دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

دستمایه عمر

مجموعه ای از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

۱۴ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

در بستر پیامبرص و ءاشبهت فی البینات علی الفراش الذبیح  علیه السلام ءاذءاجبت کما ءاجاب و اطعت کما اطاع ءاسماعیل صابرا محتسبا اذ قال له یا بنی انی ءارنی فی المنام ءانی اذبحک فانظر ما ذا تری قال یا ابت افعل ما توءمر ستجدنی ءان  شاءالله من ال صابرین تو با شب خوابیدن در بستر پیامبر ث به اسماعیل ذبیح ع در قربانگاه مانند بودی هنگامی که همچون او به پیامبرص پاسخ مثبت دادی  و همانند اسماعیل  صبورانه و خالصانه اطاعت نمودی ات گاه که ابراهیم ع به او گفت پسرم من در خواب دیدم که تورا قربانی می کنم  نظر تو  چیست گفت ای پدرم انچه را فرمان یافته ای انجام بده که ان شاء الله مرا از صابران می بابی و کذالک انت لما ابایک النبی صلی الله علیکما و امرک ءان تضطجع فی مرقده واقیا له  بنفسک ءاسرعت الیء اجابته  مطیعاو لنفسک  علی القتل موطنا وهمین گونه تو ان گاه که پیامبر تو را که درود خدا بر شما دو تن باد بر بستر خویش خواباند وبه تو فرمان داد که در خوابگاه او بیارامی تا با بذل جانت اورا حفظ کنی از سر اطاعت بی درنگ اجابتش کردیو خود را برای کشته شدن اماده  ساختی فشکر الله تعالی طاعتک ءابانعت جمیل فعلیک بقوله جل ذکره ومن الناس من یشری نفسه ابتهاء مرضات االله  پس خدای متعال از این فرمانبرداری ات سپاسگزاری نمود واین کار زیبایت را در گفته خویش  که پاداش بزرگ باد چنین اشکلر کرد وازمردم کسی است که د ر طلب رضایت خدا جان فشانی می کند فتنه حکمیت در صفین ثم محنتک یوم صفین وقدرفعت المصاحف حیله و مکرا فاعزض الشک   عرف الحق واتبع الظن ءاشبهت محنه هارون اذ امره موسی علی قومه عتفرقو ا عنه وهارون ینادیهم با قوم انما فتنتم به وان ربک، الرحمن فانبعونی  واطیعوءامری قالو لن نبرح علیه عاکفون حتی یرجع الیناموسی  سپس در نبرد صفین تو رو ازمودد  حالی که قران ها را به حیله و مکر بالا بردندوشک رو اورد و در حالی که حق مشخص بود از گمان پیروی شد همچون ابتلای هارون ان گاه که موسی ع اورا بر قوم حود فروا کرد اما از او کسستند  و هارون ندایشان می داد  ای مردم قوم من شما با این گوساله به فتنه  افتادید و پروردگار شما خدای رحمان است پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا بپذیرید  ان قوم در پاسخ هارون گعتندما به پرسش گوساله ادامه می دهیم تا موسی از میقات به نزد ما باز گردد و کذالک انت لمارفعت المصاحف قلت یا قوم انما فتنتم  بها و خد عتم فعصول و خالقو علیک واستد عو ا نصب الحکمین فءابیت علیهم و تبرات الی الله من فعلهم و فو صته الیهم فلما اسفر الحق و سفه الحق و سفه التحکیم الذی ءابیته و احبوه و حظرته وابا حو ذنبهم الذی اقتزفوه و انت علی نهج بصیره وهدی وهم علی سنن ضلاله و عمی تو نیز ان هنگام که قران ها بر سر نیزه رفت این گونه گفتی ای قوم من شما بااین حیله فتنه زده وگول خورده ابداما انان از تو سر پیچیدند و باتو مخالفت کردند و خواستارتعبین داورشدند   تو   امتناع کردی و از کار انان نزد خدا بیزاری جستی و کاررا به خودشان وا گذار نمودی  و چون حق چهره گشود وزشتی منکر نمایان شد به لغزش و انخراف خود از حق اقرار نمودند   و پس از ان اختلاف کردند وتورا با وجود خودا ری ات به پذیرش حکیمیتی نا بخرادانه وادارکردند   بدان علاقه نشان دادند با ان که تو بر داه روشن و هدایت بودی و انان بر کج راه تاریکی وضلالت  فما زالو علی النفاق مصر ین وفی الغی مترددین حتی اذاقهم الله و بال امرهم فءات بسیفک من عاندک فشقی و هوی و احیا بحجتک من سعد فهدی  پس همواره بر نفاق خود اصرار داشتندودر گمراهی می چر خیدند تا ان که خداوند سر انجام کارشان را به انان چشانبد وبا شمشیر تو معاند انت را کشت که بدبخت و نگون سار شدندو خداوند با حجت و سعادتمند را زنده   هدایت کرد فضابل بی انتها #     صلوات الله علیک غادیه ورایحه   عاکفه وذاهبه فمایحیط المادح و صفک ولا یحیط  الطاعن  فضلک انت احسن الخلق عباده و اخلصهم  زهاده و اذبهم عن الدین  اقمت حدودالله بجهدک و فللت عساکر الما رقین بسیفک تخمد لهب الحروب بینانک و تهتک ستورا الشبه ببیانک و تکشف لبس الباطل عن ضریح الق لا تاخذک فی الله لومه لایمو فی مدح الله  تعالی لک غنی عن  مدح المادحین   تفریط الواصفین فال الله تعالی  من المومنین رجال  صدقوا عاهدوا الله  علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر وبدلو تبدیلا  درود های خدا هر صبح و شام در سفر و در حضر بر تو باد که ستایشگر به اوصاف تو احاطه نیابد و سرزنشگر فضیلت را نابود نمی تواند کردتو نیکوترین مردم در عبادت و خالص ترین انان در زهد و غیورترین حامی دین بودی با تمام توانت احکام الهی را جاری کردیو لشکر خوارج را با شمشرت در هم شکستی با سرپنجه ات اتش جنگ را خاموش کردی وبا بیانت پرده های شبهه را دریدی وحق را از میان تیرگی های باطل بیرون کشیدی  در راه خدا از سرزنش ملامتگران نهراسیدی ومدح دای متعال تورا از مدح مواحان وستایش توصیفگران بی نیاز کرده است که خدای متعال متعال فرمود  از میان مومنان مردانی هستندکه صاوقانه به عهدشان  با خدا وفا کردند برخی به شهادت رسیدند و برخی در انتظارند و انان هر گز عقیده خود را تغییر ندادند     در اشتیاق دیدار حق تعالی   لما رایت ان فتلت الناکثین و   القاسطین و المارقین و صدقک رسول الله صلی الله علیه و اله وعده فءاوفیت بعهده قلت اما ان ءان تخضب هذا من هذا  ام متی ببعءت ء اشقاها واثقا بانک علی بینه من ربک و بصیره  من امرک قادما علی الله مسبشرا ببیعک الذی بایعته به و ذالک  هو الفوز العظیم  چون دیدی با کشتن عهد شکنان ناکثین و ستمکاران قاسطین و از دین به در رفتگان مارقین وعده پیامبرخدا به تو درست بود و عهدش وفا نمودی گفتی ایا وقت ان نرسیده است که این ریش با این خون سر خضاب شود یا بدبخت ترین فرد امت کی دست به کار می شود چون به این که دلیلی روشن از جانب پروردگارت داری مطمعن بودی و در کارت بینش داشتی و به سوی خداوند می رفتی و از سودایی که با او کرده ای بشارت یافته بودی وتاین همان رستگاری بزرگ است بیزاری از غاصبان ولایت و ظالمان به اهل بیت          اللهم  العن فتله انبیایک و اوصیاء انبیاءیک  وبجمیع لعناتک  و ءاصلهم نارک خدایا قاتلان پبامبر انت و قاتلان اوصیای پیامبران را با همه نفرین هایت نعرین کن و داغی اتشت را به انان بچشان والعن من غصب ولیک حقه وانکر عهده و جحده      بعد الیقین و الاقرار بالولایه له یوم اکملت له الدین  و لعنت کن کسی را که حق ولی تو را غصب کرد و پس از اقرار و بعد از یقین به ولایت او در روز غدیر که روز تکمیل دین حق بود باز عهد او و بیعت با اوراانکار کرد اللهم العن قتله  امیرالمومنین من ظلمه و اشیاعهم و انصارهم خدایا قاتلان    امیر مومنان و ستمکاران بر او و پیروان و یاورانشان را نفرین کن  اللهم العن ظالمی الحسین و قا تلیه و المتابعین عدوه و ناصر یه والضین بقتله و خاذلبه لعنا و بیلا  خدایا ستمکاران بر حسین ع و قاتلان او و پیروان و یاروان دشمنش و رضایتمندان به قتلش و فروگذاران اورا نفرین سخت و شدید بنما اللهم العن اول ظالم ظلم  ال محمد وما نعیهم حقوقهم خدا نخستین   ستمکاری را که بر خاندان محمد ص ظلم کرد و انان را از حقشان باز داشت لعنت فرست  اللهم خص اول ظالم و غاصب لال محمد باللعن و کل مستن بما سن الی یوم الدین  خدابا اولین ظالم و غاصب حق ال محمد را و هر کس تا قیامت از سنت او پیروی کرد به لعن مخصوص  بدارا اللهم صل علی محمد خاتم النبیین ک سید المرسلین واله الطاهرین و اجعلنا بهم متمسکین وبموالاتهم من الفاءیزون الامنین الذین لا خوف   علیهم ولاهم بحزنون انک حمید مجیدا  خدایا بر محمد خاتم پیامبران و سرور فرستادگان و خاندان پاکش درود فرست  و انان را دستاوبز ما وولایتشان را مایه رستگاری و ایمنی ما قرار ده همان کیسانی که بیمی بر ان ها نیست  و اندوهگین  نیز  نمی شوند که تو ستوده بزرگی اهمیت حجه الوداع       هجرت پیامبر پیام تکر، ص  وخروج ان خضرت از مکه معظمه نقطفه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می اید بعد ازاین هجرت حضرت سه بار به مکه سفر  کرده اندبار اول در سال هشتم هجری و پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردی که با مشرکین بسته بودند فورا باز گشتند بار دوم در سال نهم هجری به عنوان فتح مکه وارد این شهر  شدند و پس ا پایان برنامه ها و بر چیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طایف رفتندو هنگام باز گشت به مکه امده و عمره به جا اوردند و سپس به مدینه باز گشتند  سومین و اخرین باری که پیامبر ص بعد ار هجرت وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان حجه الوداع بود حضرت در ان سال برای اولین با ر به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر  شوند  در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود و ان عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل ورسمی تبیین نشده بود یکی حج و دیگری مساله خلافت وولایت و جانشینی  بعداز پیامبر ص از امام باقر ع در این باره روایت شده است که پیامبر ص از مدینه اهنگ حج کردند تا ان زمان همه احکام شرعی جز حج وولایت را بر قوم خود ابلاغ فرموده بودند در این هنگام جبرییل به حضو ر پیامبر ص امد و گفت ای محمد خدایت سلام می رساند می فرماید انی لم ءاقبض نبیا من انبیاءیی و رسلی الا بعد اکمال دینی و تکثیر حجتی و قد بقی علیک من ذالکک فریضتان مما یحتاج الیه ان تبلغهما  قومک فریضه الحج و فریضه الولایه و الخلیفه من بعدک فانی لم ءاخل ءارضی من حجه و لم ءاخلها ابدا   من هیچ یک از پیامبران و فرستادگان   خویش را قبض روح نمی کنم مگر پس از که دیگ خود را به حد کمال برساند وحجت  وبرهان خویش را تاکید کنم  واز این دین دو چیز بر عهده تو باقی  مانده است که بر قوم خود بلاغ کنی فریضه حج و فریضه ولایت واین که خلیفه پس از تو کیست ومن هیچ گاه زمین خود را از حجت خالی نگذاشته  وهرگز ان را خالی نحواهم گذاشت اکنون خدایت فرمان می دهد که به قوم خود ابلاغ کنی تا برای حج اماده شوندوخودت   حج  بگذاری و هرکس که از شهر نشینان و ساکنان حومه و اعراب اطراف می توانند حج بگذارند با تو همراه باشند تا مراسم حج را هم به انان بیاموزی  همان گونه که نماز و زکات وروزه و احکام ان ها را به ایشان اموخته ای و مردم  را در این دو مساله  همچنان اموزش دهی که موارد دیگر دبن را اموزش داده ای منادی پیامبر ص میان مردم ندا داد که همانا   رسول خدا اهنگ حج دارد تا  مراسم و اعمال ان را به شما     اموزش دهد و همان گونه که از دیگر احکام دین شما را اگاه کرده است از این هم اگاه فرماید اغاز سفر حج   پس از اعلان عمومی  مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه ومکه و حتی بلاد  یمن و غیر ان به سوی مکه  سرازیر شدند تا جزییات احکام حج را شخصااز پیامبرشان بیاموزند  و در اولین سفر رسمی حضرت  به عنوان حج شرکت داشته باشند اضافه بر ان که حضرت اشاراتی فرمود ه بودند که امسال سال اخر عمر من است واین می توانست  با عث شرکت همه جانبه مردم باشد  جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر  انان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند به طوری که لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند حضرت چند روز به ماه ذیحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت  در روز سه شنبه پنجم ذیحجه وارد مکه شدند   حضور جبراییل در عرفات         چون رسول خدا ص در عرفات وقوف فرمود جبرییل به حضورش رسید و گفت ای محمد خدای عزوجل سلامت می رساند و می فرماید همانا مرگ تو نزدیگ و مدت عمرت سپری شده است  ومن تو را به چیزی که از ان چاره و گریزی  نیست  پیش می برم اکنون وصیت حویش را فراهم سازو انچه از علوم و میراث علوم پیامبران پیش از تو و سلاح و تابوت سکبنه نزد تو هست و همه ایات پیامبران پیشین را به وصی و خلیفه بعد از خودت تسلیم کن که او حجت بالغه من بر مرد،م است واو علی بن ابی طالب ع است و اورا برای مردم به این سمت منصوب کن واز او عهد و پیمان لارم را بگیر و به مردم هم تذکر بده که عهد  پیمانی را که از ایشان گرفته ام یاد اورند که باید ولی مرا دوست  اشته باشند و مولای ایشان و مولای هر زن و مرد مومن علی بن ابطالب ع است  همانا که من هیچ یک از پبامبران را قبض روح نمی کنم مگر پس از این که دین خود را کامل کنم و نعمت خود را باولایت اولیای خود و ستیز با دشمنان خویش به کمال برسانیم و این موضوع بستگی به کمال  توحید و دین و اتمام نعمت  من بر خلق من دارد و باید از ولی من پیروی و فرمانبرداری کنند من هیچ گاه زمین را بدون سرپرست  رها نمی کنم و همان حجت من بر خلق من است و الیوم اکملت لکم دینکم   اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا  امروز دین شما را برای شما کامل و نعمت خو د را بر شما تمام کردم  وایین اسلام را برای شما بر گزیدم علی ولی و مولی کل مومن و مومنه علی عبدی ووصی نبی والخلیفه من بغده و حجتی البالغه علی خلقی   علی ولی من و مولای هر مرد وزن مومن است علی بنده من ووصی پیامبر من   خلیفه پس از او وحجت بالغه من بر خلق من است مقرون طاعته  مع طاعه محمد نبیی و مقرون طاعه محمد بطاعتی من اطاعه فقد ءاطاعنی و من عصاء فقد عصانی  فرمانبرداری از او وابسته و پیوسته به فرمانبرداری  از محمد ص است و فرمانبرداری از محمد ص پیوسته به فرمانبرداری از  من است هر کس از محمدص فرمان  برد از من فرمان برده است و هر کس ازاو سرپیچی کند از من سرپیچی کرده است  جعلته علمابینی  و بین خلق فمن عرفه کان مومنا و من    ءانکرهء کان کافرا و من اشرک ببیعته کان مشرکا ومن لقینی بولایته  دخل  الجنه و من لقینی بعداوته دخل النار ومن اورا نشانه میان خود و خلق خو یش قرار داده ام   هرکس اورا نشناسد کافر است و هرکس به بیعت او شرک وزرد  مشرک است هر کس روز  ستاخیزبا ولایت علی ع با من رو یا روی شود به اتش در خواهد افتاد اکنون ای محمد علی را منصوب کن و از مردم بیعت بگیر و عهد و میثاق مرا که از ایشان گرفته ام یادشان اور که من جانت را به سوی حویش فرا می خوانم  خوف پیامبر ص از دشمن ی ها نسبت به امیرالمومنین  پامبرص در این باره از قوم خویش و انان که منافق و بدبخت  بودند بیم کرد که پراکنده شوندو به ایین جاهلی خویش باز گردند که از دشمنی و ستبزه های نفسانی انان نسبت به علی ع اگاه بود پیامبر ع از جبرییل که از خداوندمسالت  فرماید که ار مردم در امان باشد و منتظرماند تا جبرییل این مو ضوع را به پیشگاه خداوند  ابلاغ  کند و تبلیغ این موضوع را به تاخیر انداخت تا به به مسجد خیف رسید  چبرییلدر مسجدخیف به جصور پیامبر امد و ایشان گفت عهد خود را انجام دهد وعلی ع را منصوب فرماید ولی موضوع در امان بودن از مردم را ابلاغ  نکرد تا ان که پیامبر ص به منطقه کراع الغیم که میان مکه و مدینه است رسیدند در کراع الغیم  جبرییلبه حضور ایشلن باز امد و مو ضوع خلافت علی ع را باز گو کرد ولی همچنان موضوع در امان بودن از مردم بیان  نکرد و پیامبر به جبرییل  فرمود  بیم از ان دارم  که قوم من مرا تکذیب کنند و گفتار مرا در باره  علی ع نپذبرند وحرکت فرمو دعلت خوف ان کونه که از احادیث استفاده می شود پیامبر ص قصد داشت در سر زمین عرفات در ان اجتماع  عظیم به موضوع  ولایت و خلافت امامان  بعد از خود واز جمله امام علی ع بپردازند جابر بن سمره می گوبد پیامبر مشغول ایرادخطبه در بین جمعیت بود تا سخن او به اینجارسید لا یزال هذا الاسلام عزیزاالی اثننءی عشر  خلیفه ،،  همواره این دین عزیز و پیروز است تا وقتی که دوازده نفر بر ان ها حکومت کنند جابر می گویدتا سخن پیامبر  ص به ای جا رسید همه  سر وصدا کردند  و هیاهو نمو دند لذا نفهمیدم که بعد ار ان  حضرت چه فرمود از پدرم پرسیدم ییامبر چه فرمود گفت فرمود کلهم  من قریش  همه ان ها از قریش اند از این روایت و روایات دیگر استفاده می شود که چون مخالفان نمی خواستند بنی هاشم و د  راس ان هاحضرت علی ع خلافت بعد از رسول خدا ص بر عهده بگیرند وقتی حرف پیامبر به این جا رسیدجلسه را  برهم زدند تا پیامبر به هدف خود  نایل نشود   بعد از ان پیامبر اکرم ص به ودنبال فرصت مناسبی بود تا این مساله را به طور اشکار  به مردم  ابلاغ نماید از طرفی خوف داشت در اثر اصرار و تاکید بر ان دین و ایینش مورد تعرض قرار گیردو مایه ایجاد اختلاف  شود تا این که ایه تبلیغ بر پیامبر خدا ص نازل سد و پیامبر را تهدید کردکه اگر این امر را به مردم ابلاغ نکنی گویا اصلا اصل رسالت را ابلاغ نکرده ای از این رو پیامبر ص مردم را در وسط بیابان گرم و سوزان نگه داشت و موضوع ولایت حضرت علی ع را بر مردم ابلاغ داشت  پس علت تعویق بیان اما مت   از عرفات به غدیر این بو  که د ر عرفات جو مناسب نبود و مجلس و خطبه حضرت را به هم زدند و موجب خوف پیامبر  از تفرقه در دین و اسیب دیدن دین شد لذا بیان ا،ما.مت به غدیر  انداخته شد پیامبر اکرم ص خود د  خطبه غدیر سبب خوف را 

این گونه بیان فر مودند همانا جبزییل سه بار بر من نازل شد و سلام  خدا را ساند وفرموددر این مکان غدیر خم توقف نماییم و به سیاه و به سفید شما اعلام کنم که علی وصی و جانشین من و پیشوای شما بعد ازمن است جایگاه او نسبت به من  مانند جایگاه هارون نسبت به موسی است با این تفاوت که پس از من پیامبریخواهد امدعلی پس از خدا وپیامبر رهبر شماست سپس از فضایل حضرت علی ع سخن گفتند وادامه دادند از جبرییل در خواست کردم تا مرا از اعلام ولایت علی ع معاف بدارد زیرا ای مردم می دانم که تعداد پرهیز  کاران اندک و شمار منافقان فراوان است و گنهکارانی پر فریب وجود دارد که اسلام را مورد استهزا قرار می دهند هم اکنون اگر بخواهم منافقانرا بانام و نشان معرفی کنم یا با انگشت به  سوی انان اشاره نمایمیا مردم را برای شناحت انان راهنمایی کنم می توانم اما من انان سوگندبه خدا نسبت به انان  رامت و بزرگواری پیشه می سازم بنابراین ابلاغ این  موضوع هر چند  از ابتدای ظهورا سلام و اولین روز دعوت پیغمبر تا اخرین لحظات حیات ان حضرت با نبوت  همدوش و بوده و همان روزی که پیامبر صرسالت حویش را اعلام کردامامت و خلافت علی ع را نیز اعلام کرد لاکن ابلاغ ان کیفیتی که بعد از نازل شدن  ایه نبلیغ در روز غدیر انجام گرفت تحقق نیافته بود از این رو رسول الله ص از ابلاغ ان با داشتن مخالفان سر سخت احساس نگرانی می کرد زیرا هم به علم غیب و هم به حکم قراین موجود و عناد برخی از مسلمین با علی ع به خوبی می دانست که گروهی از محاجر و انصار در مقام انکارو مخالفت با این پیام الهی بر خواهندامد بر این اساس برای جلو گیری از این مخالفت در انتظار فرصتی بوده  که زمینه ای اماده و کنگره ای باشکوه از عموم طبقات مسلمین تشکیل شو تا موموریت خویش را انجام داده ودر باره تعیین جانشین خود سخن بگوید و به نام و مشخصات او تصریح کند و از عموم مردم نیز برای خلافت او بیعت بگیرد به گونه ای که ان مجتمع در تاریخ ضبط شود و قابل انکار نباشد بنا براین در اقبال الاعمال سید بن طاووس امده است احتمال دارد  دلیل خوداری و تاخیر پیامبر ص در ابلاغ امر ولایت و ترک اظهار این فضیلت بزرگ و منزلت شریف به فرمان خدای  تعالی بوده است تا برای امت روشن شود که این پیامبر ص  نیست که علی ع را برای امت روشن شود که این پیامبر ص نیست که علی ع را برای این مقام برگزیده است بلکه خدای  تعالی اورا بر گزیده است  نخستین خطابه در منی     پیامبر ص اولین خطابه  خود را در منی ایرادفرمودند این خطابه در ووقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود در این خطبه ابتدا  به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و ابروی مردم  اشاره نمودند وسپس خون های به ناجق ریخته شده و اموال به ناحق گرفته شده  در جاهلیت را رسما مورد عفو قرار دادند تا کینه توزی ها از میان بر داشته  شود و جو اجتماع برای تامین  امنیت اماده گردد 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۰ ، ۱۶:۱۳
سید حسین صادق زاده

 بخشش و ایثار    السلام علبکیا امیرالمومنین و سید الوصین و اول العابدین و ازهد الزاهدین ورحمه الله و برکاته و صلواتته و تحیاته سلام و رحمت و برکات وصلوات و دورود های خدابر تو ای امیر مومنان  سرور اوصیا واولین عابدان و زاهد ترین زاهدان  انت مطعم الطعام علی حبه مسکینا واسیرا لوجه الله لا ترید جزاء و لاشکورا و فیک انزل  الله تعالی و بوثرون علی انفسهم و او لو کان بهم خصاصه و من یوق شح نفسه فاولیک هم المفلحون    تو همانی که خوراکت را با وجود میل به ان  برای خدا به مسکبن و یتیم و اسیر دادی و پاداش و سپاس نخواستی و خداوند متعال در باره تو چنین نارل کرد هر چند حود نیازی مبرم دارند دیگران را بر خود مقدم می دارند و هر کس از خست نفس خود نگاه داشته رستگار  است وانت الکاظم للغیظ  والعافی عن الناس والله یحب المحسنین  تو فرو خورنده خشم و عفو کننده مردم بودی و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد  در صحنه عمل   وانت الصابرفی الباساء والضراء و حین الباس و انت القاسم بالسویه و العادل فی الرعیه و  العالم بحدودالله من جمیع البریه والله تعالی ءاخبر عما اولاک من فضله بقوله ءافمن کان مومنا کمن کان فاسقا لا یستوون اما الذین امنو و عملو الصالحات فلهم جنات ااماوای نزلا بما کانو یعلمون تو و در سختی و زیان و هنگامه جنگ   شکیبا بودی و مساوی تقسیم کردی و درمیان مردم عادل و از همه مردمان به احکام الهی داناتر بودی   خداوند متعال با این ابه از انچه به تو عطا کرده بود خبر داد ایا مومن همچون فاسق است بکسان نیستند اما کسانی که ایمان اوردند   کارهای شایسته کردند در برابر کارهایشان باغ هایی دارند که در ان ها جای می گیرند  دارای علم تنزیل وحکم  تاویل      وانت المخصوص بعلم التنزیل   حکم  التاویل و نصر الرسول و لک المواقف  المشهوده  والمقامات المشهوره والایام المذکورا  یوم بدر و یوم الاحزاب اذ زاغت الا بصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنون با الله الظنونا هنالک ابتلی المومنین و ژلزلوا زلزالا   شدبد و اذ یقول المنافقون والذین فی قلو بهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الاغروراو اذ قالت  طاءیفه منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارججعو و یستاذن  فریق  منهم النیی یقولون ان بیوتناعوره و ما هی بعوره ان یریدون الا فرارا و قال  الله تعالی ولماراء المو منین  الاحزاب قالو هذاما وعدنا الله ورسوله و صدق الله ورسوله و مازادهمالا ایمانا   تسلیما فقتلت  عمروهم  و هزمت  جمعهم و رد الله الذین  کفرو بغیظهمم ینالو  خیرا  و کفی الله المومنین  القتال  وکان الله قویاعزیرا تو وئژه به علم تنزیل قران  وحکم تاویل و یاری پیامبر ص هستی وتو جایگاه  هایی  مشهود و مفام  هایی مشهود وروزهایی به یاد ماندنی داری رور بدر وروز احزاب  ان گاهکه چشم ها خیره شد و جان هابه لب رسید  به خدا گمان هایی نا بجا می بردند انجا مومنان ازمایش شدند و سخت تکان خوردند و هنگامی که منافقان و کسانی که دل هایشان بیمار بود می گفتند خدا و پبامبرش وعده ای جز قریب به ما ندادند و هنگامی که گروهی از انان ار پبامبر ص اجازه می خواستند و می گفتندخانه های ما بب حفاظت  است و حال ان که خانه هایشان بی حقاظ نبود وانان جز  فرارنمی خواستند  و خداوند متعال فرمود وچون مومنان دسته های دشمن را دیدند گفتنداین همان است که خدا و پبامبرش به ما وعده دادند و خدا پیامبرش راست گفتند  و جز بر ایمان و تسلیم انان نیفزود  پس عمرو قهرمان انان را کشتی و گر  وهشان را پراکندی و خداوند کافران را بی ان که به مال برسند به غیظ و حسرت باز گرداند و خدا زحمت جنگیدن را از مومنان برداشت و خدا نیرو مند  است در جنگ احد  ویوم احد اذ یصعدون ولا یلوون علی احد والرسول ید عوهم فی اخراهم  و انت تذود بهم المشرکین عن النبی ذات الیمین  و ذات الشمال حتی ردهم الله عنکما خایفین و نصربک الخاذلین     و روز جنگ احد هنگامی که مسلمانان کم ایمان راه  خویش در پیش گرفتند پیامبر  ص و به پشت  سرشان هم ننگریستند و پیامبر به دنبالشان  ان ها را فرا می خواندتو حمله مشرکان  دا از چب و راست دفع می کردی و انان را از پیامبر ص دور می ساختی تا ان که خداوند انان را ترسان و هراسان از شما دور ساخت و هزیمت یافتگان رو با تو یاری نمود در جنگ  حنین

و بوم حنین علی ما  نطق به التنزیل اذ اعجبتکم کثرتکم فلم تغن عنکم شیءاو ضاقت علیکم الا رض بمارحبت ثم ولیتم  مدبرین ثم انزل الله سکینته علی رسوله و علی المومنین و المومنین  انت و من یلیک و عمک الباس ینادی المنهزمین   یا   اصحاب سوره البقره یا اهل بیعه الشجره حتی استجاب له قوم قدکفیتهم  المءونه و تکفلت دونهم  المعونه فعادوا یسینمن المثوبه راجین وعد الله تعالی بالثوبه وذلک قوله جل ذکره ثم یتوب الله من بعد ذالک علی من  یشاء وانت حاءیزدرجه الصبر   فایز بعظیم الاء جر  وروز جنگ حنین بنا به انچه قران می گوید و به یاد اورید ان گاه راکه فراوانی تان شما خوش امده بود ولی هیچ سودی برایتان نداشت وزمین باهمه فراخی اش  بر شما تنگ امد وعقب نشبنی کردید سپس خداوند ارامش خویش را بر پبامبرش و بر مومنان فرو فرستاد و مومنان تو و همراهانت   بودید  و عمویت عباس که فراریان دا ندا می داد ای اصحاب  سوره بقره ای بیعت کنندگان شجره تا ان که گروهی اورا اجابت کردند  به جای انان رنج جنگ را به دوش     کشیدی و یاری پیامبر ص را به  عهده گرفتی و انان مایوس از پاداش وتنها به امید وعده خداوند متعال به فبول توبهباز امدند واین همان گفته خداوند بلند   مرتبه است و در پی ان خداوند از هرکس که بخواهد در می گذرد تو به درجه  صبر  نایل گشتی وبه پاداشی بزرگ رسیدی در روز خیبر  و یوم خببراذ اظهر المنافقین و قطع دابر الکافرین والحمد الله رب االعلنین ولقد کانو عادوالله من قبل لابولون الادبار و کان عهد الله مسءولا  وروز جنک خیبر ان گاه که خداوند منافقان را سست و کافران را ریشه کن ساخت سپاس از ان خدای جهانیان است و همینان بودند که پیش تر با خدا پیمان بسته بودند که پشت نکننند و پیمان الهی بز خواست دارد  حجت بالغه الهی   مولای انت الحجه البالغه والمحجه والتمعته السابغته  والبرهان المنیر فهیءا لک ما اتاک الله من فصل ولسانءک ذی الجهل  مولای من تو حجت رسا وراه اشکار ونعمت  فراوان و برهان نورافشانی مبارکت باد فضیلتی را که خدا بهکتو بخشید و نابود باد دشمن جاهلت  همراه پبامبر  ص در همه جنگ ها  شهدت  مع النبی ص جمیع حروبه ومغازیه  تحمل الرایته  امامه و تصرب بالسیف قدامه ثم لحرمک المشهور و بصیرتک بمافی الامور امرک ی المواطنولم یک علیک امیر در همه جنگ ها و نبرد های پبامبر ص با او بودی و پرچم را پشاپیش او حمل می کردی ودر جلوی او شمشیر   می زدی سپس تو را به خاطر دور اندیشی  مشهور و بینشت   در امور در معرکه ها  فرمانده کردو کسی بر تو فرمانده  نبود - امام المتقین و کم من امر صدک عن امضاء  عزمک   فیه التقی واتبع غیرک فی نیله الهوی فظن المجاهلون  انک عجزت عماالیه انتهی ضل ولله الظان  لذالک و ما اهتدی و لقد او ضحت ما ءاشکل من ذالک لمن توهم و امتری بقولک صلی الله  علیک قد یری الحول القلب  وجه الحیله و دونها حاجز من  تقوی الله فیدعها  رای العین و ینتهز فرصتها من لاجریحه  من  تقوی الله  فیدعها رای العین وینتهز فرصتهامن لا جریحه له فی الدین صدقت و خسر المبطلون  چه بسیار که تقوا تو را اجرای تصمیمت باز داشت ولی غیر تو برای دستیابی بدان از هوا و هوس خویش پیروی کرد از این رو جاهلان پنداشتندکه تو در نچه اتفاق افتاد ناتوان بودی  به خدا سوگند کسی که چنین پنداشت گمراه شد و ره نیافت و تو خود که دورد خدا بر تو باد با این سخنت که فرمودی بینا و اگاه به امور می داند چگونه  حیله کند اما تفوای الهی مانع اوست پس دیده را نادیده می گیرد اما ان که پروای دین ندارد از ان فرصت سوء    استفاوه می کند هرچه را در این میان مبهم بود برای انان که دچار توهم و تردید بودند  توضیح دادی تو راست گفتی و باطل اندیشان  زیانکارند  در برابر حیله پیمان شکنان          و اذ ما کرک  الناکثان فقالا نرید العمره فقلت لهما لعمر کما ما ترید ان العمره لکن الغدره و اخذت البیعه علیهماو جددت المیثاق فجدا  فی النفاق فلمانبهتهما  علی فعلهما اغفلا وعادا و ما انتفعاء و کان عاقبه امرهما خسرا   و چون پیمان شکنان طلحه و زبیر  با تو مکر کردند و گفتند قصد عمره داریم تو به انان گفتی به جانتان سوگند که اهنگ عمره ندارید بلکه قص  خیانت دارید و  از ان دو بیعت گرفتی و تجدید پیمان کردی اما ان دو در نفاق جدیت ورزیدند و چون ان دو را بر   کارشان اگاهی دادی بی اعتنایی کردند و باز گشتند و از تذکرت یود نبردند و فرجامشان به زیان کشید  در برابر شامیان  ثم تلاهما اهل الشام فسرت الیهم بعد الاعذار و هم لا یدینون دبن الحق ولا یتدبرون القران  همج ضالون و با لذی انزل علی محمد فیک  کافرون و لاهل الخلاف  علیک ناصرون و قد امرالله  تعالی باتباعک وندب المومنین الی نصرک قال الله تعالی یاایها الذین امنو اتقوالله و کونو ا مع الصادقین  پس از ان دو اهالی شام بودند که  پس از اتمام حجت بر انان به سویشات حرکت کردی در حالی که نه به دین حق گرویده بودند ونه  تدبری در قران داشتند کسانی پست وسبک س  و گمراه و به انچه در باره تو بر محمد ص نازل شد منکر و یاور مخالفان تو بودند  در حالی که خدای متعال به پیروی از تو فرمان داده بود و مومنان را به یاری تو فراخوانده بود  انجاکه خداوند متعال فرمود  ای مومنان از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید     ظهور حق   بک ظهر الحق و قد نبذه الخلق و ءاوضحت السنن بعد الدروس و الطمس ولک سابقه الجهاد علی تصدیق التنزیل ولک فضییله الجهاد علی تحقیق التاویل و عدو الله جاحد لرسول الله یدعو باطلا و یحکم جاءیرا و یتاء مر غاصبا ویدعو جزبه الی النار  مولای من حق با تو  اشکار شد در حالی که مردم ان را دور افکنده بودند سنت ها را پس از کهنگی و فرسودگی روشن ساختی و برای تو ست  سابفه جهاد بر سر تصدیق  ظاهر قرانو برای توست فضیلت جهاد در تحقق باطنی ان  دشمن تو خدا و منکر پبامبرخداست که به باطل می خواند و ستم حکم می دهد و غاصبانه فرمان می راند و پیروانش  را به سوی اتش می کشاند عمار در صعین  و عمار المجاهد و ینادی بین الصفین الرواح الرواح الی الجنه ولما استسقی فسقی   اللبن کبر و قال لی رسول الله صلی الله علیه و اله اخر شرابک من الدنیا  ضیاح من لبن وتقتلک الفءته  الباغیه   عمار  می جنگید و میان دو لشگر ندا می داد پیش به سوی بهشت و چون اب خواست وبا شیر سیرابش کردند تکبیر راند وگفت پیامبر ص به من فرنود اخرین نوشیدنی تو از دنیا شیر رقیق شده است و تو را گروه سنمکار  می کشد   فا عترضه ابو العادیه الفزاری فقتله فعلی  ابی العادیه لعنه الله ولعنته  ملایکه ورسله اجمعین و علی من سل سیفه علیک و سللت علیه سیفک یا امیر المومنین من المشرکین و المنافقین الی یوم الدین و علی من رضی بما ساءک  و لم یکرهه و اغمض عینه ولم  ینکره او اعان علیک بید اولسان  او فعد عن نصرک او خذل عن الجهاد معک او غمط فضلک او جحد حقک او عدل بک من جعلک الله اولی به نفسه  پس ابو عادیه فزاری راه بر اوگرفت  و وی را به شهادت رساند پس لعنت خدا  لعنت همه   فرشتگان و فرستادگانش تا روز قیامت بر ابو عادیه باد و نیز بر هر کسی که به روی تو شمشیر کشید و نیز بر مشرکان و منا فقانی که تو ای امیر مومنان بر ان ها شمشیر کشیدی و نیز بر مشرگان و منافقانی که تو ای امیر مومنان بر ان ها شمشیر کشیدی و نیز لعنت خدا بر ان که به نا خشنودی  تو رضایت داد ان را نا پسند نداشت و چشم بر هم نهاد و انکارش نکرد یا با دست و زبان دشمنت را بر ضد تو یاری داد یا از یاری ات دست کشید یا از جها د در کنار تو تن زد  یا فضیلت ارا بر نتافت  یا حقت را انکار کرد یا کسی را که خداوند تو را به او از خودش سزاوار تر  قرار داده بود با تو هم تراز شمرد و صلوات الله علیک ورحمه الله و برکاته و سلامه و تحیاته و علی  الایمه من الک الطاهرین انه حمبد مجید درودهای خدا و نیز رحمت و برکات و سلام و شادباش های او بر تو و پیشوایان از میان خاندان پاک تو که او ستوده و شکوهمند است حادثه ناگوار فدک    والامر الا عجب و الخطب الفظع بعد جحدک حقک غصب الصدیقه الزهرا سیده النساء فدکا و رد شهادتک و شهاده السیدین سلالتک و عتر ه  اخیک المصطفی    صلوات الله علیکم و قد ءاعلی الله تعالی علی الاءمه درجتکم و رفع منزلتکم و ابان فضلکم و شرفکم علی الالعالمین فءاذهب عنکم الرجس وطهرکم تطهیرا  امر عجیب تر و حادثه ناگوارتر بعد از غصب امامت تو غصب فدک حضرت صیقه طاهره سبده  زنان عالم بود ورد کردن شهادت  تو و دو سید اهل بهشت حضرت امام حسن و حضرت امام حسین  فرزند انت که عترت پیغمبر خدا بودند درود ور حمت خدا بر شما اهل بیت پیغمبر باد که خدا شما رابر تمام امت بلند مرتبه تر و منزلت شما را   رفیع تر قرار داد و فضل و شرافت شما رابر اها  عالم  اشکار کرد وشمارا از رجس و ناپاکی کاملا پاک ومنزه ساخت قال الله جل وعزه   ان الانسان خلق هلو عا اذا مسه الشر جزوعا واذا مسه الخیر  منوعا  الاالمصلین  فاسثنی الله تعالی نبیه المصطفی و انت یا سید الاوصیاء من جمیع الخلق فما ءاعمه من ظلمک عن الحق ثم افرضوک سهم خدای عزوجل فرمود  انسان طبعا و خلقنا حریص و ناشکیباست هر گاه شری به اوبرسد به جزع و ناله در اید و چون  به خیری نایل گردد  از حرص منع احسان  می کند مگر اهل نماز که مراد پیغمبر بر گزیده اش و شخص توست  ای امیر مومنان که از تمام خلق تو سید اوصیای رسولی پس چه اندازه در گمراهی سر گشتهو حیران ماندند انان که در امر امامت و سلطنت الهیه در باره تو ستم کردند ان گاه از راه مکر و خدعه سهم ذوی القربی را بر فرض و لازم گردانیدند و به ظلم وجور از اهل ان فدک و حقوق ذوی القربی را منع کردند و سپس که امر خلافت به تو باز گشت  باز از ان برای رضای حق در گذشتی  پس حال مظلومی و محنت و الام تو به محنو الام پیغمبران ع شبیه  بود در هنگامی که ان ها تنهاو بی یار و یاور بودند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۰ ، ۱۵:۵۲
سید حسین صادق زاده

منزلت والا     مولای لقد رفع لله فی الاول منزلتک اعلی فی الاخره درجتک و بصرک ما عمی علی من خالفک و حال بینک وبین مواهب الله لک فلعن الله  مستجلی الحرمه منک وذایدالحق عنک  مولای من خداوند منزلت را در دنیا  والا گردانید ودرجه ات در اخره تعالی بخشد وانچه را بر مخالفان تو پوشیده ماند برای تو روشن ساخت   مخالفانی که میان تو و مو هبت های خداوندی به تو جدایی انداختند پس خداوند کسانی را که حرمت تو را پاس  نداشتندو تو از حقت باز داشتند لعنت کند زیان ترین انسان ها و اشهد انهم الاخسرون الذین تلفح وجوههم النار وهم فیها کالحون گواهی می دهم که زبانکار ترین اند کسانی که اتش بر چهره هایشان مزندو انان در انجاترش روی اند   گوش به فرمان خدا ورسول  و اشهد انک ما اقدمت  ولا  احجمت ولا نطقت ولا امسکت الا بامر من الله و رسوله و گرامی می دهم که نه خود را پیش    انداختی و نه پا پس کشیدی  و جز به فرمان خدا و پیامبر او نگفتی و دست نکشیدی  به منزله هارون  قلت والذی نفسی بیده لقد نظر الی رسول الله ص اصبرتقدامه  بسیفی فقال یا   علی انت عندی بمنزله هارون من موسی الا انه لا انه لا نبی بعدی و اعلمک ان موتک و حیاتک معی و غلی سنتی  فوالله ما کذبت و لاکذبت والا ضللت  ولا ضل فی ،ولا نسیت ماکعهد الی ربی وانی لعلی اطریق الواضع الفظه لفظا  گفتنی سوگند  به ان که جانم در دست اوست پیامبر خدا در جالی که در جلو رویش شمشیر می زدم به من نگریست و فرمود ای علی تو برای من بمنزله هارون برای هستی جز ان که پیامبری پس از من نیست و به تو اعلام می. کنم که مرگ و زندگی ات با من و به روش من است  به خدا سوگند نه دوروغ گفته شده است نه گمراه نموده ام و نه عهد پوردگارم را از یاد برده ام من بر ان دلیل روشنی هستم که پروردگارم برای پیامبرش روشن نمود و پیامبرص نیز برای من روشن ساخت من بر راهی اشکارم و حقیقت می گویم و باکی از کسی ندارم علی ع و برابری صدقت ولله و قلت الحق فلعن الله من ساواک بمن ناوا ک والله جل ذکره یفول هل یستوی الذین یعلمون  الذین لا یعلمون و لعن الله من عدل بک من فرض الله علیه  لا یتک و انت ولی اللهو اخو رسوله  الذاب عن دینه والذی نطق القران بنعسه فال الله تعالی و فضل الله المجاهدن علی القاعدین اجرا  عظبما درجات منه و مغفره و رحمهو کان الله غفورا رحیما به خدا سوگندکه راست  حفیعت گفتی پس خدا نفرین کند ان که تورا با دشمنانت برابر نهاد در حالی که خداوندکه یادش بلند باد می گوید ایادانایان با نادانان برابرند خداوندلعنت کند که تو را باکیسی که ولایت بر ا و واجب است همسنگ کرد در حالی که تو ولی خدا و برادر پیامبرش و حمایتگردینش بودی همان کسی که قران به بر تری اش زبان گشود  خدای متعال فرمو د خداوند مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است به درجاتی از جانبش و نیز امرزش و رحمت وخداوندامرزنده و مهربان است   قال لله تعالی ءاجعلتم سقابه الحاج و عماره المسجد الترام کمن امن بالله والیوم الاخر و جاهد فی سبیل الله لا یستون  عند الله  والله  لا یهدی الفوم الظالمین الذین امنو هاجرواو جاهدوا  فی سبیل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجه عندالله    و اولیک هم الفایزون یبشرهمر ربهم برحمه منه  رضوانو جنات لهم فیها نعیم مقیم خالدین فیهاابداان الله عنده اجر عظیم 

-ونیز خدای متعال  فرمود ایا سیراب ساختن حاجیان و ابا  کردن مسجد الحرام را همانند کار کسی پنداشته ابدکه به خدا و روزقیامت ایمان اورده و درراه خدا جها د می کند  این ها نزد خدا یکسان نیستند و خداستمکاران راهدایت نمی کندکسانی که ایمان اوردندو هجرت کردند  با اموال     

 و جان هایشان در خدا چنگیدند نزد خدا منزلتی والاتر دارند  وابنان رستگارند پرورگارشان انان را به رحمتی از جانب خود و خشننودی و باغ  هایی  که در ان هانعمتی پایدار دارند مژده می دهد جاودانهدر ان ها خواهند بود و بی گمان  خدا است که نزدش پاداشی بزرگ است مورد ستایش خداوند     اشهد انک المخصوص بمحه الله المخلص لطاعه الله  لمتبع بالهدی بدلا و لم تشرک بعباده ربک احدا و ان الله تعالی استجاب لنبینه ص فیک دعوته   گوهی مب دهم که تو له ستایش خداوند اختصاص یافتی ودر   طاعت خداوند اخلاص ورزبدی در برابر هدایت چبزی  نخواستی و در عبادت پروردگارت احدی را شریک نساختی خداوند متعال هم دعای پیامبرش را در باده تو اجابت کرد ابلاغ ولایت    ثم امره ءباظهار ما اولاک لامته ءاعلالشانک و اعلانا لبر هانک و دحضا  للاء باطیل و قطعا للعاذیر فلما ءاشفق من فتنه الفاسقین واتقی فیک المنافقین ءاحی الله رب العالمین یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته  والله یعصمک من الناس   سپس برای بالا بردن  منزلت تو و اعلان حجت کو و ابطال نمودن باطل ها و از میان بردن بهانه ها اورا به اظهار کردن ولایت بر امتش فرمان داد و چون پیامبر ص از فتنه انگیزی فاسقان بیمناک و از کار منافقان در باره تو هراسناک شد خداوند پروردگار جهانیان وحی کرد ای پیامبر انچه را از جانب پروردگارت بر تو  نازل شده ابلاغ  کن که اگر نکنی پیامش را نرسانده ای و خداوند تو را از گزندمردم حفظ  می کند  فوضع علی نفسه اوزار امسبر و نهض فی رمضاء الهجیر فخطب  فاسمع و نادی فابلغ ثم سالهم اجمع فقال هل بلغت پس سختی های راه را به جان خرید ودراوج گرما بر خاست و سخن راند و به گوش همه  رساند و ندا داد و ابلاغ کرد و سپس از همه انان پرسید و فرمود ایا پیام  حق  رارساندم فقالو اللهم بلی گفتند اری فقال اللهم اشهد فرمود خدایا شاهد باش  ثم قال الست اولی بالمومنین من انفسهم سپس فرمود ایا من به مومنان از خود ان ها  سزاوا تر  نیستم فقالو بلی گفتند چرا  فاخذ بیدک وقال من کنت مولاه فهذا علی مولاه  اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله  پس دستت را گرفت و فرمود هر که من مولای اویم این علی مولای اوست خدابا دوستدارش رادوست و دشمن را دشمن بدار و یاورش را یاری ده و واگذارنده اش واگذار ایمان اوردندگان اندک فما امن بما انزل الله فی علی نبیه الا قلیل ولا راد اکثرهم الا حسرا پس به انچه خداوند درباره تو بر پیا مبرش  نازل کرده    بود جز اندکی ایمان نیاوردند و بیشترشان  جز بر زیان اود نیفزود ولقد انزل الله تعالی قیک من قبل وهم کارهون و یا ایها الذین امنو من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی لله بقوم   بحبهم و یحبونه اذله علی  المومنین اعزه علی اکافرین یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون اومته  لایم  خداونداپیش از ان هم در باره تو چیز هایی نازل کرده بود که انان را خوش نمی ا،مد ای مومنان هر کس از شمااز دین خود بر گردد به زودی خدا گروهی دیگر را می اورد که انان را دوست دارد و انانرا در برابر مومنان فروتن و برکافران سرفرازو درراه خدا جهاد گر   از سرزش ملامتگران بی هراس اند ذالک قضل الله یوتیه من   یشاء  والله واسع علیم انما ولبکم الله و رسوله الذین امنو الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه وهم راکعون ومن یتول الله و رسوله والذین امنو فان حزب الله هم الغالبون  ربنا امنابما انزلت واتبعناالرسول  فاکتبنا  مع الشاهدین ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب این فضل خداست که ان را به هرکه خواهد می دهد خدا گشایشگردانا است ولی تنها خدا و پیامبر اوست وکسانی که ایمان اورده اند همان هاکه نماز بر پا می دارند و در حال رکوع صدقه می دهند و هرکس خدا و پیامبر او و مومنان را ولی خود گیرد بداند پیروز است که حزب خدا پیروز است  و پروردگارا به انچه نازل کردی ایمان  اوردیم و پیامبر را پیروی کردی، پس مارا در زمره گواهان بنویس    و پروردگارا پس از ان که مارا هدابت نمودی دل هایمان را دست حوش کجروی مگردان و ازجانب خود رحمتی ب  ما ارزانی دار که تو بخشنده ای     اللهم انا نعلم ان هذا هو الحق  من عندک فالعن من عارضه   واستکبر و کذب به و کفر و سیعلم الذین ای منقلب ینقلبون  خدایا ما می دانیم که حق است و از جانب تو پس     هر کس را که با ان می ستیزد و گردن فرازی می کند و ان را تکذیب و انکار می نمایدلعنت کن و ستمکاران به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگان باز می گردند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۰ ، ۱۸:۲۹
سید حسین صادق زاده

اسلام علیک یا امیرامومنین امنت با لله وهم مشرکون و صدقت بالحق وهم مکذبون و جاهدت وهم محجمون و عبدت الله مخلصاله الدین صابرامحتسباحتی اتاک الیفین الا لعنه الله علی الظنین  سلام بر تو ای امیر مومنان تو به خداوندایماناوردی در حالی که انان مشرک  بودند و حق را تصدیق کردی در حالی که انان تکذیب می کردند و جهاد کردی در حالی که انان پا پس می کشیدند خدا را با ایینی پاک و بی الایش شکیباو خالصانه پرستیدی تا رحلتت فرارسید هان نفرین خدا بر ستمکاران  السلام علیک یا سید المسلمین ویعسوب المومنین و امام المتقین و قایدالغرلمحجبین ورحمه الله و برکاته  سلام ورحمت خدا وبرکات او بر تو ای سرور مسلمانان و مهتر مومنان و پشوای متقیان و پیشوای سپید رویان  شهادت به منزلت بلندامیرالمومنین  اشهد انک اخوالرسول ووصیه ووارث علمه وامینه علی شرعه وخلیفته فی امته واول من امن با لله و صدق بماانزل علی نبیه گواهی می دهیم که تو برادر پیامبر ووصی او ووارث دانش او وامانتدار ایین او و جانشین او در میان امتش هستی ونیز نخستین کسی به خدا ایمان اورد و نخستین کسی که انچه را خداوندبر پیامبرش نازل کرد تصدیق  نموداشاره به جریان غدیر   و اشهد انه قد بلغ عن الله ما انزله فیک و صدع بامره و اوجب علی  امته فرض ولایتک و عقد علیهم البیعه لک و جعلک اولی  بالمومنین من انفسهم کما جعله الله  کذالک  و نیز گواهی می دهم که پیامبرص انچه   خدا در باره تو بر او نازل ابلاغ نمود و ان را به انجام رساند  و فریضه ولایت تو را بر امتش واجب ساخت و بران برای تو بیعت گرفت و تو را به مومنان از خود ان ها سزاوارتر قراداد همان گونه که خداوند او را چنین قرار داده بود ثم اشهد الله تعالی علیهمفقال الست  قد بلغت سپس خداوندمتعال رابر انان گواه گرفت و فرمود ایا من رسالت پروردگارم را ابلاغ  نکردم ففالو اللهم بلی گفتند چرا فقال اللهم اشهد وکفی بک شهبداو حاکمابین العبادخدایا گواه باش و تو برای گواهی و داوری میان بندگان کافی هستی نفرین بر منکران ولایت    فلعن الله جاحدولایتک  بعد الاقرار و ناکث عهدک بعد المیثاق  پس خداوند انکار کننده ولایت را پس از اقرار نمودن به ان و شکننده  پیمانت را پس از پیمان بستن نفرین کند وفای به عهد    و اشهد  انک اوفیت بعهد الله تعالی و ان الله تعالی موف بعهده   لک و من اوفی بماعاهد علیه الله فسیوتیه اجرا عظیما و کواهی می دهم که تو به عهد خدای متعال وفا کردی و خداوند متعال هم به عهدش برای تو وفا می کند و هرکس به پیمانی که با خدا بسته وفا می کند و هر کس به پیمانی که با خدا بسته وفا کند به زودی خدا پاداشی بزرگ به او بخشد   امیر  حقیفی  مومنان  و اشهد انک امیرالمونین الحق الذی   نطق بولایتک التنزیل   اخذ لک العهد علی الامه  بذال  الرسول و گواهی می دهم که تو همان امیر حقیقی مومنانی که قران به ولایتت زبان گشود و پیامبر خدا بر ان از امت تعهد گرفت   جانفشانی در راه خدا     و اشهد انک و عمک و اخاک الذین تاجر تم الله بنفوسکم فاتزل الله فیکم و ان الله اشتری من المومنین انفسهمو اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراء و الانجیل و لقران و من اوفی بعهده و من اوفی بعهده من الله فاستبشرو ببعکم الذی بایعتم به و ذالک  هو الفوز العظیمالتایبون العابدون الحامدون الحامدون السایحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف والناهون عن المنکر الحافظون  لحدود الله و و بشرالمومنین  و گواهی می دهم که ت  و عمو و برادرت کسانی هستیدکه جان های خود را با خدا داد و ستد کردبد پس خداوند در بار ه  شمااین ایه را نازل کردخداوند جان ها و اموال مومنان  ا در برابر بهشت از انان خربده است انان که در راه خدا  می جگند و می کشند و کشته می شوند وعده راتینی است  که در تورات و انجیل و قران بر عهده گرفته است و چه کسی از خداوند به عهدش وفادا رتراست  پس مژده باد به داد و ستد ی که بدان دست یا زیده اید و این همان رستگاری بزرگ است انان نوبه کاران   عابدان و سپاس گزاران و روزه داران و رکوع نندگان و سجود کنند گان و فرمان دهندگان به معروف و باز دارنگان از منکر و پاسداران احکام الهی اند ومومنانرا مژده بده تردید در ولایت  اشهد یا امیرالممونین ان الشاک فیک ما امن بالرسول الامین و ان العادل بک غیرک عادل عن الدین القویم الذی ارتضاء لنا رب العالمین  فاکمله بولایتک یوم الغدیر   گواهی می دهم ای امیر مومنان ان که در شک ورزد به پیامبر امین ایمان نیاورده و ان که از تو به  دیگران متمایل شوداز دین استوار  منحرف گشته است دینی که پروردگار جهانیان برای ما پسندید و روز  غدیر ان دا ولایت تو کامل کرد صراط مستقیم  و اشهدانک المعنی بقول العزالرحیم وان هذا صراطی مستقیما فاتبوه ولاتتبعو ا السبل فترفق بکم عن سبیله  ضل والله و اضل من اتبع سواک وعند عن الحق ن عاداک و گواهی می دهم که که تو مقصود گفته خدای عزیز و رحیمی واین راه راست من است پس ان را بپویید و به راه های دیگر نروید که شما را از راه او جدا می سازد به خدا سوگند هر که از جز تو پیروی کرد گمراه شد وگمراه کرد و هرکه با تو دشمنی کرد از حق جدا گشت اطاعت فرمان الهی اللهم سمعنا لامرک و اطعنا واتبعنا صراطک  المسقیم فاهدنا ربنا ولا ثزغ قلوبنابعد الهدی عن طاعتک واجعلنا من الشاکرین لانعمک خدایا فرمانت را شنبدم و اطاعت کردیم و را راست تو را پیمودیم پس ای پرودگار ما مارا هدایت  کن و دل هایمان را پس از هدایت از اطاعت منحرف  مگردان وما را از سپاسگزاران نعمت هایت قرار ده  وارستگی های امیرالمومنین   و اشهد انک لم نزل للهوی    مخالفا و للتقی مخالفا و علی کظم الغیظ قادرا و عن الناس عافیا واذا عصی الله ساخطا واذا اطیع الله راصیا وبماعهد الیک عاملا راعیا لما استخفظت  حافظا ما استودعت مبلغا ما جملت منتظرا ما وعدت و گواهی می دهم که تو همواره با هوای نفست مخالف و با تقوا هم پیمان و بر فرو خووردن خشم تواناو عفو کننده  مردم بودی و چون خدا نافرمانی می شد خشمگین و چون خدا اطاعت می شد خشنود می شدی به انچه خدا با تو پیمان بست عمل کننده و برای انچه  حفاظتش را به عهده داشتی مراقب و انچهرا به تو سپرده بودند نگاهداری بودی انچه را بر دوشت نهادند به مقصد   رساندی و انچه را وعده داده شدی انتظار کشیدی  استقامتدر راه حق  و اشهد انک ما انقیت   ضارعا ولاامسکت عن حقک جازعا ولا احجتمت عن مجاهده عا صیک ناکلا  ولااضهرت الرضا بخلاف ما یر ضی الله مداهنا و لا وهنت لما اصابک فی سبیل الله لا ضعفت ولااستکنت عن طلب حقک مراقبا معاذاالله ان تکون کذلک بل اذظلمت فاحتسب ربک و فوضت الیه امرک و ذکرت فماذکرو و عظت فمااتعظو وخوفتهم الله فما تخوفو و گواهی می دهم   که از سر ناتوانی پروا نکردی، واز ر نا شکیبایی حقت را فرو نگذاشتی و از بیم کارزار با نافرمان هایت پا پس نگذاشتی و از سر سازشکاری و بر خلاف رضایت خدا خود را خشنود ننمودی و گرفتاری هایت در راه خدا تو را سست تکرد و به چشمداشت دنیادر طلب حق خود ناتوانی وزبونی نشان ندادی پناه بر خدا که تو این گونه باشی بلکه چون بر تو ستم شد به حساب  پروردگارت گذاشتی و کارت را به او وگاذاشتی  و تذکر دادی و نشنیدند و پند دادی و نگرفتندوانان رااز خدا ترساندی و نترسیدند  مجاهدت در راه خدا   و اشهد انک یا امیرالمومنین جاهدت فی الله حق جهاده حتی دعاک الله الی جواره و قبضک الیه باختیاره و الزم اعداءک الحجه بقتلهم ایاک لتکون لک الحجه علیهم مع مالک من الخحح ابالغله عی جمیع خلقه و گواهی می دهم که ای امیر مو منان در راه خدا ان گونه که بایست کوشیدی تا این که خدا تورا بر گزید و جان تو را به نزد خویش بر کشید و   کشتند رابه دست دشمنان حجت بر ان ها قرار داد تا بر انان  افزون بر حجت های رسای دیگری که بر همه خلقش داری حجتی داشته باشی  عبودیت خالصانه      السلام علیک یا امیرال،ومنین عبدت الله مخلصا و جاهدت فی الله صابرا وجدت بنفسک محتسبا و عملت بکتابه واتبعت سنته نبیه و اقمت  الصلاه و اتیت الزکاه و امرت با لمعروف و نهیت عن المنکر ما استتعت مبتغیا مرضاء ما عندالله راغبا فیما و عدا الله لا تحفل بالنوایب و لا تهن عند الشداءایدولا تحجم عن محارب افک من نسب غیر ذالک و افتری باطلا علیک و اولی لمن عند عنک   سلام بر تو ای امیر مومنان خدارا خالصانه   پرستیدی ودر راه خدا صابرانه جنگیدی و جانت را برای خدا بخشیدی و به کتابش عمل کردی واز سنت پبامبرش  پیروی نمودی نماز را بر  پا داشتی و زکات را پرداحتی و  تا انجا که توانستی به نیکی فرمان دادی واز زشتی باز داشتی و این همه را برای کسب رضایت الهی وشوق به وعده خداوند انجام دادی به گرفتاری ها اهمیت ندادی   و درسختی ها سست نگشتی و از کارزار پا پس نگذاشتی هرکه جز این گوید تهمت زده و باطلی  را به تو نسبت داده است وای بر کسی که از تو حدا شد نخستین کسی که ایمان اورد لقدجاهدت فی الله حق الجهاد و صبرت علی الا ذی صبر احتساب و انت اول من امن ا لله و صلی له و جاهد و ایدی صفحته فی دار الشرک و الارض مشحونته ضلاله و الشیطان یعبد جهره   در راه خدا به شایسته ترین وجه جهاد نمودی و مخلصانه بر ازار هاصبر کردی و تو نخستین کسی بودی که به خدا ایمان اورد و برای او نماز گزارد و جنگید و برای او در خانه شرک سینه سپر کرد در حالیکه زمین از گمراهی پر بود و شیطان اشکارا پرستیده می شد وانت القایل لا تزیدنی کثره الن حولی عزه ولا تفرقهم عنی وحشته ولو اسلمنی لناس جمیعا لم اکن متضرعا  اعتصمت  بالله فعززت و و اثرت الاخره علی الاولی فزهدت و ایدک الله وهداک و واخلصک و ا جتباک فما تنا قضت افعالک ولا تناقضت افعالک ولا اختلفت اقوالک ولا تقلبت احوالک ولاادعیت ولا افتر یت علی الله کذباولا شر هت الی الحطام ولاد نسک الاثام  ولم تزل علی بینه من ربک ویقین من امرک تهدی الی الحق والی صراط   تو گوینده این سخنی که فراوانی مردم پیرامو نم بر عزتم نمی افزایدو پراکنده شدن انان بر تنها یی ام نمی افزاید  اگر همه مردم مرا وانهند زاری نمی کنم به خدا چنگ زدی پس عزیزت داشت واخرت را بر دنیا مقدم  داشتی پس زهد ورزیدی خدا هم تو را تایید و هدایت کرد و تو را خالص گرداند و از میان مردم بر گزید پس کارهایت ضد و نقیض نگشت و گفته هایت مختلف نگردیدو احوالت دگر گون نشد و بر خدا اداعای دروغین و و بهتان نبستی و به کالای بی ارزش دنیا حریص شدی و گناهان تو را نیالودند وهمارهبر دلیلی روشن از جانب پروردگات بودی ودر کارت یقین داشتی و تو به حقیقت و راه راست ره می نمایی مولای اهل ایمان  اشهد شهاده حق واقسم با لله قسم صدق ان محمداواله صلوات الله علیهم سادات الخلق و انک مولای و مولی المومنین وانک عبدالله وولیه و اخو الرسول وو صیه ووارثه وانه القایل لک والذی بعثنی بالحق ما امن بی من کفربک ولا اقر بالله من جحدک و قد ضل من صد عنک ولم یهتد الی الله تعالی و لاالی من لا یهدی بک و هو قول ربی عزوجل و انی لغفارلمن تاب و امن و عمل  صالحاثم اهتدی الی ولایتک  به حق گواهی می دهم و به خداوند سوگندی راستین می خورم که محمد   خاندانش که دوردهای خدا بر انان باسروران مردم اندو تو  مولای من و مولای مومنانی و تو بنده خدا وولی او و برادر پیامبر ص ووصی و ارث اویی و او در باره تو گفت  سوگندبه کسی که به جق بر انگیخت ان که به تو کفر ورزید به من ایمان نیاورد و ان که تو را انکار کرد به خداوند اقرار نکرده است ان کهاز تو دوری گوید گم راه شد و ان که ار تو هدایت نجست نه به خدای متعال راه یافت   نه به من و این همان  گفته پروردگارمن غزوجل است ومن امرزشگرکسی هستم که توبه کرد و ایمان اورد   کارصالح کرد و سپس هدایت یافت به ولایت  تو     فضیلت های روشن   مولای فضللک لا یخفی و نورک لا یطفیو ان من  جحدک الظلوم الاشقی مولای من فضیلت تو مخفی و نور تو خاموش شدنینیست راستی که هر که تو را انکار کرد ستمکارترو بد بخت تر است مولای انت الحجه علی العبادو الهادی الی الرشاد والعده  للمعاد مولای من تو  حجت بر بندگان و هدایتگر به راه صلاح و توشه اخرتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۰ ، ۲۰:۵۲
سید حسین صادق زاده