حدیث از اصول کافی جلد 2 صفحه 302
سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۷ ب.ظ
اصبع بن نبافته از امیر المومنین ع راجع بقول خدایتعلی مرا و پدر و مادرت را سپاسگزاری آشیانها واجب کرده آنهایند که علم از آنهایند که علم از آنها تراوش کند حکمت را پس از مرگ خود بارث گذارند و مردم باطاعتشان مامورند و خدا پس از آن فرماید سر انجام بسوی منست و سر انجام بندگان بسوی خداست راهنمایشهمان پدر وما در هستند سپس خدا روی سخن را متوجه پسر خنتمه رفیقش نموده یعنی عمر وا بو بکر زیرا خنتمه نام مادر عمر است و نسبت خاص وعام پیعمبرواسیر مردم فرموده است و است واگر با تو ستیزه کنند که بمن شرک آوری آوری یعنی از پیش خود در باره وصایت سخنی گویی و از آنکه دستور اطاعتش داری بر گردی واز آنها فرمان مبر و سخنشانرا مشنو سپس خدا روی سخن را متوجه پدر و مادر نموده و فرموده است در دنیا بن یکی همدمان باش یعنی فضیلت آنها را بمردم بشناسان و بروش آنها دعوت کن و همین است معنی قول خدا و راه کسی را که سوی من بازگشته پیروی کن سپس باز گشت شما بسوی من است پس فرمود اول بسوی خدا و سپس بسوی بسوی ماست واز خدا پروا کنید نا فرمانی این پدر و مادر نکنید زیرا خرسندی آنها خرسندی خدا خشمشان خشم خدا است شرح تفسیر ظاهر آیه شریفه در باره سفارش نسبت بپذیر وما در جسمانی سپاسگزاری از آنها و خوش رفتاری با ایرانیت ولی تا آیه چنانکه امیرالمومنی ع بیان میفرماید بر پدران روحانی که پیغمبر اوصیا آنحضرت باشند منطبق میشود لیکن تطبیق جز ییاتش چنانکه مرحوم مجلسی میگوید از عریبترین تاویلاتست و بر فرض ضدشورش از امیرالمومنی ع از بطون عتیقه است واز ظاهر معنی لفظ بسیار دوراست و کسی آنرا داند که خود فرموده است
۹۸/۰۵/۰۸