اصول کافی جلد 3ص260 حدیث 5
اباعبیده حذا،گوید از مدینه تا مکه در یکتای کجاوه همراه امام باقر ع بودم حضرت در بین را پیاده شد وقضا حاجت کرد و لرگشت و فرمود ابا عبیده دستت را بده من دستم دراز کردم حضرت چنان فشرد که در انگشتانم فشار را احساس کردم سپس فرمود ای ابا عبیده هر مسلمانیکه برادر مسلمانشرا ملاقات کند و بااو مصافحه نماید و انگشتان خودرا با انگشتان او درهم کند گناهان انها مانند برگ درختان در فصل زمستان بریزد 6 مالک جهنی گوید امام باقر ع فرمودای مالک گمان مبر که شما شیعیان درباره ما مبالغه میکنید همانا خدارا نتوان وصف کرد چنانکه خدا را نتوان وصف کرد ما را نیز نتوان وصف نمود و چنانکه مارا نتوان وصف نمود مومن را نتوان وصف نمود زیرا مومن با مومن ملاقات میکند و باو دست میدهد پس همواره خدا بانها توجه فرماید و گناهان از رخسارشان مانند برگ درخت فرو ریزد تا از یکدیگر جدا شوند پس چگونه وصف کسیکه چنین باشد توان کرد