دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

۱۱۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

امام  صادق ع فرمود مومنب نیست جز اینکه خدا کسرا بر او گماشته 1 شیطانیکه اورا ویوسه کند و میحواهد گمراهش نماید 2 کاعریکه در کمین او است 3 مومنی بر او حسد برد و او از همه برایش سخت تر است 4منافقیکه از لغزشهای او دنبال گیری کند امام باقر ع میفرمود هرگاه مومن بمیرد بشماره ربیعه ومضر که دو قببله بزرگه عربند شیاطبن بر همسایگانش راه یابند واینها بگمراهی او مشعول بودهاند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۱۳
سید حسین صادق زاده

مفصل گو ید امام صادق ع بمن فرمود  ای مفضل انچه بتو  و بانکه حق است و انجام ده و به برادران بزرگوارت خبر ده عرصکردم برادران بزرگوارم کیانند فرمود کسانیکه در رواساختن حوایج برادران خود رغبت دارند  سپس فرمود هر کس یک حاجت برادر مومن خودرا روا کند حدای عزوجل روز قیامت صد هزار حاجت اورا رواکند که نخستبن انهابهشت باشد ودیگرش اینکه خویشان واشنایان و برادرانش را اگر ناصبی نباشد ببهشت برد ورسم مفضل این بود که چون از یکی از برادرانش در خواست حاجتی مبکرد باو میگفت ایا نمیخواهی که از برادران بزرگوار باشی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۳۰
سید حسین صادق زاده

مفضل گوید امام صادق عبمن فرمود@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۱۶
سید حسین صادق زاده

محمد بن ابی بصیرگوید از امام رضاع مساله ایی پرسبدم حضرت خوداری کرد و جواب.نفرمود اگر هر چه را مبخواهید  بشما بگوییم و عطا کنیم موجب شر شماباشد و گردن صاحبالامر را بگیرند مام باقر ع فرموده است امر ولایت حکومت و خلافت خدایی را خدا بجبربیل براز سپرد و جبرییل ع بمحمد ص براز سپرد محمد ص بعلی ع وعلی بهرکه خدا خوآست سپس شما انرا فاش میسازید  کیست انکه سخنی را که شنیده نگهدارد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۲۹
سید حسین صادق زاده

 راس این خطا و گناه چیست اصل این درخت محبت دنیااست و لدا ان حکیم الهی فرمود محبت دنیا راس و منشا هر خطا وگناهی است پس انکس باطنش بر محبت دنبا سرشته ودر پی کسب زبنت های  دنیایی برامد و همتش پبوسته در پی تحصیل ان واشتغال به حفط تکمیل ان است ان هم نه ،به حد صرورت بلکه خاطر محبت ولذت که دنیای  مذموم هم همین دنیا است که ادمی از ذکر و باد خدا مانع شود نه انچه برای ادامه زندگی ضروری است چنین کسی نباید طمع داشته باشد که طعم محبت خدا رک بچشدو لدت مناجات با اورا چنان که زاهدان در دنیا در نماز ودیگر عبادات و طاعات خود می چسد دریابد زیرا ان کس که به دنیاخوشحال شود به خدا وبه مناجات او خوشحال و مسرور نخواهد وهمت ادمی منوجه چیزی است که روشنی چشم او دران باشد اگر در دنیا باشد همتش هم در پی اوست و اگر در نمار باشد همتش متوجه او خواهد  وعلاج کامل این است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۳۳
سید حسین صادق زاده

ابان بن تغلب گوید از امام صادق ع حق مومن را بر مومن پر سیدم. فرمود حق مومن بر مومن بزرگتر از اینهاست اگر بشما کویم انکار میکنید چون مومن از گورش در اید تمثالی همراه او از گور خارج شود باو گوید ترا مژده باد بکرامت و سرور از جانب خدا مومن گوید خدا ترا بخیر مژده دهد سپس  ان تمثال همراه همراه او رود همچنان مژده دهد چون بامر هراسناکی گذرد باو گویداین رای نیست و چون به امر خیری بگذرد گوید این از تو است همچنین پیوسته با او باشد و اورا از انچه میترسد ایمنی و بانچه دوست دارد مژده دهد تا همراه او در برابرخدای عزوجل بایستد سپس چون خدا بسوی بهشتش فرمان دهد تمثال باو گوید ترا مژده باد زیرا خدای عزوجل دستور بهشت برایت صادر فرمود مومن گویدتو کیستی خدایت رحمت کند کهاز هنگامیکه از قبر بیرون امدم همواره مرا مژده دهی  در میان راه ا.نیس من بودی واز پروردگارم بمن خبر دادی تمتال گوید من ان شادی هستم که در دنیا ببرادرانت میرسانیدی من از ان شادی افریده شدم تا ترا مژده دهم ودلدار ترس تو باشم

 

ا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۲۴
سید حسین صادق زاده

حاج محمد کاطم هزار چربی نقل میکند من در مجلس درس استاد اکمل ایت الله وحید بهبانی که در مسجد پایین صحن مقدس کربلای معلی تشکیل می شد حاصر بودم پس از پایان درس زایر عریبی که لباس اهالی ادر بایجان رابه تن داشت داخل مسجد شد وسلام کرد ودست استاد را بوسبد انگاه دستمال بسته ای را در مقابل استاد گدارد و گفت این را به محارجیکه مبخواهبد مصرف کنید مرحوم بهبهانی دستمال بسته را بازکرد در میان ان جواهرات وزیور الات زنانه بود انگاه فرمود شما کییتید داستان این زیور الات چیست او گفت  من قصه عجیبی دارم من دارم من مدتی به شیروان و دربند ه از بلاد روسیه است سفر می کردم ودر انجا مشعول تجارت بودم ومردی صاحب ثروت بودم در یکی از روز ها چشمم به دختری زیبا رو و صاحب جمال افتاد به کونه ای که عشق او در  در سراسر وچودم نفوذ کرد ونتوانستم فکر اورا لحطه ای از خاطرم  بیرون کنم  پس نزد کسان ان دختر که از اعیان و تروتمندان مسیحیان بودند رفتم ورسما از دختر که از اعیان  و ثروتمندان مسیحیان بودند ورسما از دخترشان خواستگار  ی کردم پدر ومادر دختر گفتند در تو هیچ عیب و نقصی نیست مگر اینکه به مدهب نصاری داخل نیستی و ما دختر به عیر مسیحی نمبدهیم اگر به دین ما داخلشوی دختر را به تو تزوبج مبکنیم پس من مهموم وعمناک از نزد انان بیرون امدم چرا که انان امر را معلق کرده بودند بر عملی که پدیرفنتن ان از ناحیه من محال بود چند روز گذشت وروز به روز محبت وعشق من به ان دختر زیادتر میشد تا انجا که کار به جایی رسیدکه دست از نجارت وشغل خویش برداشتم و مانند دبوانگان گشتم و نردبک بود که هلاک شوم عاقبت با خود گفتم چاره ای نیست اکنون می روم و به طاهر دست از اسلام بر میدارم و به صورت مسیحی میشوم صبحگان که از خواب بر خاستم سریعا نزد کسان ان دختر رفتم و گفتم حاصرم که ز اسلام بیزاری و برایت جویم و داخل در دین عیسی مسیح شوم انان پس از رفتن پدیرفتند ودختر را به. من تزویج کردند چوگ مدثی گدشت از این عمل ننگین پشیمان شدم وخود راسر زنش میکردم نه روی باز گشت به سوی وطن داشتم و. نه طاقت عملو طایف نصرانیت داشتم واز عمل به شرایع اسلام چیزی در من یافت نمیشد به عیر از گریستن بر مصایب حصرت سیدالشهدا ع  چرا که در ان لحطات حساس مجسم به ان حصرت افزودن گشته بود و تفکراتمپیرامون مصایب ان حضرت بیشتر شده بود وگربه ام برای ان حثرت افزودن همسرم از مشاهده ابن حالت از من تعجب مبکردچرا که هیچ علتی برای گریه ام نمبدید وروز به روز بر حبرتش اصافه می شدولی من علت گریه ام را برای او نمیگفتم  عاقبت پس از اصرارهای فراوان همسرم ا توکل بر خدا حقیفت حال را به او گفتم که من به مدهب اسلام بافی هستم هر چند به شرایع ان عمل نمبکنمو گربه های من در مصایب حصرت وباعبدالله الحسین ع است همین که همسرم نام حسین ع را شنید منقلب گشت پساز مدتی گفتگو با من  نور حفیفت در دلش طاهر شد و به شربعت اسلام داخل گشت واو نیز بامن در گریه و ناله واقامه عزا بر ان حثرت همداه شد بک روز به او گفتم اگر حاضر باشی مخفیانه از این شهر به سوی کربلا می روبم و علنا در کنار صربع ان حثرت اسلامحود اطهار مبکنیم همیرم از صمیم قلبکلا من موافقت   نمود پس شروع کردبم به تهیه لوازم سفر  اما هنوز قدری نگذاشته بود که همسرم بیمار  و خوسیشدو به سبب همان بیماری مدتی بعد در گذشت پس اقارب و خویشان او جمع شدند واورا به طریقه نصارا دفن نمودندوبه اقتصای مد هبشیان جمیع زیور الات و جواراتش  را نیز با او دفن کردند هنگامی که خانه باز گشتم وجای خالی اورا دیدم حزن و غم من زیاد شد وبا خود گفتم امشب مخفیانه قبر اورا می شکافم وجسد اورا بیرون می اورم و در اولین فرصت به سوی نزدبکترین شهر مسلمانان میبرم ودر انجا دفن میکنم چون شب فرا رسیدو قبرش را نبش کردم با کمال تعجب دبدم که مردی با سبیل های کلفت و بلند وریش تراشیده درقبر همسرم مدفون است وخبری از همسرم در میان قبرنیست از مشاهده این قصیه عجیب و شگفت عقل از سرم پرید در تفکری عمیق فرو دفتم به گونه ای که در همان حال خواب مرا ربود  در عالم خواب دبدم که کسی مبگوبد ای مرددل خوش دار وشادمان باش که همسرت را ملابکه حمل نمودند و بسوی کربلا بردند ودر حرم حسبنی در طرف پایین پای ان حصرت نزدبک مناره کاشی دفن نمودند واین جسد که میبینی جثه فلان  مردعشار وربا حوار است که امروز اورا در حرم حصرت سیداشهدا دفن کرده بودند وملایکه جای اورا با همسرت معاوصه نمودند وزحمت حمل ونقل جنازه را از تو برداشتند من خوشحال و شادمان از خواب برخاستم وفوراعازم  کربلا معلی شدم وخداوند به من توفیق کرامت فرمود که به زیارت حصرت سیدالشهدا مشرع شدم  سپس از خادمان حرم مفدس سوال کردم که در فلان رو ز همان روز که  همان روز که عیالم را دفن کرده بودندنام  بردم در پای مناره کاشی سبز رنگ چه کسی رادفن کردند  گفتند که فلان مرد رباخور را در ان موصع به خاک سپردند من قصیه خویش را برای انها نقل کردم پس برای انها پس برای کشف حقیقت حال ان قبر را شکافتند ومن جهت معلوم مطلب داخل قبر شدم که همسرمدر مبان لحد خوابیده به همان صورتی که در ولایت خودش اورا به خاک سپرده بودند پس زیور الات و جواهر اتس را از مبان قبر برداستم و اکنون به حضور شما امده ام تا تقدبمنمایم مرحوم بهبهانی وحید ره نیز دستور دادند تا انها را میان فقرا و مستحقان تقسیم کنند 

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۵۷
    سید حسین صادق زاده

    نماز وتوجه قلب از رسول خدا رسبده که ان حصرت فرمود خداوند به نمازی که نماز گزاردر ان نمار قلبش را بدنش هماهنگ نسازد نمینگرد و درجای دیگر می فرمابد در نمآز فروتنی و تواصع پیشه نما وبا گریه و اضهار پشبمانی و با زاری و التماس   د    ست هایت را دراز نما وازخدا هرچه را که  میخواهی طلب ما وکسی که چنبن نباشد نمازی ناقص است و درجای دیگر میفرماید هر گاه نماز واجبی را به جای میاوری  در وقتش ان را به جا اور وچنان نماز بگذارکه گویا با نماز وداع. میکنی و اخرین نمازت ایت 

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۰۱
    سید حسین صادق زاده
    1. امام صادق ع فرمود چون خداخیر بنداهیرا خواهد اودا بدنیا بر رغبت و نسبت بدین دانشمند کند و بعیوب دنبا بینایش سازد و بهر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و اخرت داده شده  و فرمود هیچکس حق را در راهی بهتر ز زهد دنیا نجسته است و ان ضد مطلوب دشمنان حف است راوی گوید عرضکردم قربانت انها از چه راه میجویند فرمود از رغبت بدنیا فرمود ایا شخص پر صبر کریمی نیست همانا دنیا چندروز اندکست همانا حرامست برشما که مزه ایمان چشیدجر انکه نسبت بدنیا بی رغبت شوید
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۳۵
    سید حسین صادق زاده

    در این مواردایات زیادی در قران کربم امده است از ان جمله ایات زیر را برای نمونه بیان مبداریم ویل للمصلین الدینهم عن صلاتهم ساهون ترجمه وای بر نماز گزانی که از نماز خود عافل هستند و نماز را با عفلت انجام مبدهند این ایه با این که انها را از نماز گزان می شمارد ولی به خاطر عفلتشان از نماز ان هامدمت میکند در جای دبگر در وصف مومنین می فرماید الدینهم فی صلاتهم خاشعون  ترچمه کسانی که در نمازشان خاشع هستند در جای دبگر میفرماید اقمالصلوه لدکری سوره20ایه ایه14 دو سوره 23 ایه 2  برای اولب سوره 107 ایه 4 ترجمه نماز را به خاطر یاد و یاد اوری من به پای داد ودر جای دبگر میفرماید لاتقربو الصلوه و اتنم سکاری حتی تعلمو ا ما تقولون در حال مستی نزدیک نماز نشوبد تا این که بدانید چه میگویید

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۰۳
    سید حسین صادق زاده