  که ایا او هم از وکلاه.امام عصر  ع است یا نه و مالی جمع کردم و بسامره  رفتم نامه یی بمن رسید که  در باره  ما شک روا نیست ونه درباره کسیکه بامر ما جانشین ما میشود هرچه  همراه داری به حاجز بن یزید رد کن  15 محمدبن صالح  گوید  چون پدرم مرد و امر وکالت اخذ وجوه و سهم امام ع بمن رسید پدرم راجع بمال غریم سهم امام ع از مردم سفته هایی داشت  من بحضرت  امام عصر ع نوشتم و اورا اگاه ساختم در پاسخ نوشت از انها مطالبه کن وهمه رابگیر بدن مسامحه از انها بخواه مردم همه پرداختندجز یک مرد که سفته یی بمبلغ 400 دینار داشت نزد او رفتم و مطالبه کردم او امرو.ز فردا میکرد و پسرش هم توهبن وبیخردی مینمود من بپدرش شکایت کردم پدرش مگر چه شده خوب کاری  کرده من ریشش را مشت کردم و پایش را گرفتم و بمیان منزل کشیدم ولگد بسیاری باو زدم  پسرش بیرون دوید از اهل بغداد استغاثهکرد  گفت قمی رافضی پدر را کشت  جماعتی از اهل بغداد بر سر من گرد  امدند ن هم مرکبم سوار شدمو گفتم افرین بر شما ای اهل بغداد علیه غریب مظلومی ز ظالم جانبداری میکنید من اهل همدان و سنی مذهب و این مرد مرا بقم ومذهب رفض نسبت میدهد تا حق مرا ببرد و مال من بخورد ومردم باو حمله کردند و میخواستند بدکانش بریزند من ارامشان کردم صاحب سفته مرا طلبید و بطلاق زنش فسم خورد که مال مرا بپردازد من هم انها را بیرون 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۲۴
سید حسین صادق زاده

و نیزدر نیشابور با جعفر بن ابراهیم  نیشابوری توافق کردم که در مسافرت همراه او کجاوه او باشم چون ببغداد رسبدم  پشیمان شدم وقرار دادم را با او پس گرفنم در جستجوی همکجواه یی بر امدم نزد ابن و جنا رفتم از او کردم مرکوبی بمن کرایه دهد دیدم اضی نیست سپس خودش نزد من امد  امدوگفت من دنبال تو میگردم پس گفته اند از جانب امام عصر ع که او یعنی تو که حسن بن علی فضلی  همراه تو میشود  با او خوش رفتاری کن و همکجاوه پیدا کن  و مرکوب کرایه کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۵۹
سید حسین صادق زاده

 انگاه نامه یی بفرستاده ایکه کیسه پول را نزد من اورده رسید که  بد کاری کردی که بان مرد اطلاع ندادی که ما گاهی با دوستان خود چنین کاری میکنیم هدیه ای اندک  لرای انها می فرستیم  وگاهی خود انها بعنوان تبرک چیزی از ما تقاضا  مبکنند  وبمن نامه رسید که خطا  کردی  که احسان مارا رد کردی  سپس چون از خدا امرزش خواستی خدا تو را میامرزد ولی چون تصمیم  وقصدت اینستکه در انها نکنی و دراه خرج ننمایی ان را از تو باز داشتیم پولها را دو باره برایت برایت نفرستادیم اما جامه را داشته باشی که لباس احرامت سازیسازی و باز به دو موضوع. بانحضرت نامه ای نوشتم و میخواستم مو ضوع. سوم را بنویسم ولی خوداری کردم از ترس ایتکه مبادا خوشش نیابد پس حواب ان دو موصوع  رسید با تفسیر و تو ضیح موضوع سومیکه در دل کرفته بودم والحمد لله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۳۹
سید حسین صادق زاده

سپس بسامره امدم کیسه پولی دینار بود با جامه یی بمن رسید اندوهگین شدم با خود گفتم پاداش من نزد این مردم یعنی ایمه  این است  . من دعا ی انها را میخواهم  برای مال دنیا میفرستند و ممکن است مقصودش کمی مبلغ باشد و نادانی ورزیدم وان را پس دادم ونامه یی نوشتم گیرنده نامه در ان پاره بمن اشاره یی نکرد وچیزی نگفت سپس سخت پشیمان شدم با خود گفتم من بسبب رد کردم بر مولای خود کافر شدم نامه یی نوشتم و از کار خود پوزش خواستم و بگناه خود اقرار کردم دبنارها بمن بر گشت و بندش را باز نمیکنم و تصرفی نمینمایمتا انهارا بپدرم برسانم که هرچه خواهد نسبت بانها. انجام دهد زیرا او از من داناتر است  بقیه دارد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۰۸:۴۵
سید حسین صادق زاده

ان مرد قرمطی شده بود حسن بن فضل گوید من ایمه عراق  را زیارت کردم و بطوس رفتم براب زیارت اما رضا ع  و تصمیم گرفتم که بیرون نروم جز اینکه امر امامت حضرت قایمع و پذیرفتن  انحضرت مرا برایم روشن شودو حوایجم روا گردد اگر چه بمانم که گدایی کنم در انمیان دلم از ماندن  تنگ شد   ترسیدم که حج از دستم برود روزی نزد محمد بن احمد امدم که از او تقاضای کمک کنم بمن گفت بفلان مسجد برو که مردی بدیدن تو میاید ن انجا رفتم مردی نزدم امد چون مرا دبد بخندیدو گفت غم مخور  که امسال حج میگزاری و سالمان بسوی همسر و فرزندانت مراجعت خواهب کرد  من خاطر جمع شدم دلم ارام گرفت و با خود  میگفتم  این مصداق ان  تصمیم و خواست من است والحمد لله 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۴۴
سید حسین صادق زاده

 حسن بن فضل بن یزید یمانی گوید پدرم بخط خود نامه ای  بحضرت قایم ع نوشت و جواب امد  سپس امد هم بخط خود نامه ای نوشتم و جواب امد انگاه مردی از فقها هم مذهب ما نامه یی بخط خودش نوشت جواب نیامد  چون فکر کردیم علتش این بود که ان مرد قرمطی   قرامطه جماعتی بودند که در ظاهر بامام. محمدبن اسماعیل جعفر الصادق  علیه السلام  قایل بودند ولی در باطن عقیده انها الحاد و ابطال شریعت بود زیرا بیشتر محرمات را حلال میشمردند و نماز را  همان اطاعت امام میدانستند و دادن خمس را بامام را زکات مینامیدند وروزه را نهان داشتن اسرار و زنا را فاش کردن ان می دانستند  و چون  و چون یکی از روسای انها در ابتدای کار بخط مقرمط نوشت ایشانرا بقرامطه منسوب ساختند مرات ص 430

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۱۵
سید حسین صادق زاده