دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

غدیر برترین پیام اسمانی 1 0

شنبه, ۶ آذر ۱۴۰۰، ۰۴:۱۳ ب.ظ

در بستر پیامبرص و ءاشبهت فی البینات علی الفراش الذبیح  علیه السلام ءاذءاجبت کما ءاجاب و اطعت کما اطاع ءاسماعیل صابرا محتسبا اذ قال له یا بنی انی ءارنی فی المنام ءانی اذبحک فانظر ما ذا تری قال یا ابت افعل ما توءمر ستجدنی ءان  شاءالله من ال صابرین تو با شب خوابیدن در بستر پیامبر ث به اسماعیل ذبیح ع در قربانگاه مانند بودی هنگامی که همچون او به پیامبرص پاسخ مثبت دادی  و همانند اسماعیل  صبورانه و خالصانه اطاعت نمودی ات گاه که ابراهیم ع به او گفت پسرم من در خواب دیدم که تورا قربانی می کنم  نظر تو  چیست گفت ای پدرم انچه را فرمان یافته ای انجام بده که ان شاء الله مرا از صابران می بابی و کذالک انت لما ابایک النبی صلی الله علیکما و امرک ءان تضطجع فی مرقده واقیا له  بنفسک ءاسرعت الیء اجابته  مطیعاو لنفسک  علی القتل موطنا وهمین گونه تو ان گاه که پیامبر تو را که درود خدا بر شما دو تن باد بر بستر خویش خواباند وبه تو فرمان داد که در خوابگاه او بیارامی تا با بذل جانت اورا حفظ کنی از سر اطاعت بی درنگ اجابتش کردیو خود را برای کشته شدن اماده  ساختی فشکر الله تعالی طاعتک ءابانعت جمیل فعلیک بقوله جل ذکره ومن الناس من یشری نفسه ابتهاء مرضات االله  پس خدای متعال از این فرمانبرداری ات سپاسگزاری نمود واین کار زیبایت را در گفته خویش  که پاداش بزرگ باد چنین اشکلر کرد وازمردم کسی است که د ر طلب رضایت خدا جان فشانی می کند فتنه حکمیت در صفین ثم محنتک یوم صفین وقدرفعت المصاحف حیله و مکرا فاعزض الشک   عرف الحق واتبع الظن ءاشبهت محنه هارون اذ امره موسی علی قومه عتفرقو ا عنه وهارون ینادیهم با قوم انما فتنتم به وان ربک، الرحمن فانبعونی  واطیعوءامری قالو لن نبرح علیه عاکفون حتی یرجع الیناموسی  سپس در نبرد صفین تو رو ازمودد  حالی که قران ها را به حیله و مکر بالا بردندوشک رو اورد و در حالی که حق مشخص بود از گمان پیروی شد همچون ابتلای هارون ان گاه که موسی ع اورا بر قوم حود فروا کرد اما از او کسستند  و هارون ندایشان می داد  ای مردم قوم من شما با این گوساله به فتنه  افتادید و پروردگار شما خدای رحمان است پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا بپذیرید  ان قوم در پاسخ هارون گعتندما به پرسش گوساله ادامه می دهیم تا موسی از میقات به نزد ما باز گردد و کذالک انت لمارفعت المصاحف قلت یا قوم انما فتنتم  بها و خد عتم فعصول و خالقو علیک واستد عو ا نصب الحکمین فءابیت علیهم و تبرات الی الله من فعلهم و فو صته الیهم فلما اسفر الحق و سفه الحق و سفه التحکیم الذی ءابیته و احبوه و حظرته وابا حو ذنبهم الذی اقتزفوه و انت علی نهج بصیره وهدی وهم علی سنن ضلاله و عمی تو نیز ان هنگام که قران ها بر سر نیزه رفت این گونه گفتی ای قوم من شما بااین حیله فتنه زده وگول خورده ابداما انان از تو سر پیچیدند و باتو مخالفت کردند و خواستارتعبین داورشدند   تو   امتناع کردی و از کار انان نزد خدا بیزاری جستی و کاررا به خودشان وا گذار نمودی  و چون حق چهره گشود وزشتی منکر نمایان شد به لغزش و انخراف خود از حق اقرار نمودند   و پس از ان اختلاف کردند وتورا با وجود خودا ری ات به پذیرش حکیمیتی نا بخرادانه وادارکردند   بدان علاقه نشان دادند با ان که تو بر داه روشن و هدایت بودی و انان بر کج راه تاریکی وضلالت  فما زالو علی النفاق مصر ین وفی الغی مترددین حتی اذاقهم الله و بال امرهم فءات بسیفک من عاندک فشقی و هوی و احیا بحجتک من سعد فهدی  پس همواره بر نفاق خود اصرار داشتندودر گمراهی می چر خیدند تا ان که خداوند سر انجام کارشان را به انان چشانبد وبا شمشیر تو معاند انت را کشت که بدبخت و نگون سار شدندو خداوند با حجت و سعادتمند را زنده   هدایت کرد فضابل بی انتها #     صلوات الله علیک غادیه ورایحه   عاکفه وذاهبه فمایحیط المادح و صفک ولا یحیط  الطاعن  فضلک انت احسن الخلق عباده و اخلصهم  زهاده و اذبهم عن الدین  اقمت حدودالله بجهدک و فللت عساکر الما رقین بسیفک تخمد لهب الحروب بینانک و تهتک ستورا الشبه ببیانک و تکشف لبس الباطل عن ضریح الق لا تاخذک فی الله لومه لایمو فی مدح الله  تعالی لک غنی عن  مدح المادحین   تفریط الواصفین فال الله تعالی  من المومنین رجال  صدقوا عاهدوا الله  علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر وبدلو تبدیلا  درود های خدا هر صبح و شام در سفر و در حضر بر تو باد که ستایشگر به اوصاف تو احاطه نیابد و سرزنشگر فضیلت را نابود نمی تواند کردتو نیکوترین مردم در عبادت و خالص ترین انان در زهد و غیورترین حامی دین بودی با تمام توانت احکام الهی را جاری کردیو لشکر خوارج را با شمشرت در هم شکستی با سرپنجه ات اتش جنگ را خاموش کردی وبا بیانت پرده های شبهه را دریدی وحق را از میان تیرگی های باطل بیرون کشیدی  در راه خدا از سرزنش ملامتگران نهراسیدی ومدح دای متعال تورا از مدح مواحان وستایش توصیفگران بی نیاز کرده است که خدای متعال متعال فرمود  از میان مومنان مردانی هستندکه صاوقانه به عهدشان  با خدا وفا کردند برخی به شهادت رسیدند و برخی در انتظارند و انان هر گز عقیده خود را تغییر ندادند     در اشتیاق دیدار حق تعالی   لما رایت ان فتلت الناکثین و   القاسطین و المارقین و صدقک رسول الله صلی الله علیه و اله وعده فءاوفیت بعهده قلت اما ان ءان تخضب هذا من هذا  ام متی ببعءت ء اشقاها واثقا بانک علی بینه من ربک و بصیره  من امرک قادما علی الله مسبشرا ببیعک الذی بایعته به و ذالک  هو الفوز العظیم  چون دیدی با کشتن عهد شکنان ناکثین و ستمکاران قاسطین و از دین به در رفتگان مارقین وعده پیامبرخدا به تو درست بود و عهدش وفا نمودی گفتی ایا وقت ان نرسیده است که این ریش با این خون سر خضاب شود یا بدبخت ترین فرد امت کی دست به کار می شود چون به این که دلیلی روشن از جانب پروردگارت داری مطمعن بودی و در کارت بینش داشتی و به سوی خداوند می رفتی و از سودایی که با او کرده ای بشارت یافته بودی وتاین همان رستگاری بزرگ است بیزاری از غاصبان ولایت و ظالمان به اهل بیت          اللهم  العن فتله انبیایک و اوصیاء انبیاءیک  وبجمیع لعناتک  و ءاصلهم نارک خدایا قاتلان پبامبر انت و قاتلان اوصیای پیامبران را با همه نفرین هایت نعرین کن و داغی اتشت را به انان بچشان والعن من غصب ولیک حقه وانکر عهده و جحده      بعد الیقین و الاقرار بالولایه له یوم اکملت له الدین  و لعنت کن کسی را که حق ولی تو را غصب کرد و پس از اقرار و بعد از یقین به ولایت او در روز غدیر که روز تکمیل دین حق بود باز عهد او و بیعت با اوراانکار کرد اللهم العن قتله  امیرالمومنین من ظلمه و اشیاعهم و انصارهم خدایا قاتلان    امیر مومنان و ستمکاران بر او و پیروان و یاورانشان را نفرین کن  اللهم العن ظالمی الحسین و قا تلیه و المتابعین عدوه و ناصر یه والضین بقتله و خاذلبه لعنا و بیلا  خدایا ستمکاران بر حسین ع و قاتلان او و پیروان و یاروان دشمنش و رضایتمندان به قتلش و فروگذاران اورا نفرین سخت و شدید بنما اللهم العن اول ظالم ظلم  ال محمد وما نعیهم حقوقهم خدا نخستین   ستمکاری را که بر خاندان محمد ص ظلم کرد و انان را از حقشان باز داشت لعنت فرست  اللهم خص اول ظالم و غاصب لال محمد باللعن و کل مستن بما سن الی یوم الدین  خدابا اولین ظالم و غاصب حق ال محمد را و هر کس تا قیامت از سنت او پیروی کرد به لعن مخصوص  بدارا اللهم صل علی محمد خاتم النبیین ک سید المرسلین واله الطاهرین و اجعلنا بهم متمسکین وبموالاتهم من الفاءیزون الامنین الذین لا خوف   علیهم ولاهم بحزنون انک حمید مجیدا  خدایا بر محمد خاتم پیامبران و سرور فرستادگان و خاندان پاکش درود فرست  و انان را دستاوبز ما وولایتشان را مایه رستگاری و ایمنی ما قرار ده همان کیسانی که بیمی بر ان ها نیست  و اندوهگین  نیز  نمی شوند که تو ستوده بزرگی اهمیت حجه الوداع       هجرت پیامبر پیام تکر، ص  وخروج ان خضرت از مکه معظمه نقطفه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می اید بعد ازاین هجرت حضرت سه بار به مکه سفر  کرده اندبار اول در سال هشتم هجری و پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردی که با مشرکین بسته بودند فورا باز گشتند بار دوم در سال نهم هجری به عنوان فتح مکه وارد این شهر  شدند و پس ا پایان برنامه ها و بر چیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طایف رفتندو هنگام باز گشت به مکه امده و عمره به جا اوردند و سپس به مدینه باز گشتند  سومین و اخرین باری که پیامبر ص بعد ار هجرت وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان حجه الوداع بود حضرت در ان سال برای اولین با ر به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر  شوند  در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود و ان عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل ورسمی تبیین نشده بود یکی حج و دیگری مساله خلافت وولایت و جانشینی  بعداز پیامبر ص از امام باقر ع در این باره روایت شده است که پیامبر ص از مدینه اهنگ حج کردند تا ان زمان همه احکام شرعی جز حج وولایت را بر قوم خود ابلاغ فرموده بودند در این هنگام جبرییل به حضو ر پیامبر ص امد و گفت ای محمد خدایت سلام می رساند می فرماید انی لم ءاقبض نبیا من انبیاءیی و رسلی الا بعد اکمال دینی و تکثیر حجتی و قد بقی علیک من ذالکک فریضتان مما یحتاج الیه ان تبلغهما  قومک فریضه الحج و فریضه الولایه و الخلیفه من بعدک فانی لم ءاخل ءارضی من حجه و لم ءاخلها ابدا   من هیچ یک از پیامبران و فرستادگان   خویش را قبض روح نمی کنم مگر پس از که دیگ خود را به حد کمال برساند وحجت  وبرهان خویش را تاکید کنم  واز این دین دو چیز بر عهده تو باقی  مانده است که بر قوم خود بلاغ کنی فریضه حج و فریضه ولایت واین که خلیفه پس از تو کیست ومن هیچ گاه زمین خود را از حجت خالی نگذاشته  وهرگز ان را خالی نحواهم گذاشت اکنون خدایت فرمان می دهد که به قوم خود ابلاغ کنی تا برای حج اماده شوندوخودت   حج  بگذاری و هرکس که از شهر نشینان و ساکنان حومه و اعراب اطراف می توانند حج بگذارند با تو همراه باشند تا مراسم حج را هم به انان بیاموزی  همان گونه که نماز و زکات وروزه و احکام ان ها را به ایشان اموخته ای و مردم  را در این دو مساله  همچنان اموزش دهی که موارد دیگر دبن را اموزش داده ای منادی پیامبر ص میان مردم ندا داد که همانا   رسول خدا اهنگ حج دارد تا  مراسم و اعمال ان را به شما     اموزش دهد و همان گونه که از دیگر احکام دین شما را اگاه کرده است از این هم اگاه فرماید اغاز سفر حج   پس از اعلان عمومی  مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه ومکه و حتی بلاد  یمن و غیر ان به سوی مکه  سرازیر شدند تا جزییات احکام حج را شخصااز پیامبرشان بیاموزند  و در اولین سفر رسمی حضرت  به عنوان حج شرکت داشته باشند اضافه بر ان که حضرت اشاراتی فرمود ه بودند که امسال سال اخر عمر من است واین می توانست  با عث شرکت همه جانبه مردم باشد  جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر  انان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند به طوری که لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند حضرت چند روز به ماه ذیحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت  در روز سه شنبه پنجم ذیحجه وارد مکه شدند   حضور جبراییل در عرفات         چون رسول خدا ص در عرفات وقوف فرمود جبرییل به حضورش رسید و گفت ای محمد خدای عزوجل سلامت می رساند و می فرماید همانا مرگ تو نزدیگ و مدت عمرت سپری شده است  ومن تو را به چیزی که از ان چاره و گریزی  نیست  پیش می برم اکنون وصیت حویش را فراهم سازو انچه از علوم و میراث علوم پیامبران پیش از تو و سلاح و تابوت سکبنه نزد تو هست و همه ایات پیامبران پیشین را به وصی و خلیفه بعد از خودت تسلیم کن که او حجت بالغه من بر مرد،م است واو علی بن ابی طالب ع است و اورا برای مردم به این سمت منصوب کن واز او عهد و پیمان لارم را بگیر و به مردم هم تذکر بده که عهد  پیمانی را که از ایشان گرفته ام یاد اورند که باید ولی مرا دوست  اشته باشند و مولای ایشان و مولای هر زن و مرد مومن علی بن ابطالب ع است  همانا که من هیچ یک از پبامبران را قبض روح نمی کنم مگر پس از این که دین خود را کامل کنم و نعمت خود را باولایت اولیای خود و ستیز با دشمنان خویش به کمال برسانیم و این موضوع بستگی به کمال  توحید و دین و اتمام نعمت  من بر خلق من دارد و باید از ولی من پیروی و فرمانبرداری کنند من هیچ گاه زمین را بدون سرپرست  رها نمی کنم و همان حجت من بر خلق من است و الیوم اکملت لکم دینکم   اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا  امروز دین شما را برای شما کامل و نعمت خو د را بر شما تمام کردم  وایین اسلام را برای شما بر گزیدم علی ولی و مولی کل مومن و مومنه علی عبدی ووصی نبی والخلیفه من بغده و حجتی البالغه علی خلقی   علی ولی من و مولای هر مرد وزن مومن است علی بنده من ووصی پیامبر من   خلیفه پس از او وحجت بالغه من بر خلق من است مقرون طاعته  مع طاعه محمد نبیی و مقرون طاعه محمد بطاعتی من اطاعه فقد ءاطاعنی و من عصاء فقد عصانی  فرمانبرداری از او وابسته و پیوسته به فرمانبرداری  از محمد ص است و فرمانبرداری از محمد ص پیوسته به فرمانبرداری از  من است هر کس از محمدص فرمان  برد از من فرمان برده است و هر کس ازاو سرپیچی کند از من سرپیچی کرده است  جعلته علمابینی  و بین خلق فمن عرفه کان مومنا و من    ءانکرهء کان کافرا و من اشرک ببیعته کان مشرکا ومن لقینی بولایته  دخل  الجنه و من لقینی بعداوته دخل النار ومن اورا نشانه میان خود و خلق خو یش قرار داده ام   هرکس اورا نشناسد کافر است و هرکس به بیعت او شرک وزرد  مشرک است هر کس روز  ستاخیزبا ولایت علی ع با من رو یا روی شود به اتش در خواهد افتاد اکنون ای محمد علی را منصوب کن و از مردم بیعت بگیر و عهد و میثاق مرا که از ایشان گرفته ام یادشان اور که من جانت را به سوی حویش فرا می خوانم  خوف پیامبر ص از دشمن ی ها نسبت به امیرالمومنین  پامبرص در این باره از قوم خویش و انان که منافق و بدبخت  بودند بیم کرد که پراکنده شوندو به ایین جاهلی خویش باز گردند که از دشمنی و ستبزه های نفسانی انان نسبت به علی ع اگاه بود پیامبر ع از جبرییل که از خداوندمسالت  فرماید که ار مردم در امان باشد و منتظرماند تا جبرییل این مو ضوع را به پیشگاه خداوند  ابلاغ  کند و تبلیغ این موضوع را به تاخیر انداخت تا به به مسجد خیف رسید  چبرییلدر مسجدخیف به جصور پیامبر امد و ایشان گفت عهد خود را انجام دهد وعلی ع را منصوب فرماید ولی موضوع در امان بودن از مردم را ابلاغ  نکرد تا ان که پیامبر ص به منطقه کراع الغیم که میان مکه و مدینه است رسیدند در کراع الغیم  جبرییلبه حضور ایشلن باز امد و مو ضوع خلافت علی ع را باز گو کرد ولی همچنان موضوع در امان بودن از مردم بیان  نکرد و پیامبر به جبرییل  فرمود  بیم از ان دارم  که قوم من مرا تکذیب کنند و گفتار مرا در باره  علی ع نپذبرند وحرکت فرمو دعلت خوف ان کونه که از احادیث استفاده می شود پیامبر ص قصد داشت در سر زمین عرفات در ان اجتماع  عظیم به موضوع  ولایت و خلافت امامان  بعد از خود واز جمله امام علی ع بپردازند جابر بن سمره می گوبد پیامبر مشغول ایرادخطبه در بین جمعیت بود تا سخن او به اینجارسید لا یزال هذا الاسلام عزیزاالی اثننءی عشر  خلیفه ،،  همواره این دین عزیز و پیروز است تا وقتی که دوازده نفر بر ان ها حکومت کنند جابر می گویدتا سخن پیامبر  ص به ای جا رسید همه  سر وصدا کردند  و هیاهو نمو دند لذا نفهمیدم که بعد ار ان  حضرت چه فرمود از پدرم پرسیدم ییامبر چه فرمود گفت فرمود کلهم  من قریش  همه ان ها از قریش اند از این روایت و روایات دیگر استفاده می شود که چون مخالفان نمی خواستند بنی هاشم و د  راس ان هاحضرت علی ع خلافت بعد از رسول خدا ص بر عهده بگیرند وقتی حرف پیامبر به این جا رسیدجلسه را  برهم زدند تا پیامبر به هدف خود  نایل نشود   بعد از ان پیامبر اکرم ص به ودنبال فرصت مناسبی بود تا این مساله را به طور اشکار  به مردم  ابلاغ نماید از طرفی خوف داشت در اثر اصرار و تاکید بر ان دین و ایینش مورد تعرض قرار گیردو مایه ایجاد اختلاف  شود تا این که ایه تبلیغ بر پیامبر خدا ص نازل سد و پیامبر را تهدید کردکه اگر این امر را به مردم ابلاغ نکنی گویا اصلا اصل رسالت را ابلاغ نکرده ای از این رو پیامبر ص مردم را در وسط بیابان گرم و سوزان نگه داشت و موضوع ولایت حضرت علی ع را بر مردم ابلاغ داشت  پس علت تعویق بیان اما مت   از عرفات به غدیر این بو  که د ر عرفات جو مناسب نبود و مجلس و خطبه حضرت را به هم زدند و موجب خوف پیامبر  از تفرقه در دین و اسیب دیدن دین شد لذا بیان ا،ما.مت به غدیر  انداخته شد پیامبر اکرم ص خود د  خطبه غدیر سبب خوف را 

این گونه بیان فر مودند همانا جبزییل سه بار بر من نازل شد و سلام  خدا را ساند وفرموددر این مکان غدیر خم توقف نماییم و به سیاه و به سفید شما اعلام کنم که علی وصی و جانشین من و پیشوای شما بعد ازمن است جایگاه او نسبت به من  مانند جایگاه هارون نسبت به موسی است با این تفاوت که پس از من پیامبریخواهد امدعلی پس از خدا وپیامبر رهبر شماست سپس از فضایل حضرت علی ع سخن گفتند وادامه دادند از جبرییل در خواست کردم تا مرا از اعلام ولایت علی ع معاف بدارد زیرا ای مردم می دانم که تعداد پرهیز  کاران اندک و شمار منافقان فراوان است و گنهکارانی پر فریب وجود دارد که اسلام را مورد استهزا قرار می دهند هم اکنون اگر بخواهم منافقانرا بانام و نشان معرفی کنم یا با انگشت به  سوی انان اشاره نمایمیا مردم را برای شناحت انان راهنمایی کنم می توانم اما من انان سوگندبه خدا نسبت به انان  رامت و بزرگواری پیشه می سازم بنابراین ابلاغ این  موضوع هر چند  از ابتدای ظهورا سلام و اولین روز دعوت پیغمبر تا اخرین لحظات حیات ان حضرت با نبوت  همدوش و بوده و همان روزی که پیامبر صرسالت حویش را اعلام کردامامت و خلافت علی ع را نیز اعلام کرد لاکن ابلاغ ان کیفیتی که بعد از نازل شدن  ایه نبلیغ در روز غدیر انجام گرفت تحقق نیافته بود از این رو رسول الله ص از ابلاغ ان با داشتن مخالفان سر سخت احساس نگرانی می کرد زیرا هم به علم غیب و هم به حکم قراین موجود و عناد برخی از مسلمین با علی ع به خوبی می دانست که گروهی از محاجر و انصار در مقام انکارو مخالفت با این پیام الهی بر خواهندامد بر این اساس برای جلو گیری از این مخالفت در انتظار فرصتی بوده  که زمینه ای اماده و کنگره ای باشکوه از عموم طبقات مسلمین تشکیل شو تا موموریت خویش را انجام داده ودر باره تعیین جانشین خود سخن بگوید و به نام و مشخصات او تصریح کند و از عموم مردم نیز برای خلافت او بیعت بگیرد به گونه ای که ان مجتمع در تاریخ ضبط شود و قابل انکار نباشد بنا براین در اقبال الاعمال سید بن طاووس امده است احتمال دارد  دلیل خوداری و تاخیر پیامبر ص در ابلاغ امر ولایت و ترک اظهار این فضیلت بزرگ و منزلت شریف به فرمان خدای  تعالی بوده است تا برای امت روشن شود که این پیامبر ص  نیست که علی ع را برای امت روشن شود که این پیامبر ص نیست که علی ع را برای این مقام برگزیده است بلکه خدای  تعالی اورا بر گزیده است  نخستین خطابه در منی     پیامبر ص اولین خطابه  خود را در منی ایرادفرمودند این خطابه در ووقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود در این خطبه ابتدا  به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و ابروی مردم  اشاره نمودند وسپس خون های به ناجق ریخته شده و اموال به ناحق گرفته شده  در جاهلیت را رسما مورد عفو قرار دادند تا کینه توزی ها از میان بر داشته  شود و جو اجتماع برای تامین  امنیت اماده گردد 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۰۶
سید حسین صادق زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی