اصول کافی جلد 3 ص 257 حدیث 12

و فرمود همانا مومن برای زیارت برادرش خارج میشود خدای عزوجل فرشته ای بر او گمارد که بال در زمین و یک بال در اسمان نهد و تا اورا سایه اندازد وچون بمنزلش در ایدخدای جبار تبارک وتعلی ندا کند که ای بنده ایکه حقم را بزر. داشتی.و از اثار پیغمبرم پیروی کردی برزگداشت تو حقی بر من از من بخواه تا بتو دهم دعا کن تا اجابت کنم خاموش باش تا من بسود تو اغاز کنم وچون بر گردد همان فرشته بدره اش کند و با پرش بر او سایه اندازد تا بمنزلش وارد شود سپس  خدای بارک و تعالی فریادش زند که ای بنده ایکه حقم را بزرگ شمردی گرامی داشتن تو حقی است برمن بهشتم را برایت واجب ساختم و ترا در و ترا در باره بندگانم شفیع ساختم 

اصول کافی جلد 3 ص257 حدیث 9

امام باقر ع فرمود همانابنده  مسلمان چون از منزلش خارج شود بقصد دیدار برادرش برای خدا نه دیگری و بدر خواست جانب خدا وبرای اشتیاق بانچه نزد او است خدای عزوجل هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که از پشت سرش فریاد ا بمنزاش برگردد که خوش باش و بهشت برایت خوش باد  10 امامصادق ع فرمود هیچ مسلمانی از برادر مسلمانش در خدا وبرای دا دیدن نکند جز انکه خدای عزوجل فریادش زند ای زایر خوش و بهشت برایت خوش باشد 11 اما باقر ع فرمود خدای عزوجل را بهشتی است که جز سه کس واردش نشوند مردیکه بر زیان خود بحق حکم کند ومردیکه برادر مومنش را لرای خدا زیادت کند ومردیکه برای خود برادر مومنش را بر خود ترجیح دهد 

اصول کافی جلد 3 ص 256 حدیث 7

امام صادق ع میفرمود هر کس برای خدا در حال بیماری یا تندرستی از برادرش دیدن کند که نیرنگ و دریافت عوضی نباشد خدا هعتاد هزار فرشته بر او گمارد ه از پشت سرش فریاد زنند پاک شدی وبهشت برایت خوش باد شما زوار خدا  و واردین حضرت رحمانیدتا بمنزلش رسد یسیر گفت بحضرت عرضکردم قربانت اگرچه راه دور باشد فرمود اری ای یسیر اگر چه یکسال راه باشد زیرا خدا جواد است وفرشتگان بسیاراز او از او بدرقه کنند تا بمنزلش مراجعت کند  8 امام صادق ع فرمود هر که در راه خدا و برای خدا بیدیدن برادرش رود روز قیامتدر میان پارچه هایی از نور بافته گام بر دارد و از هرچه بگذرد برایش بتابد  بدرخشد تا در برابر خدای عزوجل بایستد سپس خدای عزوجل بایستد سپس خداب عزوجل باو فرمابد مرحبا وچون خدا مرحبا گوید عطایش را فراوان سازد

اصول کافی جلد 3 ص 255 حدیث 4

امام صادق ع فرمود هرکه برای خدااز برادرش را دیدن کند خدای عزوجل فرماید مرا دیدن کردی وثوابت بر من است  و بثوابی جز بهشت برایت خرسند نیستم 5 امام صادق ع میفرمود هر کس برادرش را در ناحیه شهر از راه دور برای رضای خدا دیدن کند او زایر خداست و بر خدا سزاور است که زایر خود را گرامی دارد 6 رسولخدا ص فرمود هرکس برادرش را در منزلش زیارت کند خدای عزوجل باو فرماید تو مهمان  زایر منی و پذاریت برمن است من بخاطر دوستی تو نسبت باو بهشت را برایت واجب ساختم

اصول کافی جلد3 ص 254 حدیث 1

امان صادق ع فرمود هرکهبرای خدا نه چیز  برای در خواست وعده او دریافت انچه نزد خداست بدیدار برادرش رود خدا هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که فریادزنند هان پاک گشتی وبهشت خوشت باشد 2 خیثمه گوید خدمت امام باقر ع رسیدم تا بااو وداع کنم فرمود ای خیثمه هر کس از دوستان مارا میبینی سلام برسان و انهارا بتقوای خدای بزرگ سفارش کن و اینکه توانگرشان بر فقیرشان بر ضعییف وزنده انها بر جنازه میتشان حاضر شوند و در منازل بملاقات یگدیگر روند زیرا ملافات یگدیگر روند زیرا ملاقات انها با یکدیگر موجب زنده ساختن امر ماست خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما رازنده دارد ای خیمثمه بدوستان ما پیغام ده که ما از طرف خدا انها را جز بعملشان بی نیازی ندهیم  و چاره سازی نکنیم جز باورع بدوستی ما نرسند و پر حسرت تربن مردم روز قیامت کسی است که عدالتی را بستایدو سپس بخلاف ان گراید مانند کسیکه بولایت ایمه علیهم السلام تضاهر کند واز انها پبروی ننماید یا عمل صالحی را بستاید و بان عمل نکند 

اصول کافی جلد 3 ص253 حدیث 1

امام صادق ع باصحابش میفرمود  از خدا پروا کنبد و برادرانی خوش رفتار باشید خدا باهم دوستی کنبد وپیوستگی داشته باشید و مهر ورزید بدیدار وملاقات یگدیدیگر روید و امر ولایت  ما را مذاکره کنید و انرا زنده دارید 2 و فرمود با یگدیگر پبوستگی  و خوش رفتاری و مهر ورزی داشته باشید و برادرانی نبکو کار باشید چنانکه خدای عزوجل دستورتان داده  و فرمود با یکدیگر پیوستگی  وخوش رفتاری و مهرورزی  و عطوفت داشته باشید فرمود بر مسلمین سزاوا ر که کوشا باشند در پیوستن باهم وکمک کردن بر مهروزی باهم و مواسات با نیازمندان و عطوفت نسبت بیگدیگر تا چنان باشید که خدای عزوجل دستورتان فرموده که رحمابینهم به زیل روایت 2061 رجوع شود

اصول کافی جلد 3 ص246 حدیث بقیه از حدیث 2

اسانترین ان حقوق اینستکه انچه برای خود دوست داری برای او هم دوست داشته باشی و انچه براب خود نپسندی بر او نیز  نپسندی  حق دوم انکه از انچه نا خرسند دارد دوری کنی  و خوشنودی اورا پیروی نموده فرمانش بری و حق سوم انکه با جان و مال و زبان و دست و پای خویش اورا یاری کنی و حق چهارم انکه چشم وراهنما و ایینه او باشی و حق پنجم. انکه تو سیر نباشی و او گرسنه یا سیر اب باشی  او تشنه یا پوشیده باشی و او برهنه و حق ششم انکه اگر توخدمتگزار داری و برادرت ندارد واجب است خدمتگزار ترا بفرستی که جامیه هایش را بشوید و غذایش را درست کند و بسترش را مرنب نماید وحق هفتم انکه سوگندش را تصدیق کنی و دعوتش را بپذبری ودر در بیماریش از او عیادت کنیو بر جنازه اش حاضر شوی و چون بدانی حاجتی دارد در انجام ن سبقت گیری و اورا مجبور نسازی که از تو بخواهد بلکه ودت خودت پیشدستی کنی چون چنین کردی دوستی خودرا بدوستی او پیوسته یی و درستی اورا بدوستی خود و انگاه هست که بایه شریفه المومنون والمومنات بعضهماولیا،.بعض عمل کرده یی 

اصول کافی جلد 3 ص245 جحدیث 1

 امام باقر ع فرمود از حق مومن بر برادر مومن اینستکه گرسنگی اورا سیر کند و عورتش را بپوشاند و از گرفتاریش نجات بخشد وبدهیش را بپردازد وچون بمیرد نسبت بخانواده و فرزندانش از او جانشینی کند  معلی بن خنیس گوید بامام صادق ع عرضکردم حق مسلمان بر مسلمان چیست فرمود برای هفت حق واجب است که همه انها بر عهده برادرش واجب  است واگربرخی از انهارا تباه و ضایع کند از ولایت واطاعت خدا بیرون رود وخدا از او بهره اطاعت وبندگی ندارد عرضکردم قربانت انها چیست فرمود ای معلی بن خنیس من بر تو نگرانم و میترسم  ضایع گذاری و مراعات نکنی و بدانی و عمل ننمایی عرضکردم لا قوه الا با لله نیرویی جز از خدا نیست فرمود  

باصول کافی جلد 244 حدیث 1

 امام باقر ع فرمود شما بر این امر برادری تشیع برادری نکردید بلکه تنها یگدیگر را بر ان شناختید 2 امام صادق ع فرمود شما بر این برادری نکردید بلکه تنها یکدیگر رابر ان شناختید شرح مقصود اینستکه برادری شما شیعه با یگدیگر در این عالم اغاز نشده بلکه در عالم ارواح و پیشاز انتقال با جساد با یگدیگر سنخیت پیداکردید و از کفار جدا گشتید و در این جهان ان اشنایی را بیاد اوردی  یکدیگر را شناختید و بعضی گفته اند مقصود امام ع سر زنش شیعه است که با بکدیگر از روی حقیقت و واقع برادری ندارند وتنها تعارف میکنند ولی این معنا اولامناسب کتاب ایمان نیست و با کتاب کفر مناسب ندارد و ثانیا استفاده این معنی از لحاظ تعارف محتاج،به تکلف است   

اصول کافی جلدگ3 ص 245 حدیث 1

مسعد ت بن صدقه گوید شنیدم شخصی از امام صادق ع پرسید ایمان کسبکه حق او و برادریش بر عهده ماست چگونه است و از چه راه ثابت شود و بچه وسیله باطل میشود امام فرمود همانا ایمان دوگونه ملاحضه میشود یکی از اندو انستکه از رفیقت برای تو نمایان میشود پس هر گاه مثل عقیده خودت از رفیقت برای تو نمایان شدحق دوستی و برادری او ثابت  میشود مگر انکه خلاف انچه را نسبت بخود گفته اظهار کند پس هرگاه چیزی از او صادر شود که ضد انچه را بتو اظهار کرده بتوانی استدلال کنی از انچه را وصف نموده خارج شود و انچه را اظهار کرده نقض کند مگر انکه ادعا کند انچه را انجام داده از راه تقیه بوده با وجود این ملاحظه شود اگر از اموری باشد که تقیه در ان ممکن نیست ازاو پذیرفته نگردد زیرا تقیه مواردی دارد که هرکه انرا ازموده ودش بیرون برد برایش درست باشد و توضیح مورد تقیه مثل اینستکه مردم بدی فرمان و کردارشان بر خلاف حق جاری و اشکار شود پس مومن هر عملی را که از نظر تقیه در میان انهاانجام دهد که به تباهی دین منجرنگردد جایز است  شرح قسم دوم ایمان که در این ذکر نشده و بوضوحش واگذار گشته از کثرت معاشرت و رفاقت شخص یفین بایمان او حاصل شود بنحویکه احتمال شک و تردیددر ان راه نداشته باشد