اصول کافی جلد 2 ص 472 بقه از قبل
نخستین انهاسرور ما عابدان وزینت اولیا گشته من است وپسر او که مانند جد محمود پسندیده خود محمد است او شکافنده علم من وکانون حکمت من است و جعفر است که شک کنندگان در باره او ملاک میشوند هرکه اورا نپذیرد خود اورا بامامت نیذریردیا سخنش را باطاعت مرا نپذیرفته سخن ووعده پا بر جای من است که مقام جعفر را گرامی دارم اورا نسبت به پیروان و بار ان ودوستانش مسرور سازم. پس از او موسی است که درزمان او اشوبی سخت و گیج کننده فرا گیرد زیرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد و حجت من پنهان نشود و همانا با اولیامن با جامی سرشارسیراب شوند هرکس پس از گذشتن دوران بنده و دوست و برگزیده ام موسی وای بر دروغ بندان و منکربن علی امام هفتم ع ودوست وباورمن و کیسیکه بارهای سنگین نبوت را بدوش او گذارم و بوسیله انجام دادت انها. امتحانش کنم گویا اشاره بپذیرفتن امر دشوار ولایت مهدیست اودا مردی پلید و گردنکش مامون میکشد ودر شهریکه طوس بنده صالح ذوالقرنین ان را ساخته ایت پهلوی بدترین مخلوقم هارون بخاک سپرده میشود فرمان ووعده من ثابت شده که اورابجود پسرش وجانشین ووارث علمش محمد مسرور سازم او کانون علم من ومحل راز من و حجت من بر خلقم میباشد هر بنده یی. باو ایمان اورد بهشت را جایگاهش سازم و شعاعت اورا نسبت بهعتاد تن ار خاندانش که همگی سزاوار دوزخ باشند بپذیرم