اصول کافی جلد 3 ص 429 حدیث7

رسولخد ص فرمود زمانی موسی ع نشسته بود که ناگاه شیطان سوی او امدوکلاه دراز رنگارنگی بسر دتشت چون نزدیگ موسی ع رسید کلاهش برداشت خدمت موسی بایستاد وبا  و سلام موسی گفت تو ک یستی گفت شیطانم موسی  ع  شیطان تویی خدا اوره ات کند شیطان گفت من امده ام بتو سلام کنم بخا طر منزلتی که نزد خدا داری موسی ع باو فرمود این کلاه چیست گفت بوسیله این کلاه دل امیزاد را میربایم گویا رنگها مختلف کلاه نمودارشهوات و زینتهای دنیا و عقابد فاسد و ادبان باطل بوده است موسی ع باو فرمود  گفت بمن خبر بده ار گناهی که ادمیزاد مرتکب شود بر او مسلط بر او مسلط شوی شیطان گفت هنگامی که اورااز خود خوس اید و عملش را زباد شممارد ک گناهش در نظرشکوچ  شود