اصول کافی ج4 ص 89حدیث 16 ی
یمان بن عبدالله گوید یحی پسر ام طویل را دیدم که در کناسه میدان بزر، کوفه ایستادهو با بلند ترین اوازش فریاد میزد و می،فت ای گروه دوستان خدا ما بیزاریم از انچه شما میشنوید وهرکه علی علیه السلام را سب کند لعتن خدا بر او باد و ما بیزاربم از ال مروان وانچه بجز ازخدا مپرستند پس صدایش کوتاه،میکرد و اهسته تر میگفت هر کس اولیاء بااو ننشینید و هرکه و هر که شک دارد در انچه ما بدان هستیم با او محاکمه نکنید وهرکه از برادرانتان نیازمند بخواهش و گدایی اشما شد باو خیانت کرده اید یعنی پیش از انکه خواهش کند باو عطا کنید که نیاز بسوال پیدا نکند سپس میخواهد این ایه شریفه را و همانا ما اماده کرده ایم برای ستمکاران اتشی که فرا گرفته است بدبشان سرا پرده ان و اگر فریاد کنند فریاد رسی شوند بابی چون اهن گداخته بریان کند چهرها را ه زشت نوشابه ایست و چه اسایشگاهی سوره کهف ایه 29 شرح یحی بن ام اطویل مطعمی از اصجاب حضرت زین العابدین ع است و فضل بن شاذان گفته است در اول کار علی بن الحسین ع جز پنج نفر نبودند که از جمله انها یحی بن ام الطویل بود و از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود پس از شهادت حسین ع مردم بر گشتند جز سه نفر ابو حالد کابلی و یحیی بن ام طویل و حبیربن مطعم سپس مردم کم کم امدند وپیوستند و فراوان شدند وار حضرت باقر ع روایت شده که حجاج بیحیی را خواست و گفت به ابی تراب لعنت کن و دستور داد دسگ پایش را قطع کنند و اورا کشت